معرفی و دانلود کتاب چشم‌هایت

عکس جلد کتاب چشم‌هایت
قیمت:
۵۹,۰۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب چشم‌هایت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب چشم‌هایت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب چشم‌هایت

روایتی از گذشته و حال، جایی میان واقعیت و خیال! سیر سدریک در کتاب چشم‌هایت زندگی مردی را روایت می‌کند که از اختلال خواب رنج می‌برد و پس از یک جلسه هیپنوتیزم زندگی‌اش شکل عجیبی به خود می‌گیرد! این اثر محبوب و پرفروش در سال انتشارش توانست عنوان بهترین کتاب تخیلی فرانسوی را به خود اختصاص دهد.

درباره کتاب چشمهایت (Avec Tes Yeux):

کابوس‌های هولناک و وحشت‌انگیز توما که مدت‌هاست مهمان ناخواندۀ شب‌هایش شده، آرامش را از وی سلب کرده است. توما تصمیم می‌گیرد برای درمان اختلال خوابش به روان‌پزشک مراجعه کند و موضوع را با وی مطرح سازد. روانپزشک دستور یک جلسه هیپنوتیزم برای توما تجویز می‌کند و این جلسه، آغاز ماجراهای عجیب توما بود.

سیر سدریک (Cedric Sire) دو داستان را به موازات همدیگر روایت می‌کند، ابتدا دو شخصیت هیچ ارتباطی به یکدیگر ندارند و رفته رفته حادثه‌ای که برای توما پیش آمده است، سرنوشت آن‌ها را به هم متصل می‌کند. نتیجه جلسۀ هیپنوتیزم توما، رسیدن به بصیرتی باورنکردنی و افسانه‌ای بود! او اکنون می‌تواند بسیاری از حوادث را با چشمان غیرفیزیکی ببیند. موضوعی که برایش به دردسری آزاردهنده‌تر از آن کابوس‌های شبانه بدل شده است.

توما که اکنون چشمی معنوی و ورای حواس پنج‌گانه دارد، خود را در کالبد یک قاتل روانی می‌بیند که زنی را شکنجه می‌دهد. او سراسیمه به محلی که در ذهنش آن زن را دیده بود می‌رود و تمام تلاشش را برای حفظ جان او می‌کند اما...

جوایز و افتخارات کتاب چشم‌هایت:

- برنده جایزه ماسترتون فرانسه
- برنده جایزه رمان پلیسی فرانسه
- برنده جایزه رمان وحشت فرانسه
- برنده جایزه بهترین کتاب تخیلی فرانسه
- برنده جایزه کتاب محبوب خوانندگان پاریسی
- حضور در لیست پرفروش‌ترین کتاب‌های فرانسوی سال 2015
- ترجمه به چندین زبان در سراسر جهان

خواندن کتاب چشم‌هایت به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

اگر عاشق کتاب‌های هیجان انگیز و ترسناک هستید و می‌خواهید لحظاتی دلهره آور را تجربه کنید، این کتاب خارق‌العاده را از دست ندهید.

با سیر سدریک بیشتر آشنا شویم:

داستان‎‌نویس محبوب و خلاق فرانسوی، سیرسدریک، سال 1974 متولد شد. وی تحصیلاتش را در زمینه ادبیات انگلیسی ادامه داد و مدتی به فعالیت‌هایی نظیر روزنامه‌نگاری و مترجمی پرداخت. نخستین تجربه‌های داستان‌نویسی سدریک به طور حرفه‌ای در سال 1998 آغاز شد؛ او در آن زمان داستان‌های کوتاه در ژانر وحشت منتشر می‌کرد. داستان‌های وی را می‌توان در زمره آثار شاخص و برجسته ادبیات فرانسه به ویژه در ژانر جنایی، معمایی دانست.

جوایز و افتخارات سیر سدریک:

- برنده جایزه ماسترتون برای رمان فرزند گورستان (L'Enfant des cemetery)
- برنده جایزه Polar (جشنواره کنیاک) برای رمان تب و خون (Of Fever and Blood)
- برنده جایزه ادبی رمان تاریخی برای کتاب La Mort en tête در سال 2014

در بخشی از کتاب چشم‌هایت می‌خوانیم:

من نمی‌خوام این کارو بکنم!

توما التماس‌کنان این را می‌گوید؛ آن هم درحالی‌که به زن جوان نزدیک می‌شود. دلش می‌خواهد مسیر قدم‌هایش را تغییر دهد، ولی نمی‌تواند. کاری از دستانش ساخته نیست. برای هرچه بیشتر ترساندن آن زن، می‌کوشد چاقو را در دستانش تکان دهد و با آن بازی کند. چاقویی که در دست دارد تیز و مخصوص است. مخصوص کارهای تمیز و با دقت.

زن جوان تلاش می‌کند از زیر پارچه‌ای که دهانش را بسته ، فریاد بزند. دقیقاً می‌داند توما قصد انجام دادن چه کاری را دارد. چتری موهای آغشته به خونش بر روی صورتش ریخته.

بسه، صبرکن، تو رو خدا دست نگه‌دار!

برعکس، توما دست برنمی‌دارد. موهای زن را می‌گیرد و سرش را به‌شدت به دیوار می‌کوبد. این کار باعث می‌شود وی گیج شده و دست از تقلا بردارد. اشک می‌ریزد و توما به ناتوانی‌اش نگاه می‌کند.

بسه لعنتی! بسه دیگه

یک‌بار دیگر می‌کوشد خودش را از این صحنه بیرون بیاورد، ولی موفق نمی‌شود. هیچ کاری از دستش بر نمی‌آید. مصمم، چاقو را بالا می‌آورد و آن را به سمت صورت زن می‌برد. خیلی خوب می‌داند چه می‌خواهد. آن چشم‌ها را...

دیگر از دست هیچ‌کس کاری بر‌نمی‌آید...

فهرست مطالب کتاب

مقدمۀ مترجم
مقدمه
بخش اول: آن چشم‌ها
بخش دوم: در جهنم
بخش سوم: پیوند
بخش چهارم: به آب و آتش زدن
بخش پنجم: در تنگنا
بخش ششم: رازها
آخر بازی: یک هفتۀ بعد

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب چشم‌هایت
نویسنده
مترجمآریا نوری
ناشر چاپینشر البرز
سال انتشار۱۳۹۶
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات480
زبانفارسی
شابک978-964-442-974-3
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان ترسناک خارجی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب چشم‌هایت

پونه
۱۴۰۱/۰۳/۱۸
کاملا جنون امیز، با تاثیری شگفت انگیز، با روانم بازی کرد، چیزی که محتاجش بودم
و به شدت احتیاج داشتم در یک داستان غرق بشم، که احساسات سرکوب شده‌ام رو اروم کنه، منو به یه دنیای دیگه ببره، اونقدر درگییرم کنه که بتونم از جو تاریک روانیم بیرون کشیده بشم، بتونم از یه دنیای دیگه به دنیام نگا کنم
آه‌، به
نظرم می‌تونم درنده‌خویی همشون درک کنم، یه جورایی خشم فروخورده وجودم رو اروم می‌کرد
جذابه، ادم رو حسابی با خودش همراه می‌کنه، از همه داستان، سرتاسرش، لذت وافری بردم
احساس می‌کردم یه ادم دیگه شدم، حقیقتا من برای ادامه زندگیم نیاز داریم کتابهایی با قلم‌های قوی بخونم، که تمام ‌نهاراحتی‌هام‌ برای لحظاتی ازم جدا بشن، غیر از چندتا درگیری روانی خیلی کوچیک، ترسی بهم منتقل نکرد
اینکه صرفا حاضر هیچ‌کاره بودم، بهم حس امنیت میداد تا اخرش برم، نهایتا... نمیتونم بگم دلم برای توما‌ سوخت ولی براش ناراحت شدم، تک تک شخصیت‌ها خیلی اذیت شدن، من داستان ‌های جنایی به خاطر متفاوت بوده زاویه‌دیدشون دوست دارم
کمکم می‌کنن کمی از خودم فاصله بگیرم، بعد برگردم به زندگی حالی که یه فصل دیگه زندگی رو شروع می‌کنم ادامه بدم
نیازی به تلاش برای کنار گذاشتنش نداشتم، اما نمی‌تونستم بی‌خیالش بشم وبرنگردم سراغش، از دیروز عصر تا شب که نمی‌دونم کی خوابم برد داشتم می‌خوندم، امروز بعد از ناهار دوباره اومدم سراغش، اول که ازش گذشته بودم، می‌ترسیدم شروع کنمش ولی بعد دیدم اونقدرام ترسناک نیست، یعنی... حس کردم نویسنده مراعاتم رو کرده و کاملا دقیق عمل کرده که لذت خوندنش تو ترس گم نشه... و اینکه فکر می‌کنم نویسنده کمی هم از کتابهای هری پاتر الهام گرفته... فقط اونجا که اینا ذهنشون به هم مرتبط میشه
خیلی عالی بود، ممنون کتاب راه عزیزم!!
نازسمن جعفرپور
۱۴۰۲/۰۶/۳۰
داستان در مورد مردی به نام توما است که از مشکل بی خوابی رنج می‌برد او برای درمان به پزشک روانشناس مراجعه می‌کند و به پیشنهاد او تصمیم می‌گیرد یک جلسه هیپنوتیزم انجام دهد در میانه‌ی جلسه شیطانی را می‌بینید و جلسه را به هم می‌زند از آن پس با چشم‌های قاتلی صحنات قتل او را می‌بیند او خود را در حال و به شکنجه کشتن دختری نام لیزا می‌بیند و از طریق مناطق اطراف آن جا را می‌شناسند و به آن جا می‌رود و به وسیله‌ی یکی از دوست‌های لیزا به نام ناتالی که اتفاقا پلیس هم هست در صحنه‌ی قتل لیزا دستگیر می‌شود و به زندان می‌رود پلیس‌ها که هیچ مدرکی ندارند
مجبور می‌شوند توما را آزاد کنند اما ناتالی که دنبال قاتل است دنبال او می‌افتد و......
خوبه پیشنهاد میکنم حتما بخونید پشیمون نمیشین البته شاید کمی بترسید البته من خیلی ناراحت شدم چون توما مرد آخر‌های داستان هم یه غافلگیری عالی منتظر تون هست
❤M❤
۱۴۰۱/۰۷/۱۴
کتاب بسیار خشنی بود وداستان خیلی بیرحمی داشت انقدر هیجان داشت نمیتونستم داستانو زمین بگذارم ولی دوتا نقص خیلی بزرگ داشت که از تکنیک فنی کتاب کم میکرد اول اینکه پلیس هارو خیلی احمق جلوه داده بود درخصوص نشانه بزرگ قاتل، که نوک انگشتانشو سوزونده بود ولی وقتی کس دیگری رو بجاش دستگیر کردن خیلی راحت بجای قاتل قبولش کردن واون نشانه بزرگ رو نادیده گرفتن دومین نقص کتاب برمیگرده به توما که از چشم قاتل داره میبینه اگر همچنین ارتباطی برقرار شده باشه چرا فقط یکطرفه بود واون هم زمانی آغاز میشد که قاتل دست به قتل میزد چرا این ارتباط درزمانهای دیگه‌ای رخ نمیداد؟ واین کاستی قلم نویسنده رو نشون میده واخر کتاب هم خیلی عالی تمام شد ودلیل کابوسهای توما در اخر روشن شد وبه سزای عملش رسید احسنت به نویسنده این اثر بزرگ وخیلی ممنون از کتابراه عزیز
MoonRiver
۱۴۰۱/۱۲/۱۴
اگر از کتاب‌های ژانر جنایی معمایی خوشتون میاد، پیشنهاد می‌کنم. خلاصه داستان: در مورد یه مردی که بعد از این‌که به یک روان پزشک مراجعه می‌کنه، توهم‌هاش شروع میشه و یجورایی از چشم یه قاتل، مقتول‌ها و روش قتل‌ها رو می‌بینه ولی نمی‌دونه قاتل کیه! و... تو این کتاب تقریبا شما از دو جهت داستان رو می‌بینید: یک جهت (بیشتر داستان) همین مرد نقش اصلی داستان و جهت دیگه پلیسی که میخواد این قتل‌ها رو حل کنه! درسته روی کتاب زده از ترس خواب‌تون نمیبره: / ولی اصلا ترسناک نیست ولی حالت معمایی و ماجراجویی داره که نمیذاره کتاب رو ول کنید! ولی خب آخر داستان اونجوری که میخواستم نشد (ضعیف بود)! پ. ن: قلم و ترجمه روان بود.
محمدرضا
۱۴۰۱/۰۷/۱۵
در کل کتاب خوبی بود
اسپویل
اگر نویسنده بیشتر تمرکزش رو روی قاتل سریالی مخصوصا در آخرای داستان بیشتر می‌کرد خیلی خوب بود. ویلن اصلی یک قاتل کاریزماتیک با ایده لوزی بسیار روان‌شناسانه معرفی میشود ولی در آخر از ابهت این ویلن کم میشود به طوری که این قاتل که همه را هنگامی که احساس خطر می‌کند، میکشد به
ولی یکباره تصمیم میگیرد از یک نوجوان بیست ساله تبعیت کند هر چند که می‌خواسته او را بعداً بکشد ولی این کار از ابهت ویلن اصلی کم می‌کند قاتل سریالی در هر اثری ابهتی دارد که نویسنده نباید به آن لطمه وارد کند. و اضافه کردن یک ویلن دیگر حداقل به نظر من داستان را شلوغ کرده. به نظرم نویسنده به هر دری زده تا خواننده‌اش را غافل گیر کند.
نسیم افتخار
۱۴۰۱/۰۳/۲۵
کتاب فوق العاده‌ای بود، بسیار جذاب به طوریکه یک لحظه هم حس دلزدگی رو به مخاطب منتقل نکرد، ریتم داستان سریع بود و مخاطب رو با اشتیاق به دنبال صفحه‌های بعدی می‌کشوند. من این کتاب رو دو روزه تموم کردم.
شخصیت‌ها به خوبی نقششون رو در داستان ایفا می‌کردن و آخر داستان که فکر می‌کردم همه چی تمومه یه همه
مرتبه چی عوض شد. طرح داستان عالی بود و‌نویسنده بامهارت بالایی حس وحشت رو به مخاطبش منتقل کرد و در هر صحنه یا فصل مخاطب رو وارددنیای اسرار آمیز و پر از ابهام می‌کرد.
انتشارات البرز هم که جزو بهترین ناشران رمان‌های خارجی هست.
از کتابراه عزیز هم ممنونم
سید محمد سجاد فروغی
۱۴۰۱/۰۸/۳۰
کتاب در حقیقت خوب نبود. تعلیقش چندان در ژانر خودش موفق نبود و مترجم هم نتونسته بود خوب جمله بندی کنه. کلمات بدی از رمان خارج شده بود که هر دفعه خواننده رو از دنیای کتاب بیرون می اورد و به این فکر می کرد که مشکل از نویسنده ست یا مترجم. با کمال تاسف هم مترجم خوب داخل کشورمون خیلی کم داریم و همین باعث می شه خواننده نتونه از کتاب لذت کافی رو ببره. کتابی که اگه دستِ یه مترجم بهتر می افتاد، می تونست خیلی حرفه ای تر انجام بشه. من که دلم خیلی از این مترجم ها پُره. انگار بیشتر صفحات کتاب رو با گوگل ترجمه کردن!
تمنا ...
۱۴۰۱/۰۴/۰۸
خیلی جذاب و گیرا بود.
با تمام وجود همه اتفاق هارو حس میکنی.
اوایل از خانوم پلیسه ناراضی بودم اما اواسط دیگه این حسو نداشتم. در کل کتاب خوبی بود اما واقعا انتظار پایان زیبا تری رو داشتم. کتاب عالیی بود واقعا کامل بود و همه‌ی جزییات ذکر شده بود. این رمان ترسناک نیست فقط دلهره اوره یا بهتره بگم از
هراس آور.
شخصیت ناتالی درک روانشناسی لازم داره. باید بگم همون اول که نمی‌دونستم قضیه از چه قراره به ناتالی احساس بهتری داشتم تا فوکس.
من پایان رمان رو دوست نداشتم اما این از جذابیت رمان کم نمی‌کنه.
حانیه اسکویی
۱۴۰۲/۱۲/۲۲
واو یک داستان فوق‌العاده با جوی تاریک و جنون‌آمیز. شروع عالی، افت و خیز‌های بی نظیر حین جریان داستان و پایان محشری که داشت. من فقط یک ایراد جزئی نظرم رو جلب کرد که اگه مثلا قاتل هم میتونست گاهی از چشم توما ببینه جالب تر و هیجان انگیز تر میشد. یا صحنه‌هایی مثل وقتی که قاتل توی هتل هست و توما ان رو و میبینه زیاد تر بودن به وسیله ان اطلاعات قاتل پیدا میشد نه به صورت آبکی و از طریق مراسم تشیع جنازه. ولی این چیزها از زیبایی این داستان چیزی کم نمیکنه
آمین
۱۴۰۱/۱۰/۲۹
تصویر جلد و فهرست جایزه‌ها مشوق خوبی برای شروع به خواندنه، سیر پرکشش و جذابی داره از نشانه‌های دیداریِ زن جوان و زیبا و قتلهای عجیب و مرموز سریالی گرفته تا حضور قدرتمند شیطان در وجود انسانها، سریع و بی وقفه خوندمش تا پایان... نکته عجیب این بود که توما با وجود اتفاق مهم گذشته ش که آرامش شب و روز رو ازش گرفته بود به هیچیک از خصوصیات و مرموزبودن فوکس اصلا شک نمیکرد
تشخیص و تمایز گفتگوها بدون علامت سخت بود اگر مشخص بشه خیلی بهتره، ممنون کتابراه عزیز بابت این هدیه♡
آرزو سلمانی
۱۴۰۱/۰۳/۱۸
خیلی عالی بود. فوق العاده جذاب و خوش ریتم. به هیچ عنوان کسل کننده نیست. در تمام طول داستان سرعت بالا بود و با همین سرعت پیش می‌رفت. بسیار نفس گیر و غیر قابل پیش بینی بود و در اوج این که در طول داستان مخاطب رو برای دست یافتن به حقیقت به دنبال خودش می‌کشونه از لذت بردن از تمام حوادث جاری در طول داستان بی بهره نمی‌گذاردش. هیجان لازم را داشت. ممنونم از کتابراه. ممنونم از خالق این داستان.
الهام کریمی
۱۴۰۲/۰۵/۱۸
ترکیبی از جنایت ترس رازآلودی، دقیقا ترکیب مورد علاقه‌ام اولین کتابی بود که از سیر سدریک خواندم و خیلی از آشنایی با این نویسنده خوشحال شدم تقریبا تمام نویسنده‌های ژانر وحشت و پلیسی و … رو دنبال میکنم و از مطالعه نوشته هاشون و بالا رفتن آدرنالین در خونم بال در میاوردم
از کتابراه ممنونم که همچین کتاب‌هایی رو با قیمت‌های بسیار مناسب در اختیار خواننده‌ها میگذاره
خانم کتابخوار
۱۴۰۱/۰۹/۱۵
شروعش مثلِ یه تابلوی نقاشی بود که روش رنگ ریخته باشن تعدد شخصیت‌ها مثل رنگ‌هایی پراکنده بود که تصویری رو نشون نمی‌داد. کم کم تصاویر واضح شدن و این رفع ابهام تا آخر داستان طول کشید. ۱۰۰ صفحه‌ی آخر رو نفهمیدم چطوری خوندم! کی تموم شد!؟! اگه روحیه‌ی حساسی دارین بهتره نخونینش چون توصیفات ترسناکی داره. برای کسایی که به هیجان و ژانر وحشت علاقه دارن می‌تونه داستان جذابی باشه
ز ت
۱۴۰۰/۱۰/۰۶
خیلی کتاب عالی بود. من عاشق اینجور داستان‌های جنایی و معمایی هستم و به قدری روال داستان خوب بود که یک روزه تمومش کردم چون اصلا نمیتونستم ادامه ندم و نخونم. همش میخواستم بدونم آخرش چی میشه و قاتل کیه ولی آخر داستان به نظرم خوب تموم نشد توقع پایان بهتری داشتم. ولی ممنون بابت ارائه این کتاب. من این کتاب رو رایگان در هفته کتاب گرفتم و از کتابراه ممنونم
‌Tara yasemi
۱۴۰۱/۱۱/۲۱
وای وای با جرئت میتونم بگم این بهترین کتابی بود که توی همه‌ی عمرم خونده بودم، داستان و قلم نویسنده که عالی و اینکه من این کتاب رو توی دو روز تموم کردم و واقعا ازش لذت بردم، اینقدر این کتاب هیجان انگیز بود که شما نمی‌تونید بهش فکر نکنید، ذهن شمارو کاملا بهم میریزه و باعث میشه توی یا زمان بسیار کوتاه کتاب رو تموم کنید..... خلاصه که عالییییی
مشاهده همه نظرات 169

راهنمای مطالعه کتاب چشم‌هایت

برای دریافت کتاب چشم‌هایت و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.