معرفی و دانلود کتاب پارادوکس
برای دانلود قانونی کتاب پارادوکس و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پارادوکس
در ذهن یک بیمار روانی که جنون انتقام دارد چه میگذرد؟ کتاب پارادوکس، اثر پرفروش نیویورک تایمز، به قلم کاترین کولتر، بخشی از مجموعه داستان پلیسی-جنایی تریلرهای FBI است. این بخش از مجموعه به کشف راز قتلهای سریالی مشکوک در اطراف دریاچهای میپردازد.
درباره کتاب پارادوکس:
این مجموعه داستان روایت چالشها و رویدادهایی است که برای دو شخصیت اصلی به نامهای ساویچ و شرلوک که زوجی شاغل در FBI هستند، رخ میدهد. داستان جذاب و هیجان انگیز پارادوکس (Paradox) با این پرسش که چه کسی در لیست بعدی یک بیمار روانی قربانی خواهد شد، شما را به چالش ذهنی عمیق و هولناکی دعوت میکند.
داستان در شهری کوچک روایت میشود. یک مامور پلیس قتلی را اطراف دریاچه مشاهده میکند؛ در جستجوی قاتل متوجه اشیای عجیبی به غیر از جسد و استخوانها میشود، از جمله یک سگک کمربند که طراحی خاصی دارد و کمی متفاوت است. کشف ارتباط این سگک با جسد و استخوان ها داستان را پیچیدهتر میسازد.
پارادوکس ترکیبی دلهرهآور از تلاش دکتر جکیل و آقای هاید، برای کشف اسرار قدیمیای است که از دفن شدن امتناع میورزند. حرص و طمع بیرحمانهای که باعث میشود ساویچ و شرلوک و تای کریستی با سرعت زیاد کار کنند تا حقیقت را بفهمند پیش از اینکه استخوانهای خودشان در دریاچه تهنشین شود!
کاترین کولتر (Catherine Coulter) با هنرمندی کمنظیر و تعلیقات و پیچ و تابهایی که در داستان خلق کرده است، شما را به اعماق ذهن فردی بیمار و انتقامجو میبرد که در هر بخش آن حیرت زده میشوید.
رمان پارادوکس به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
خواندن این رمان به علاقمندان داستانهای جنایی و پرهیجان پیشنهاد میشود.
با کاترین کولتر بیشتر آشنا شویم:
کاترین کولتر، نویسندۀ آمریکایی، سال 1945 در ایالت تگزاس متولد شد. خانوادۀ اهل هنر و ادبیات او باعث رشد و پیشرفت وی در همین زمینه بودند؛ به طوری که او در سن 14 سالگی دو داستان کوتاه خود را به چاپ رساند. او پس از اخذ مدرک کارشناسی از دانشگاه تگزاس و تحصیل در کالج بوستون، نویسندگی را به طور حرفهایتری ادامه داد و توانست به عنوان نویسنده سخنرانی برای یکی از مدیران وال استریت کار کند. آثار کارتین مولر بارها در لیست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز ثبت شدهاند.
در بخشی از رمان پارادوکس میخوانیم:
تای در حین تماشای منظرۀ شگفتانگیز دریاچۀ مه گرفته قایق پارویی کوچکی را دید که در فاصلۀ صد یاردی ساحل روی آب شناور بود. تای از ورای مه خاکستری صبحگاهی میتوانست سرنشینان قایق را ببیند: دو نفر که رو به روی هم نشسته بودند، هر دو ژاکت پوشیده بودند و یکی کوله بر پشتش داشت. فاصلهشان آن قدر نزدیک نبود که تای بتواند جنسیت شان را تشخیص دهد، بفهمد مرد هستند یا زن، با هم صحبت میکنند یا نه، پیر هستند یا جوان. آیا صبح به این زودی برای صید ماهی به دریاچه آمده بودند؟ تای میخواست نگاهش را از آنها بگیرد که ناگهان دید یکی از سرنشینان قایق ایستاد و با مشت به صورت دیگری کوفت و سپس پارویش را بالای سرش برد و محکم بر فرق سرنشین دیگر کوبید. تای خشکش زد. نمیتوانست چیزی را که میدید باور کند. بعد با نگاهی بهت زده و ناباورانه دید که ضارب قربانیاش را بلند کرد و داخل دریاچه انداخت. تای فریاد زد، اما قاتل به سمتش نگاه نکرد. نگاهش ابتدا خیره به آب دریاچه بود و سپس به پارویش. احتمالاً داشت بررسی میکرد که رد خون رویش نمانده باشد. بعد سرش را بالا گرفت و دستش را مشت کرد. مشت گره کردهاش نشانۀ چه بود؟ خوشحال بود از اینکه سرنشین دیگر قایق را کشته بود؟ برای این قتل نقشۀ قبلی داشت؟ حتماً همینطور بود. تای شاهد قتلی بود با نقشۀ قبلی، قتل عمد. قاتل مخصوصاً همراهش را سوار قایق کرده بود تا او را به قتل برساند. تای احساس میکرد چیزی نمانده که قلبش از شدت هیجان از قفسهء سینهاش بیرون بزند. او قاتل را میدید که آرام و خونسرد به سمت ساحل پارو میزد و اندک اندک داشت در پس لایهای از مه از نظرش محو میشد. او داشت فرار میکرد و کاری از دست تای ساخته نبود. تای از اینکه دستش هنگام بیرون آوردن گوشی همراهش از جیبش و گرفتن شمارۀ 911 میلرزید از خودش بیزار شد. مارلا ایبل اپراتور ادارۀ پلیس ویلیکات همیشه با اولین زنگ گوشی را برمیداشت. تای نفس عمیقی کشید و سینهاش را صاف کرد. «مارلا، تای هستم. من همین الان شاهد جنایتی بودم که به نظرم قتل عمد بود. یه نفر با پارو یه نفر دیگه رو کشت و جسدش رو انداخت توی دریاچه. آره، درست شنیدی. فکر میکنم ضارب مرد بود، اما مطمئن نیستم. گوش کن. باید سریع عمل کنیم. به تد میزرا زنگ بزن و بگو تیم نجات دریاچه رو اعزام کنه. قایق در صدیاردی ساحل دریاچه بود، همون سمتی که خونۀ من هست. بهش بگو عجله کنه. مارلا، من خودم الان سوار قایقم میشم و میرم اون سمتی.»
تای تماس را قطع کرد، چراغقوه، ژاکت و دوربینش را برداشت و پلههای چوبی خانهاش را طی کرد و به سرعت به طرف قایق موتوریاش دوید، روشنش کرد و به سمت محلی که جنایت رخ داده بود حرکت کرد. نزدیک محلی که حدس میزد جنایت رخ داده سرعت قایقش را کم کرد و در حالی که با دوربینش اطراف را کنکاش میکرد زیر لب خطاب به هوای مه آلود غر میزد: «صاف شو. صاف شو.»
مه صبحگاهی به قاتل اجازه داده بود از صحنۀ جرم فرار کند و تای میدانست برای پیدا کردنش شانس چندانی ندارد. پس شروع کرد به جستوجوی قربانی.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پارادوکس |
نویسنده | کاترین کولتر |
مترجم | حسین یعقوبی |
ناشر چاپی | نشر خوب |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 416 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6513-85-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی خارجی |