معرفی و دانلود کتاب وقتی حال همه خراب است: افسردگی، اندوه و درمان از چشم انداز یوگا

معرفی کتاب وقتی حال همه خراب است: افسردگی، اندوه و درمان از چشم انداز یوگا

کتاب وقتی حال همه خراب است با زیرعنوان افسردگی، اندوه و درمان از چشم‌انداز یوگا، نوشته‌ی ام سوآمی، یکی از بهترین کتاب‌هایی است که می‌توانید برای شناخت افسردگی و راه‌های درمان آن بخوانید. این اثر، یک کتاب روانشناسی نیست بلکه ام سوآمی که یک راهب است، آن را براساس تجارب خود با افراد افسرده‌ای که به او مراجعه کرده‌اند و همین‌طور خرد و بینشی که از یوگا آموخته، نوشته است.

درباره‌ی کتاب وقتی حال همه خراب است

تا به حال افسرده بوده‌اید؟ ممکن است فردی باشید که هیچگاه در طول زندگی، به افسردگی مبتلا نشده‌اید. در این صورت، تبریک می‌گویم! شما از یکی از دردناک‌ترین بیماری‌های جهان امروز، در امان مانده‌اید. افسردگی، همان غم و ناراحتی نیست. چیزی نیست که بعضی وقت‌ها شما را ناراحت می‌کند. افسردگی شما را به دام می‌اندازد و مغزتان را تسخیر می‌کند. افسردگی چهره‌های گوناگونی دارد و می‌تواند در وجود نزدیک‌ترین افراد زندگی ما رخنه کند بدون آن که ما ذره‌ای بو ببریم. شاید هم متوجه شده‌ایم که دوست صمیمی یا شریک عاطفی‌مان طراوت پیش‌ را ندارد اما نمی‌فهمیم دلیلش چیست. دلیل تنبلی بی‌حد و مرز دوستمان که قبلا سرشار از انگیزه بود نمی‌دانیم. از خبر خودکشی فرد جاه‌طلبی که با لبخند روی لبش، می‌شناختیمش، شوکه می‌شویم. شاید حتی خودمان در نوعی رخوت مداوم گیر افتاده باشیم اما راه فراری را نیز جستجو نکنیم. همه‌ی این‌ها چهره‌های متفاوت افسردگی است که در زندگی‌‌ خود و اطرافیانمان شاهد آن هستیم. برای شناخت بهتر افسردگی، که بیماری عصر ماست، کتاب وقتی حال همه خراب است (When All Is Not Well) اثر ام سوآمی (Om Swami) را از دست ندهید.

ام سوآمی، راهبی دارای مدرک ام بی ای است که زمانی مدیری موفق در شرکت‌های بزرگ تجاری بوده. او سال‌هاست فعالیت‌های تجاری را رها کرده تا معنویت را در وجود خود و جهان ترویج کند. او که نویسنده‌ی کتاب‌های پرمخاطبی در زمینه‌ی بهزیستی و سلامت روان است، در کتاب وقتی حال همه خراب است، از سابقه‌ی خود در کار با افراد افسرده در شرایط روحی مختلف بهره گرفته است و آن را با بینش و خرد یوگا ترکیب کرده تا بتواند به افراد کمک کند افسردگی را بهتر بشناسند و برخورد درستی با آن داشته باشند. او افراد افسرده را بر اساس نشانه‌هایی که بروز می‌دهند، به سه دسته تقسیم می‌کند و برای هر یک از این افراد، پیشنهادهای درمانی متفاوتی را ارائه می‌دهد که بر اساس تجربه و دانش او، می‌تواند بیشترین تاثیر را بر فرد داشته باشد. سپس در فصولی جداگانه شفای جسمانی، ذهنی و عاطفی فرد افسرده را بررسی می‌کند و درباره‌ی این که چطور فرد می‌تواند خود را به مرحله‌ی سلامت در این سه بعد وجودی برساند، راهنمایی‌های ارزنده‌ای ارائه می‌دهد.

با این که کتاب وقتی حال همه خراب است نمی‌تواند جایگزین مراجعه‌ی فرد به روانشناس و روانپزشک باشد، اما می‌تواند راه‌هایی عملی برای غلبه بر افسردگی در هر سطحی که هست به فرد نشان دهد. می‌تواند به فرد افسرده این نوید را بدهد که ممکن است از این تاریکی بیرون بیاید، حتی اگر فرد، در ابتدا باور نداشته باشد. این کتاب همین‌طور می‌تواند برای کسانی که یکی از دوستان یا اعضای خانواده‌شان دچار افسردگی است بسیار مفید باشد تا بتوانند عزیزشان را بهتر درک کنند و با روش‌های درمان او آشنا شوند.

کتاب وقتی حال همه خراب است را مرتضی براتی، با قلمی روان و خواندنی ترجمه کرده و انتشارات مهرگان خرد به چاپ رسانده است.

کتاب وقتی حال همه خراب است برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب وقتی حال همه خراب است برای افراد مبتلا به افسردگی، دوستان و خانواده‌ی آن‌ها و افرادی که دوست دارند درباره‌ی این بیماری بیشتر بدانند مناسب است.

در بخشی از کتاب وقتی حال همه خراب است: افسردگی، اندوه و درمان از چشم انداز یوگا می‌خوانیم

پادشاه بر یک امپراتوری قدرتمند تسلط داشت و رعایا او را دوست داشتند؛ اما غرور و تکبر بر او چیره نشده بود. زندگی او اما کامل نبود. طبیعت به او همه‌چیز داده بود جز یک چیز: یک فرزند، یک وارث. او سه ملکه داشت؛ اما هیچ‌کدام نتوانستند برای او فرزندی بیاورند. روزگار ثروت و شهرتی تصورناپذیر به او بخشیده بود؛ اما همه‌چیز برای او چندان جالب نبود زیرا دلش در آرزوی پسری بود. اگرچه به نظر می‌رسید خورشید برای او می‌درخشد و با وجود همه روشنایی‌های قصر، دنیای درونش تاریک و ناامید باقی می‌ماند. تشک‌های نرم، غذاهای لذیذ نفیس، اطلس‌های دلربا و خزانه سرشارش -حتی هنگام بازی با ملکه‌هایش- دیگر هیچ لذتی نداشت.

روزبه‌روز فقط اندوهی بیشتر برای پادشاه به همراه داشت. او قربانی می‌کرد، نیایش می‌کرد، روزه می‌گرفت، نزد پزشکان و حکیمان معروف می‌رفت و با خردمندان مشورت می‌کرد اما هیچ‌چیز و هیچ‌کس نتوانست به او کمک کند. بااین‌حال، روزی چیزهایی درباره یک ریشی بزرگ شنید که از هیمالیا فرود آمده بود و در قلمرو خود خلوتگاهی تأسیس کرده بود. او فقط یک حکیم نبود، بلکه یک مرشد واقعی بود که آرزوها را برآورده می‌کرد؛ آنکه می‌توانست به آینده نگاه کند و هر چیزی را در محدوده آگاهی انسان و فراتر از آن آشکار کند.

پادشاه با امید و پیشکش‌های فراوان نزد ریشی رفت. او مسحور چهره درخشان حکیم بود. چشمان نافذ ریشی، قامت بی‌حرکت و گفتار او تقریباً منتهی می‌شد به اینکه باور کنیم که او دارای جهان درون روحش است. حکیم پیشگویی کرد که ملکه‌ای دیگر، چهارمین ملکه، فرزندی برای پادشاه به دنیا خواهد آورد. بنابراین پادشاه باعجله با شاهزاده خانمی ازدواج کرد و دقیقاً همان‌طور که حکیم پیش‌بینی کرده بود، ملکه جدید باردار شد. پادشاه هر لحظه از هر روز را در انتظاری زیاد سپری می‌کرد. ده‌ها خدمتکار برای رفع نیازهای ملکه جوان آماده بودند. طبیبان سلطنتی به خواست او برپا بودند. 9 ماه بعد او فرزندی زیبا به دنیا آورد.

فهرست مطالب کتاب

ابتدا این را بخوانید
1. دارم رنج می‌کشم؛ «شما به کمک احتیاج دارید»
2. من این را انتخاب نکردم
3. خواهش می‌کنم مرا بکش؛ «افسردگی حاد»
4. چه اوضاعی مزخرف شده؛ «افسردگی شدید»
5. بگذار تو حال خودم باشم؛ «افسردگی خفیف»
6. رسولان و جنگجویان؛ «انتقال‌دهنده‌های عصبی و داروهای ضدافسردگی»
7. رد پای زمان؛ «آثار روانی و خلق‌وخوی شما»
8. نور را نشانم بده؛ «درمان»
9. معبد مقدس؛ «شفای جسمانی»
10. افکار به چیزهایی تبدیل می‌شوند؛ «شفای ذهنی»
11. لوح سنگی خود را پاک کنید؛ «شفای عاطفی»
12. ندیدن اصل به دلیل درگیرشدن در جزئیات؛ «افسردگی چه نیست»
13. تا وقتی علف زیر پایت سبز شود
یادداشت‌ها