معرفی و دانلود کتاب وقتی به یک مرد مبتلا شدم
برای دانلود قانونی کتاب وقتی به یک مرد مبتلا شدم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب وقتی به یک مرد مبتلا شدم
کتاب وقتی به یک مرد مبتلا شدم به قلم سمانه صباحی، داستان دختری شاد و مهربان به نام ایرن را به تصویر میکشد که دلباختهی پسر عمویش سروش میشود.
داستان این کتاب در فضای سنتی و اصیل چند خانواده ایرانی شکل گرفته که اتفافات تلخ و شیرین داستان باعث تغییر شیوه زندگی قهرمان داستان شده و او به دیدگاه جدیدی در زندگی دست مییابد.
یکی از نقاط قوت رمان زبان گهگاه طنازانه آن است که لبخند روی لب شما میآورد. سمانه صباحی به دور از شعارزدگی، بعضی موضوعات فرهنگی و اخلاقی کمرنگ شده جامعه ایرانی را به خواننده گوشزد میکند. او در کنار عشق ایرن، عشق عدهای از آدمهای دور و اطرافش را نیز به نمایش میگذارد.
در بخشی از کتاب وقتی به یک مرد مبتلا شدم میخوانیم:
عطا به حرف آمد و غصهدار گفت: ما ایشون رو به نام حاج ننه میشناختیم؛ صبور، خانوم، متدین. حیف شد!
لحن غصهدار نمایشی عطا لجم را درآورد. مطمئن شدم درباره حاج ننهام هیچ چیز نمیداند و تمام حرفهای قُلُبمه سُلمبهاش همان اطلاعات دریافتی از مادرش است که چند تا هم رویش گذاشته وت حویل من میدهد!
از روی تعارف گفتم: خوبی از خودتونه.
- هرکاری داشتی بگو؛ خجالت نکش - اینطور که میبینیم بدجور دست تنها هستین.
اگرچه دست تنها بودیم ولی جالب نبود این را به رویم بیاورد. خوشم نیامد، اما زورکی تشکری کردم.
بلاخره فرزانه از گوشیاش دل کَند و من را از دست این مادر و پسر که دیگر محبتشان زیاد از حد باد کرده بود خلاص کرد.
فرزانه عصمت خانوم را به حرف گرفت.
من هم کناری ایستاده بودم و مثلاً به صحبتهای آن دو گوش میدادم که متوجه سنگینی نگاه عطا شدم.
عطا پسری با پوست سبزه تند، ریش پرفسوری، هیکلی تنومند و موهایی مجعد بود که اگر یک دشداشه تنش میکرد شبیه مردان عرب ثروتمند حوزه خلیج فارس میشد!
به یاد ندارم تاکنون یک خواستگار خوش قیافه برایم آمده باشد الا آن هومن خلافکار؛ که عنوان خواستگار به او تعلق نمیگرفت!
یک آن از خودم بدم آمد؛ حاج ننه مرده بود و من مشغول حلّاجی چهره خواستگاران بودم.
- میگن همسایه خوب نعمیته؛ ممنون از همدردیتون ولی نیاز به کمک شما نیست. خداروشکر مرحومه کلی فامیل و دوست و آشنا داشتن.
عصمت خانوم و عطا به سمت زنعمو برگشتند.
زن عمو و سروش دوشادوش هم، کمی عقبتر از ما ایستاده بودند.
با لج نگاهم را به موزاییک کف حیاط دوختم تا چشمم به سروش نیفتد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب وقتی به یک مرد مبتلا شدم |
نویسنده | سمانه صباحی |
ناشر چاپی | انتشارات گیوا |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 426 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-451-612-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |
داستان خوبی بود و بخصوص طنز داستان آن را جذابتر و خواستنی تر میکرد... نکات قابل انتقاد هم داشت ولی من دوست داشتم...