معرفی و دانلود کتاب مزرعه

معرفی کتاب مزرعه

تریلری نفس‌گیر، تکان دهنده و غیرقابل پیش‌بینی! کتاب مزرعه اثر پرفروش تام راب اسمیت، داستان مرموز خانواده‌ای سه نفره را به تصویر می‌کشد که هر کدام از آن‌ها به مرور چهره‌ی هولناک و جدیدی از خود نشان می‌دهند. این کتاب که با الهام از داستانی واقعی نوشته شده اثری جذاب و پرکشش است که ترس، تعلیق و ناباوری سه عنصر اصلی در آن هستند.

درباره‌ی کتاب مزرعه:

داستان کتاب از جایی آغاز می‌شود که پدر و مادر یک خانواده‌ی سه نفره برای زندگی به مزرعه‌ای در سوئد می‌روند. بعد از گذشت مدتی پدر با فرزندش که دنیل نام دارد تماس می‌گیرد و به او اطلاع می‌دهد که مادرش را به تیمارستان برده‌اند. از سوی دیگر مادر از تیمارستان پا به فرار می‌گذارد و هر طور که شده خود را به لندن می‌رساند تا به دنیل بگوید که پدرش عامدانه او را به تیمارستان فرستاده است. مادر حرف‌های هولناکی درباره‌ی پدر به دنیل می‌گوید اما این تمام ماجرا نیست.

پدر که از این وضعیت بسیار ناراحت است احساس تاسف می‌کند و می‌گوید که مادر از نظر روانی وضعیت خطرناکی دارد و ممکن است به کسی آسیب برساند. حالا با پدر، مادر و فرزندی مواجه هستیم که با گذشت زمان هر کدام ما را با حقایقی غیر قابل باور و ترسناک مواجه می‌کنند... به دنیای تاریک و ناشناخته‌ی مزرعه خوش‌آمد بگویید...

در دنیای سرد کتاب مزرعه (The farm) به هیچکس نمی‌توانید اعتماد کنید. حتی پدر و مادر هم ممکن است دسیسه‌ای در سر داشته باشند. در این مزرعه به همه‌چیز بدبین و مظنون می‌شوید و این از جادوی قلم «تام راب اسمیت» به حساب می‌آید که داستانی به شدت غافلگیرکننده و مهیج خلق کرده است. وحشت، هیجان و اتفاقات غیرقابل باور از جمله عناصر پررنگ در این کتاب هستند که حتی زمانی که داستان را به پایان رساندید هم نمی‌توانید از فکر کردن به آن رها شوید.

تام راب اسمیت (Tom Rob Smith) با ظرافتی کم‌نظیر شما را در تله‌هایی مخوف در مزرعه‌ای دور افتاده در سوئد گرفتار می‌کند؛ جایی که رازها و حقایق زیادی در آن پنهان شده است. داستان مزرعه به قدری درخشان است که زمانیکه شروع به خواندن آن کنید بدون شک تا پایان با آن همراه خواهید بود و به سختی بتوانید کتاب را زمین بگذارید. اسمیت با توصیفاتی قوی و فضاسازی‌هایی بی‌نظیر به خوبی فضای ترسناک و خفقان داستان را به شما منتقل می‌کند و شما را با خود به مزرعه یخ‌زده و هولناک قصه می‌برد. شما همراه با این کتاب به مزارعی سفر می‌کنید که مردان آنجا به شدت مردسالار هستند و دختر جوانی نیز در آنجا ناپدید شده است.

نویسنده به طرز هنرمندانه‌ای از طبیعت و مکان قصه استفاده می‌کند تا ترس و تعلیق بیشتری به داستان و قهرمانان آن اضافه کند و می‌توان با قطعیت گفت که در این کار بسیار هم موفق عمل کرده است. تا جایی که عناصر موجود در داستان دیگر بستری برای اتفاقات نیستند بلکه خودشان هم همچون موجودی زنده در همه جای داستان حضور دارند و ایفای نقش می‌کنند.

زمانیکه کتاب مزرعه را می‌خوانید باید هر لحظه انتظار اتفاقی جدید را داشته باشید؛ تمامی شخصیت‌های داستان گذشته‌ی مبهم و پر رمز و رازی دارند که همچون تکه‌های یک پازل به هم متصل هستند. اسمیت در کتابش از لایه‌های روانشناختی غافل نشده و حتی اساسی‌ترین بنیان جامعه، یعنی خانواده را هم زیر سوال می‌برد. زمانی که خانواده هم به دروغ متصل می‌شود، تمام اندوخته‌های شخصیتی و اجتماعی انسان از دست می‌روند و او بدبین و بدگمان دیگر معنای اعتماد را درک نمی‌کند.

این تقدیر انسان در عصر مدرن است که تنها به دنیا می‌آید و تنها هم از دنیا می‌رود. در دنیای کتاب حاضر، این خانواده جمع کوچکی هستند که با دروغ‌های بسیار سعی داشته‌اند زندگی شاد و آرامی را برای خود رقم بزنند اما بالاخره روزی از راه می‌رسد که همه‌ی دروغ‌ها و فریب‌ها فاش می‌شوند و بعد از برملا شدن رازها دیگر به سختی بتوان صمیمیت و اتحاد پیش از آن را به دست آورد.

اسمیت با جسارتی مثل زدنی از خانواده و نزدیکان خود در این کتاب نوشته است. وقتی می‌دانیم ردپای پدر و مادر واقعی او در داستان است خواندن کلمات کتاب دردناک و اسمیت هم نویسنده‌ای بی‌رحم می‌شود. اما گناه‌کار حقیقی کیست؟ و چه کسی بی‌گناه تاوان داده است؟ این‌ها سوالاتی هستند که خود نویسنده هم پاسخ آن‌ها را نمی‌داند. اسمیت شما را در لبه‌ی تیغی از حقایق تلخ و باورنکردنی گرفتار می‌کند.

نکوداشت‌های کتاب مزرعه:

- یک تریلر روانشناختی فوق‌العاده... یکی از ده تریلر برتر سال (ناشران هفتگی)
- داستانی کاملاً قانع کننده... امسال تریلری بهتر از این نخواهید دید. (مارک بیلینگام)
- کتابی که مشتاق صحبت درباره‌ی پایان آن هستید. (Good Housekeeping)
- تام راب اسمیت یک تریلر به معنای واقعی مهیج خلق کرده است که باعث می‌شود از خود بپرسید «چه کسی را باور می‌کنم؟» (جوجو مویز)
- رمانی که امسال بیشتر از هر کتابی در مورد آن صحبت کردم. اسمیت نویسنده‌ای هیجان‌انگیز است که ادبیات هوشمندانه‌ای دارد. (Shannon Rhoades)

کتاب مزرعه مناسب چه کسانی است؟

اگر از علاقه‌مندان به داستان‌های معمایی و هیجان‌انگیز هستید، این داستان برجسته ذهن شما را تا مدت‌ها درگیر خود خواهد کرد.

تام راب اسمیت را بیشتر بشناسیم:

تام راب اسمیت در سال 1979 در لندن به دنیا آمد. مادر وی سوئدی و پدرش اهل انگلستان است. تام در سال 2001 در رشته‌ی شعر و ادبیات انگلیسی فارغ‌التحصیل شد و پس از آن به مدت یک سال در رشته‌ی نویسندگی مشغول به تحصیل گردید.

این نویسنده‌ی خوش ‌آتیه نخستین رمان خود را در سال 2008 منتشر ساخت که کودک 44 نام داشت. او با نخستین کتاب خود توانست جایزه‌ی بهترین تریلر سال را به دست آورد. تام همچنین نامزد جایزه‌ها‌ی ادبی مطرحی مانند من بوکر و جایزه‌ی رمان کاستا و... گردید. از میان دیگر آثار تام راب اسمیت می‌توان به مواردی مانند گزارش محرمانه، مزرعه و... اشاره کرد.

در بخشی از کتاب مزرعه می‌خوانیم:

مثل این‌که تهدیدی بودم! ارزیابی می‌کرد که چه‌قدر می‌توانستم مشکل ایجاد کنم. این ایستگاه پلیس و افسر ارشد قصد کشف حقیقت را نداشتند. آن‌جا مؤسسه‌ای بود که برای پنهان کردن حقیقت کار می‌کرد. این پرونده نیازمند شخصی بود که شکاک باشد نیازمند یک خارجی بود. من نمی‌خواستم آن خارجی باشم. ولی این نقشی بود که مجبور شده بودم بازی‌اش کنم. از استلان برای وقتی که به من داده بود تشکر کردم، تصمیم گرفتم که جریان بعدی عمل، تنها جریان منطقی عمل، در غیاب یک نیروی پلیس کارآمد، در غیاب حکم بازرسی، این باشد که غیرقانونی به مزرعه‌ی هاکان بروم.

وقتی نشستم، دست‌های مادرم در اعماق جیب کیف بنددارش ناپدید شد؛ از این فکر که مادرم غیرقانونی وارد خانه‌ای شده آزرده شده بودم. نمی‌توانستم ببینم چه‌کار می‌کند تا این‌که به‌آرامی دستش را بالا آورد. دستکشی دوانگشتی دستش کرده بود؛ آن را به‌آرامی برای امتحان من بیرون کشید، گویی دستکش‌هایی غرق خون بودند. لحظه‌ی بی‌معنایی بود؛ تفکیک لحظه‌ی جدیت مادرم و بیرون آمدن دستکش‌ها؛ به‌ همین ‌خاطر ضرورتی احساس نکردم که لبخند بزنم.

برای جلوگیری از به ‌جا گذاشتن اثر انگشت! این فقط یک دستکش معمولی بود؛ دستکش دوانگشتی ضخیم زمستانی. در اوج گرمای تابستان آن‌ها را در جیبم همه‌جا می‌بردم تا فرصت لازم به دست بیاید. همان‌طور که می‌توانی گواهی بدهی، من هرگز پیش از این کاری مثل این نکرده‌ام. من نمی‌خواستم نیمه‌شب مثل دزدهای حرفه‌ای یواشکی به مزرعه‌ی هاکان بروم. باید برای به دست آوردن لحظه‌ای که هم الیزه و هم هاکان بیرون می‌بودند، فرصت‌طلبی می‌کردم. یادت باشد، این‌جا سوئد روستایی است؛ هیچ‌کس درِ خانه‌اش را قفل نمی‌کند، هیچ زنگ خطری وجود ندارد. هر چند، رفتار الیزه از موقع ناپدید شدن میا تغییر کرده بود. او کار نمی‌کرد. غرق در افکارش در ایوان می‌نشست. پیش‌تر او را همیشه به‌ کار کردن توصیف کردم. ولی حالا نه پیش از این‌که دوباره حرفم را قطع کنی، می‌پذیرم که می‌توان در این‌باره