معرفی و دانلود کتاب مادر و شش داستان کوتاه دیگر

معرفی کتاب مادر و شش داستان کوتاه دیگر

کتاب مادر و شش داستان کوتاه دیگر نوشته جیمز جویس، نقد و بررسی هفت داستان کوتاه از مجموع پانزده داستانی دوبلینی‌ها است.

این کتاب یادگار دوران جوانی نادر شیخ زادگان است، دوره شور و عشق و هجران و حرمان، دوره‌ی عاشق شدن‌ها و شکست خوردن‌ها، دوره خندیدن‌های از ته دل و گریه کردن‌های پنهانی، دوره زمین خوردن‌ها و بلند شدن‌های مکرر، دوره آرزوهای بلند پروازانه و دست‌های خالی و سرمستی از موفقیت‌های خیالی.

جیمز جویس (James Joyce)، نویسنده ایرلندی است. گروهی رمان اولیس وی را بزرگ‌ترین رمان سده بیستم خوانده‌اند. جویس تمام آثارش را نه به زبان مادری بلکه به زبان انگلیسی می‌نوشت. او همراه ویرجینیا وولف از اولین کسانی بودند که به شیوهٔ جریان سیال ذهن می‌نوشتند.

در بخشی از کتاب مادر و شش داستان کوتاه دیگر (A mother and six other short stories) می‌خوانید:

ایولین دومین داستانی است که جویس برای این نشریه نوشت و در دهم سپتامبر 1904 به چاپ رسید. ایولین دختر جوانی است که مادر و یک برادرش را از دست داده و با پدر بد اخلاقش زندگی سختی را می‌گذراند. او با ملوان جوانی که در آرژانتین خانه و زندگی مرفهی دارد آشنا می‌شود و تصمیم می‌گیرد که پنهانی با او ازدواج کند و به آرژانتین برود. ولی در آخرین لحظه قبل از سوار شدن به کشتی از تصمیم خود منصرف می‌شود و مانند حیوانی درمانده در جای خود آرام و بی‌احساس باقی ماند. در این داستان، جویس به همان بی‌تحرکی و فلج حاکم بر جامعه اشاره می‌کند و ایولین با وجود این که زندگی بسیار سختی را در تنهایی و بی‌کسی می‌گذراند، قادر نیست خود را از این زندگی یکنواخت و بی‌حاصل برهاند و زندگی مورد علاقه خود را به دست آورد. او تحت تاثیر مرگ مادرش قرار دارد و هنوز هم سای مرگ در خانه احساس می‌شود.

جویس در هر یک از این داستان‌ها به یکی از دلایل فلج عمومی جامع ایرلند می‌پردازد. در ایولین نوستالژی نسبت به دوران کودکی و پیوند‌های مذهبی ایرلند، عامل ایجاد کننده این فلج قلمداد می‌شود. نورا بی آن که با جویس ازدواج کرده باشه، با او به سوی آینده نامعلومی در کشوری ناشناخته می‌رود. آن‌ها فلج نبودند، رفتند ولی ایولین ماند.

این داستان با وجود کوتاه بودن به طور موجز اطلاعات زیادی درباره جامع آن روز ایرلند می‌دهد، از جمله رابطه والدین و کودکان، زن و شوهر، دختر و پسر، روابط کارمندان و پیوند‌های خانوادگی. مثلا خشونت پدر و کتک زدن بچه‌ها و این که یک دختر نوزده ساله نمی‌تواند بدون اجاز پدرش ازدواج کند، روابط بین پدر و فرزندان را به خوبی نشان می‌دهد. درباره رابطه بین زن و شوهر در جایی می‌خوانیم : "آن موقع دیگر مردم با احترام با او رفتار می‌کردند نه آن طور که با مادرش رفتار کرده بودند." و در جایی دیگر: "تا اعماق وجود، خود را مسحور زندگی ترحم بار مادرش می‌دید، زندگی فداکاری‌های بی‌ارزش که به دیوانگی منتهی شده بود." این دو جمله کوتاه که در واقع شرح حال زندگی مادر جویس است، زندگی زنان خانه‌دار ایرلند را نشان می‌دهد، که با وجود فداکاری‌های مختلف و تحمل سختی‌های زندگی، از هیچ احترامی برخوردار نبودند. جویس پس از مرگ مادرش در نامه‌ای نوشته است:

«چگونه می‌توانم به خانواده اعتقاد داشته باشم. در حالی که می‌دانم بداخلاقی پدرم، و رفتار صریح و طعنه‌آمیز من به همراه تحمل سال‌ها رنج و مشقت، مادرم را به تدریج از بین برد. لعنت بر این الگوی خانواده که او را در سن چهل و چهار سالگی با ده فرزند قربانی خود ساخت.»

ایولین صدای آکاردئون یک نوازند دوره گرد را می‌شنود و او را به یاد شب مرگ مادرش می‌اندازد، چرا که آن شب هم همین آهنگ را نواخته بود. او از ترس می‌لرزد زیرا می‌داند که این آهنگ چون ناقوس مرگ زندگی او را هم به مانند زندگی مادرش به کام مرگ خواهد کشید.

فهرست مطالب کتاب

سخنی با خوانندگان
مقدم مترجم
زندگی نویسنده
مواجهه
اشاره‌ها
نقد داستان
ایولین
اشاره‌ها
نقد داستان
بعد از مسابقه
اشاره‌ها
نقد داستان
گِل
اشاره‌ها
نقد داستان
یک حادثه دلخراش
اشاره‌ها
نقد داستان
مادر
اشاره‌ها
نقد داستان
رحمت
اشاره‌ها
نقد داستان
نمایه
منابع