معرفی و دانلود کتاب قمارباز (از یادداشتهای یک جوان)
برای دانلود قانونی کتاب قمارباز (از یادداشتهای یک جوان) و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب قمارباز (از یادداشتهای یک جوان)
کتاب قمارباز (از یادداشتهای یک جوان) به قلم فئودور داستایوفسکی، داستان انسانهای قماربازی را به تصویر میکشد که زندگیشان را بر پایۀ شانس گذاشتهاند. آنها هر چقدر میبرند حریصتر میشوند اما با باختن پشیمان نمیشوند.
داستایوفسکی ماجرای یک ژنرال روس و خانوادهاش را روایت میکند که بر اثر بیلیاقتی ثروت انبوهشان را از دست داده و مجبور میشوند به کشور دیگری مهاجرت کنند. راوی کتاب قمارباز (The Gambler) که معلم فرزندان این خانواده است، داستان را در حالی روایت میکند که یا در راه رفتن به قمارخانه است و یا برگشتن از آن. وی که به شانس خودش در قمار به شدت اعتقاد دارد مدام در اندیشه قمار کردن است و آن را تنها راه برآورده شدن خواستههایش میداند.
ژنرال روس که اکنون همراه خانوادهاش در هتل یکی از کشورهای اروپایی سکونت دارد تنها راه رهایی از این مشکل را مرگ پیرهزنی میداند که قرار است میراثش به ژنرال برسد.
راوی در طول این اقامتها در دام عشق پولینا، خواهر زن ژنرال، میافتد. زنی بوالهوس که به آلکسی مقداری پول قرض داده و او را سر میز قمار میفرستد. بردهای اولیه کام آلکسی را شیرین میکند اما اندک زمانی بعد باختها و تلخکامیها از راه میرسند.
کتاب قمارباز که تنها در 26 روز به رشته تحریر درآمده، از جذابترین و در عینحال ممتازترین آثار فیودور داستایفسکی (Fyodor Dostoyevsky) و ادبیات روس محسوب میشود. داستایفسکی این رمان را در شرایطی خاص و در سن 45 سالگی نوشته است اما در این مدت زمان کم چنان اثری خلق کرده است که خلاقیت بیپایان و هنرمندانه او به وضوح در این اثر دیده میشود.
نویسنده در این رمان به جنون سیریناپذیر انسان برای بدست آوردن منافع مادی میپردازد و مانند دیگر آثارش با زبردستی شخصیتهای چند بعدی رمان را از لحاظ روانشناختی مورد کنکاش قرار میدهد. او به شکلی تأثیرگذار احساسات یک قمارباز را حین برد و باخت به تصویر میکشد.
او زندگی را مانند یک بازی قمار میداند که انسان تنها توانایی انتخاب و گرداندن گردانه را دارد و اینکه این انتخاب آیا موفقیتش را در پی دارد یا خیر؟ چیزی فرای دستان قدرت بشریت است.
در بخشی از کتاب قمارباز میخوانیم:
همه در پارک به گردش رفته بودند و من سرِ شام توانستم او را ببینم. این بار مردک فرانسوی نبود و ژنرال احساس راحتی و آزادی میکرد. از جمله لازم دید که بار دیگر به من تذکر دهد که میل ندارد مرا پشت میز بازی ببیند. به عقیدهی او اگر من مبلغ قابل ملاحظهای میباختم اسباب آبروریزی او میشدم. و با لحن پُر معنایی افزود: «البته اگر مبلغ بسیار زیادی هم ببرید باز هم برای من اسباب بیآبرویی خواهد بود! البته من حقی ندارم که به شما بگویم که چه بکنید و چه نکنید. ولی خودتان تصدیق میکنید که...» و چنان که عادتش بود عبارتش را ناتمام گذاشت.
من با خشکی و خونسردی در جوابش گفتم که پولی ندارم و در نتیجه حتا اگر بازی میکردم نمیتوانستم مبلغ قابل ملاحظهای ببازم. وقتی به طبقهی بالا به اتاق خود آمدم توانستم پولینا را پیدا کنم و پولی را که در کازینو برایش برده بودم تحویلش دهم و به او بگویم که دیگر برای او بازی نخواهم کرد.
با نگرانی پرسید: «آخر چرا؟»
با تعجب نگاهش کردم و جوابش دادم: «برای اینکه میخواهم برای خودم بازی کنم و بازی کردن برای شما مزاحم این کار است.»
به تمسخر گفت: «پس حتماً مثل گذشته یقین دارید که تنها راه گریز و وسیلهی نجاتتان همین چرخ بخت است؟!» من با لحنی بسیار جدی جواب دادم که همینطور است و قبول دارم که یقینم به بُرد مضحک به نظر میرسد اما میل دارم «که کسی کاری به کارم نداشته باشد!»
پولینا الکساندرونا اصرار داشت که بُرد آن روزش را با من نصف کند و هشتاد فردریک طلا به من داد و پیشنهاد کرد که در آینده هم به همین شرط به بازی برای او ادامه دهم. من پولی را که به من پیشنهاد کرده بود قاطعانه رد کردم و گفتم که اگر حاضر نیستم برای دیگران بازی کنم برای این نیست که میل ندارم، بلکه برای این است که اگر بکنم خواهم باخت.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب قمارباز (از یادداشتهای یک جوان) |
نویسنده | فئودور داستایوفسکی |
مترجم | سروش حبیبی |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۳۹۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 215 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-229-182-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی |