معرفی و دانلود کتاب صد سال تنهایی
برای دانلود قانونی کتاب صد سال تنهایی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صد سال تنهایی
کتاب صد سال تنهایی نوشتهی گابریل گارسیا مارکز، درخشانترین رمان در ادبیات کشور کلمبیا است و مارکز به واسطهی این کتاب توانست جایزهی نوبل ادبیات را کسب کند. صد سال تنهایی دربارهی سرگذشت شش نسل از خانوادهای به نام بوئندیا است که در روستایی به نام ماکوندو زندگی میکنند.
خلاصهای از کتاب صد سال تنهایی:
گابریل گارسیا مارکز (Gabriel Garcia Marquez) کتاب خود را با اعدام سرهنگ آئورلیانو بوئندیا آغاز میکند و کتاب روال خود را با مرگ و ناپدید شدن تعداد زیادی از اعضای این خانواده ادامه میدهد. این خانواده در تمام این سالها هیچ ارتباطی با دنیای بیرون از دهکدهی خودشان ندارند و تنها ارتباط آنان با این دهکده کولیهایی هستند که هر از چند گاهی برای آنان کالا میآورند و آنان را با تکنولوژیهای روز آشنا می کنند. مارکز در خلال اینکه مخاطب را با افراد این خانواده آشنا میکند از درگیریها و کشمکشهای آنها در مقابل میل به تنهایی و نیاز به عشق میگوید.
دربارهی کتاب صد سال تنهایی:
تمام نسخههای چاپ اول صد سال تنهایی (One Hundred Years of Solitude) که به زبان اسپانیایی بود در همان هفتهی نخست به فروش رفت و تاکنون به بیش از 30 زبان دنیا ترجمه شده است. این کتاب نمونهای موفق در سبک رئالیسم جادویی است؛ بنابراین، رخ دادن اتفاقات حیرتانگیز در رمان صد سال تنهایی دور از ذهن نیست و خواننده باید ذهن خود را برای پذیرفتن این موضوع آماده کند. صد سال تنهایی در لیست مطالعهی بسیاری از افراد کتابخوان قرار دارد اما مطالعهی آن نیازمند پذیرش برخی از منطقهای حاکم بر داستان است. در این داستان ما شاهد صعود دختری به نام رمدیوس به آسمان، کشته شدن تمام پسران سرهنگ آئورلیانو بوئندیا به وسیلهی افراد ناشناس از طریق هدف گلوله قرار دادن پیشانی آنها و نوزادی که طعمهی مورچهها میشود و اتفاقات عجیب دیگری هستیم.
چرا باید کتاب صد سال تنهایی خوانده شود؟
عرفان، تاریخ، ادبیات، سیاست و یا هرچیز دیگری که بخواهید در این رمان به آن پراخته شده است. کتاب صد سال تنهایی زبانی ادبی دارد و با توصیفهای عجیب و شگفتانگیزش شما را متحیر میکند. در نگاه نخست این کتاب دربارهی سرنوشت و تاریخچهی یک خانواده است اما شاید برایتان عجیب باشد که به زعم بسیاری از منتقدان، مارکز در حقیقت خلاصهای از تاریخ پیچیدهی کشور کلمبیا را برای ما به صورت فشرده بیان میکند. کتاب صد سال تنهایی در سال 1967 منتشر شده است اما هنوز هم متمایز است. صد سال تنهایی رمانی نیست که به راحتی بتوان آن را خواند اما باید خواند تا جایی که پابلو نرودا آن را همپای دن کیشوت دانسته و ناتالیا گینزبورگ، نویسندهی مشهور ایتالیایی دربارهی این شاهکار ادبی گفته است: «اگر رمان را در حال ناپدید شدن از جهان بدانیم، بیایید به احترام صدسال تنهایی از جا بلند شویم.»
گابریل گارسیا مارکز کیست؟
مارکز بدون شک بزرگترین و مطرح ترین نویسندهی کشور کلمبیا است و مردم کشورش از روی علاقه به او لقب گابو را دادهاند، لقبی که حتی برای کتابخوانهای ایرانی هم آشنا است. این نویسنده در سال 1928 و در دهکدهای به نام آراکاتاکا به دنیا آمد. او ایام کودکی خود را در این دهکده و در کنار مادر بزرگش گذراند. اولین نوشتههایش در روزنامهاى به نام خوونتود که مخصوص شاگردان دبیرستانى بود، منتشر شد. او به پیشنهاد والدینش به تحصیل در رشتهی حقوق روی آورد اما طولی نکشید که متوجه شد برای این رشته ساختهنشده است. در سال 1947 در کنار تحصیل به روزنامهنگاری روی آورد و در روزنامه آزادیخواه الاسپکتادور مشغول به کار شد و در همین روزنامه بود که گزارش داستانی «سرگذشت یک غریق» چاپ شد. مارکز در سال 1965 آغاز به نوشتن رمان صد سال تنهایی کرد و نوشتن آن 15 ماه به طول انجامید. وی به واسطهی موفقیتهای این رمان توانست در سال 1982 برندهی جایزهی نوبل هم بشود. مارکز آثار به یادماندنی دیگری همچون عشق در سالهای وبا، پاییز پدر سالار، کسی که به سرهنگ نامه مینویسند و... را در کارنامهی کاری خود دارد.
گابریل گارسیا مارکز در سالهای پایانی عمر خود دچار بیماری فراموشی شد و سرانجام در 17 آوریل 2014 در مکزیکو سیتی درگذشت.
جملات برگزیدهی کتاب صد سال تنهایی:
- مرگ همهجا او را تعقیب میکرد، و کنار گوشش خرناس میکشید اما هیچ وقت عزمش را جزم نمیکرد که ضربهی آخر را به او بزند. او نمونهی یک فراری از تمام امراض و مصیبتهایی بود که ممکن بود بر سر یک بشر نازل شود.
- تا آن زمان مثل یک سرباز این طور خدمت نکرده بود. به یقینی رسیده بود که وجودش را مملو از اشتیاقی نفسگیر کرده بود، یقین داشت که بالاخره برای آزادی خودش مبارزه کرده است، نه برای آرمانهای مبهم و شعارهایی که سیاستمداران با توجه به شرایط به راست و چپ تحریفشان میکردند.
در بخشی از کتاب صد سال تنهایی میخوانیم:
از آن روز دیگر چیزی به او الهام نشد. روزی که اورسولا برای دیدنش به زندان رفت، پس از قدری فکر کردن به این نتیجه رسید که شاید عزرائیل حضورش را به او اعلام نکند، چون مرگ او بستگی به حوادث نداشت و مستقیماً مربوط به کسانی میشد که او را اعدام میکردند. تمام شب را بیدار ماند و از درد زخمهایش رنج کشید. نزدیکیهای سحر صدای پای چند نفر را که به طرف اتاق میآمدند شنید، با خود گفت: «آمدند.» بیاختیار به خوزه آرکادیو بوندیا فکر کرد که در آن لحظه از سحرگاه وحشتبار زیر درخت بلوط به او میاندیشید. نه وحشت کرد و نه احساس دلتنگی. از اینکه مرگ مانع میشد تا آنچه را که در فکرش بود تمام کند بسیار عصبانی بود. در باز شد و نگهبان با یک فنجان قهوه وارد شد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب صد سال تنهایی |
نویسنده | گابریل گارسیا مارکز |
مترجم | فهیمه مهدوی |
ناشر چاپی | انتشارات پر |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 492 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6041-40-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی |
بنظرم ب کسی اگر جایزه میدن نشونه زیبا بودن رمان نیس، این داورها معیارهایی دارن برای جایزه دادن ک افراد عادی براشون مهم نیس
و نقطه ضعف بعدی در ترجمه این کتابه، مترجم باید برا خواننده کتاب رو روان و ساده کنه، همین اسامی شخصیتها رو ک میتونه مترجم در مقدمه بگه من ب نامهای ایرانی تغییر دادم یا نامهای روان خارجی مثل جک سارا خوزه ویلیام، انقدر داستانها از این شخصیت ب اون شخصیت میشه ک ادم باید تک تک نامها رو ب یاد داشته باشه، بدتر از همه یهو بعد صد صفحه خوندن، داستان مراجعه میکنه ب یکی از شخصیتها اول داستان ک کلا زیاد مهم نبود و بابد سعی کنی یادت بیاری ک این شخصیت کی بود
بنظرم یه ایراد ک میشه گرفت اینه ک نویسنده فقط برا مردم کلمبیا این کتاب رو نوشته و انتظار نداشته جهانی بشه، و ایراد از مترجمین هست ک حداقل شخصیتها رو با نامهای ساده ترجمه نکردند