معرفی و دانلود کتاب قطار فلسفه: در جستجوی درس‌های زندگی از خردمندان درگذشته

معرفی کتاب قطار فلسفه: در جستجوی درس‌های زندگی از خردمندان درگذشته

اریک واینر نویسنده‌ی پرفروش نیویورک‌تایمز در کتاب قطار فلسفه سفری ذهنی را آغاز می‌کند که در آن به دنبال کردن ردپای بزرگ‌ترین متفکران تاریخ می‌پردازد. او با نثری شیوا و لحنی شوخ‌طبعانه به ما نشان می‌دهد که هرکدام از این فیلسوفان،‌ از سقراط گرفته تا نیچه و شوپنهاور، چه راهکارهایی برای دنیای ناآرام و آشفته‌ی امروز ما ارائه می‌دهند؛ کتابی هوشمند، خنده‌دار، جذاب و پر از درس‌های ارزشمند.

درباره کتاب قطار فلسفه:

غم نان و ترس از آینده‌ی نامعلوم و بسیاری از چیزهای دیگر، باعث شده به قدری به هستی مشغول شویم که از آن حیرت نکنیم. دیگر نه جهان ما را شگفت‌زده می‌کند و نه چندان در باب آن تامل می‌کنیم. اریک واینر (Eric Weiner)‌ در کتاب قطار فلسفه (The Socrates Express) از شما دعوت می‌کند تا گه‌گاه سری بیرون بیاورید و به جهان از منظری متفاوت‌ بیندیشید.

ما به همان دلیل که سفر می‌کنیم، به فلسفه و حکمت روی می‌آوریم: برای مشاهده‌ی جهان از دریچه‌ای متفاوت، کشف زیبایی‌های پنهان و یافتن راهی بدیع‌تر برای بودن. ما می‌خواهیم یاد بگیریم که شگفتی هستی را در آغوش بگیریم، با پشیمانی‌هامان روبه‌رو شویم و امیدوار باقی بمانیم.

اریک واینر‌ در کتاب شگفت‌انگیز و کاربردی قطار فلسفه، اشتیاق فراوانی به درآمیختن سفر و حکمت دارد و البته این تشبیه اصلاً بی‌راه نیست. فلسفه گذری‌ست از جنس سفر کردن، مشاهده کردن و مشغول شدن به رازهای هستی. همچنین، فلسفه‌ورزی نوعی جسارت در خود دارد؛ چرا که باید سرزمین آشنا و امنت را رها کنی و پا به زمین‌های ناشناخته بگذاری.

واینر در مسیر جست‌وجوی معنا همراه ما شده، در این قطار کنار ما می‌نشیند و کمک می‌کند تا در این سفر از آموزه‌های حکیم‌ترین و خردمندترین انسان‌های هر عصر، از سیمون وی تا روسو بهره‌ ببریم. نویسنده با قطار، ‌(متفکرانه‌ترین روش حمل‌ونقل!) هزاران هزار مایل را همراه ما طی می‌کند و در انتهای این سفر، اگر انتهایی داشته باشد، می‌آموزیم که چگونه عاقلانه‌تر رفتار کنیم،‌ زندگی معنادارتری داشته باشیم، همانند اپیکور لذت ببریم و مثل سقراط کنجکاوی کنیم.

این اثر جست‌وجویی اساسی برای یافتن پاسخ حیاتی‌ترین پرسش‌های بشری‌ست. آن پرسش‌های پیچیده‌ای که علی‌رغم ابهام زیادشان، برای بسیاری از انسان‌ها عمیق و مهم هستند. نمی‌شود انسان بود و در هجوم این همه تردید، شگفتی و سوال به فکر فرو نرفت. واینر در قطار فلسفه ما را تشویق می‌کند که به جای پاسخ، بر پرسش‌ها تمرکز کنیم.

نثر صریح و طنز نویسنده باعث می‌شود نتوانید این اثر را کنار بگذارید! کتاب با سادگی ظاهری آغاز می‌گردد و در انتها شما را درگیر اساسی‌ترین پرسش‌های زندگی می‌کند. واینر آن را اولین بار در سال 2020 منتشر کرد. قطار فلسفه کتابی‌ست برای اندیشیدن و تفلسف؛ بله، این اثر درباره‌ی فلسفه است اما در عین حال، کتابی‌ست درباره‌ی انسان بودن،‌ سفر کردن، یادگیری و گاهی اوقات، قهوه!

نکوداشت‌های کتاب قطار فلسفه:

- لذت‌بخش... دلایل زیادی برای دوست داشتن این کتاب وجود دارد. (San Francisco Book Review)
- راهنمایی جالب و کاربردی برای به‌پیش‌راندن زندگی. (نیویورک ژورنال)
- هر فصل مانند یک ترافل شکلاتی است؛ خوشمزه و متراکم... آن‌ها را از هم جدا کنید و ایده ها را بچشید تا ببینید کدام یک برای شما مناسب است. (واشنگتن پست)

کتاب قطار فلسفه مناسب چه کسانی است؟

اگر به حوزه‌ی فلسفه‌ی کاربردی و روان‌شناسی علاقه‌مند هستید، کتاب قطار فلسفه را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

با اریک واینر بیشتر آشنا شویم:

او یکی از محبوب‌ترین و برجسته‌ترین نویسندگان عصر حاضر است. از جمله کتاب‌های اریک واینر که در فهرست پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز قرار گرفته،‌ می‌توان به «جغرافیای سعادت»، «جغرافیای نبوغ» و «انسان در جستجوی خدا» اشاره کرد. آثار و نوشته‌های او در نشریه‌ها و رسانه‌های معتبری همچون نیو ریپابلیک، آتلانتیک، نشنال جئوگرافیک، وال استریت ژورنال و گلچین «بهترین سفرنامه آمریکایی» منتشر می‌شود.

جملات برگزیده‌ی کتاب قطار فلسفه:

- وقتی از سر وظیفه عمل می‌کنیم، این کار را داوطلبانه انجام می‌دهیم تا خودمان و دیگران را بالاتر ببریم. وقتی از سر تعهد عمل می‌کنیم، هدف محافظت از خودمان است در برابر پیامدها، تنها خودمان.
- جهان غیرمنطقی است. عقلانیتی ندارد. تمام دستاوردهایمان زیر چکمه بی‌گذشت زمان له می‌شوند. ولی باز مقاومت می‌کنیم.
- یونانیان باستان برای زمان دو واژه داشتند: کرونوس و کایروس. کرونوس همان زمان عادی خودمان می‌شود؛ دقیقه‌هایی که روی ساعتتان می‌گذرند، یا ماه‌های روی تقویمتان. کایروس نشان‌دهنده فرصت یا زمان مناسب است؛ بهترین زمان. وقتی می‌گویید «یا الان باید باشد یا هیچ‌وقت» یا «الان وقتش نیست»، دارید از کایروس صحبت می‌کنید.

در بخشی از کتاب قطار فلسفه می‌خوانیم:

قطارها صداهایی شبیه انسان‌ها درمی‌آورند. لوکوموتیوها خرناس می‌کشند و سوت می‌زنند، گه‌گاهی هم آروغ می‌زنند. واگن‌های قطار ناله و غرولند می‌کنند. دویچه بان، شرکت ملی راه‌آهن آلمان، این صداها را خفه می‌کند. نیازی به واگن آرام نیست، اینجا از قبل آن را در اختیار داری. در همه‌چیز این قطاری که سوارش هستم درایت دیده می‌شود. نه تنها فضای آن ساکت است بلکه بخش‌های داخلی واگن‌ها از چوب است و قهوه هم در لیوان‌های واقعی سرو می‌شود نه لیوان پلاستیکی.

جرعه‌ای از قهوه‌ام می‌نوشم و به چشم‌اندازهای آلمان نگاه می‌کنم که برای خودنمایی هیچ تلاشی نمی‌کنند. قطاری در مسیر مخالف ما عبور می‌کند. سوتش سکوت را می‌شکند. هرچه قطار نزدیک‌تر می‌شود، صدا بیشتر می‌شود سپس با عبور آن کم می‌شود. واقعاً همین‌طور است؟

صدای سوت هیچ‌ تغییری نکرده است. این پدیده یک توهم شنودی است به نام اثر دوپلر. حرکت قطار با مغز حساسم ساخت‌وپاخت کرده و طوری وانمود می‌کند که انگار بلندی سوت قطار تغییر می‌کند. طی این فرآیند، من به درک اشتباهی از واقعیت می‌رسم.

نکند کل زندگی همین‌گونه است؟ نکند جهان یک توهم است؟ چیزی در حدود 2400 سال پیش، افلاطون درگیر چنین پرسشی شد. او در تمثیل غار خود، از ما می‌خواهد زندانی‌هایی را تصور کنیم که دست‌وپابسته در یک غار گیر افتاده‌اند و رو به یک دیوار سنگی هستند. آن‌ها از بدو تولد در این غار بوده‌اند و نمی‌توانند حرکت کنند، به همین دلیل نمی‌توانند دیگران یا حتی خودشان را ببینند. تنها سایه‌هایی را می‌بینند که روی دیوار می‌افتد. آن‌ها نمی‌دانند که دارند به سایه‌ها نگاه می‌کنند. سایه‌ها تنها واقعیتی هستند که آن‌ها می‌شناسند. افلاطون معتقد است فلسفه به ما امکان می‌دهد که از جهان سایه‌ها بگریزیم و منبع اصلی آن‌ها، یعنی نور را پیدا کنیم. نور را همیشه نمی‌بینیم. گاهی وقت‌ها آن را می‌شنویم.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
جدایی
بخش یک: طلوع
1: چطور مثل مارکوس اورلیوس از روی تخت بلند شویم.
2: چطور مثل سقراط کنجکاوی کنیم.
3: چطور مثل روسو قدم بزنیم.
4: چطور مثل ثورو ببینیم.
5: چطور مثل شوپنهاور گوش کنیم.
بخش دو: ظهر
6: چطور مثل اپیکور لذت ببریم.
7: چطور مثل سیمون وی توجه کنیم.
8: چطور مثل گاندی بجنگیم.
9: چطور مثل کنفوسیوس مهربان باشیم.
10: چطور مثل سی شوناگون قدردان چیزهای کوچک باشیم.
بخش سه: غروب
11: چطور مثل نیچه افسوس نخوریم.
12: چطور مثل اپیکتتوس از عهدۀ همه‌چیز برآییم.
13: چطور مثل دو بووار پیر شویم.
14: چطور مثل مونتین بمیریم.
مؤخره
بازگشت
سپاس‌گزاری