معرفی و دانلود کتاب قصه تراپی

معرفی کتاب قصه تراپی

کتاب قصه تراپی مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه به قلم شاهین شرافتی است که بر محور تجربه‌های منحصربه‌فرد انسان‌های مختلف در زندگی و روابط شخصی‌شان به نگارش درآمده. شاهین شرافتی هر داستان این مجموعه را به یکی از اختلالات روانی یا شخصیتی رایج اختصاص داده و اثری که این اختلالات بر زندگی فرد مبتلا و اطرافیانش می‌گذارد را به تصویر کشیده است.

درباره‌ی کتاب قصه تراپی

همه‌ی ما زخم‌ها و دردهای عمیق روحی و روانی را از گذشته و کودکی با خود حمل می‌کنیم که ممکن است حتی نسبت به ماهیت و شکلشان آگاه نباشیم. هر انسانی که به‌صورت روزمره ملاقات می‌کنیم نیز مثل ما زخم‌ها و داستان‌هایی دارد. برای همه‌مان پیش آمده که در مترو، مطب دکتر، سینما و خیابان با انسان‌هایی روبه‌رو شده و از خود پرسیده باشیم قصه‌ی آن‌ها چیست؛ چه دردی را در سینه حمل می‌کنند؛ چه آرزوها و ترس‌هایی دارند؛ و چه چیزی آن‌ها را خوشحال یا غمگین می‌کند. شاهین شرافتی در کتاب قصه تراپی می‌خواهد قصه‌های همین افراد را به تصویر بکشد؛ غریبه‌های معمولی که هر روز به سادگی از کنارشان می‌گذریم؛ انسان‌هایی که همه شخصیت اصلی داستان زندگی خودشان هستند و بااین‌حال بود و نبودشان در زندگی ما احساس نمی‌شود.

شاهین شرافتی در کتاب قصه تراپی می‌خواهد به جای گزارش ساده‌ی علائم و نشانه‌های انواع بیماری‌ها و اختلالات روانی، مخاطب را با قصه‌ی زندگی افرادی که با این بیماری‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند آشنا کند. کتاب قصه تراپی از بیست داستان کوتاه مجزا تشکیل شده و هر داستان تم، فضاسازی و شخصیت‌پردازی مخصوص به خودش را دارد. اغلب داستان‌ها عاری از پیچش یا گره‌های داستانی پیچیده و پررنگی هستند و تنها روایت صریح و ساده‌ای از تجربیات عاطفی و درونی شخصیت‌ها را بروز می‌دهند. از جمله اختلالات و بیماری‌های مطرح شده در این کتاب می‌توان به وسواس فکری، اختلال شخصیت خودشیفته، شخصیت اسکیزوئید و دوقطبی اشاره کرد.

قصه درمانی یا روایت درمانی رویکرد نسبتاً نوینی در درمان روان‌شناختی است که از دهه‌ی هشتاد میلادی معرفی شده و به مرور زمان محبوبیت بسیاری پیدا کرده است. درمانگر در این رویکرد با برقراری مکالمه و ارتباط با مراجع، به او کمک می‌کند راوی و ناظر داستان زندگی خود باشد و درک بهتری نسبت به چرایی و چگونگی تصمیم‌ها و رفتارهای خود پیدا کند. اگر داستان زندگی هر کسی را مثل مسیر پرپیچ‌وخمی سرشار از دوراهی‌ها، بی‌راهه‌ها، بن‌بست‌ها و انتخاب‌های متنوع در نظر بگیریم، دکتر وظیفه دارد با راهنمایی و هدایت مراجع به او کمک کند که راه اصلی زندگی خود را بیاید و قدم‌هایی که برداشته را از بیرون نگاه کند. کتاب قصه تراپی با استفاده از این رویکرد به شما کمک می‌کند زندگی اطرافیان و نزدیکان خود را از زاویه‌ی دیگری ببینید.

شاهین شرافتی در موخره‌ی کتاب قصه تراپی تاکید می‌کند که تشخیص و درمان بیماری تنها کار دکتر متخصص است و از خوانندگان می‌خواهد از تشخیص و درمان سرخود مشکلات و بیماری‌های روحی خود، به‌خصوص با کمک مطالب این کتاب بپرهیزند. واضح است که هدف نویسنده از نگارش این کتاب، نه ثبت اثری علمی و پژوهشی، بلکه روایتی داستانی برای همدردی و همدلی عمیق‌تر با بیماران مبتلا به اختلالات روانی و رفتاری است. شرافتی پیوست آخر کتاب را هم به شرح مختصری از اختلالات روانی تشریح شده در هر قصه اختصاص داده و در این بخش تمام علائم و نشانه‌هایی که الهام‌بخش نگارش هر داستان و پردازش هر شخصیت بودند را معرفی می‌کند.

کتاب قصه تراپی توسط شاهین شرافتی نوشته شده و به همت نشر مون در اختیار مخاطبان فارسی زبان قرار گرفته است.

کتاب قصه تراپی برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی کتاب قصه تراپی را به تمام علاقه‌مندان ادبیات داستانی و طرفداران داستان‌های روانشناختی پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب قصه تراپی می‌خوانیم

«شما خیلی جوونی، چرا فشار خون گرفتی؟»

سؤالش درست است، ولی مگر جوانی امضا داده است که مریضی سراغش نیاید. سؤالش را با سؤال بی‌ربطی جواب دادم.

«فکر می‌کنید من چند سالم باشه؟»

باز لب‌ولوچه‌اش طوری شد، اما این بار به این معنا که من دارم فکر می‌کنم و حدس می‌زنم تو چند سالت است!

«فکر کنم نهایتاً سی سالتون باشه.»

بیخودوبی‌جهت ده سال روی سنم گذاشتم تا واکنشش را ببینم. این مدل جواب، آدم‌ها را متحیر می‌کند و از اینکه این‌قدر پرت پاسخ داده‌اند، شرمنده می‌شوند. قصد نداشتم حال این مرد دردکشیده را بگیرم، ولی ازآنجاکه گاهی مزخرف می‌گویم، این بار هم گفتم.

خانم پرستار در اتاق بغل داشت بیمار جدیدی را سوزن‌کاری می‌کرد. درِ اتاق شماره‌ی یک باز بود و آدم‌هایی که در راهرو رفت‌وآمد می‌کردند، می‌توانستند ما را در این حال که چیزی ازمان آویزان بود و خونمان را می‌مکید، تماشا کنند.

پرستار یادش افتاد ما در اتاق بغل هستیم. با انبر به سراغمان آمد و پرسید: «نیفتادن؟!»

زالوها خودشان تصمیم می‌گیرند کی باید بیفتند، اما انگار امروز دهان‌مثلثی‌ها قصد پایین افتادن نداشتند. پرستار انبر را دستِ پسر داد و گفت: «هرکدوم افتاد، بندازش توی ظرف نمک.» پسر هم سر تکان داد و قبول کرد. آخر کدام آدم عاقلی قبول می‌کند وظایف پرستارها را انجام دهد. زالوها یکی پس از دیگری ابتدا من و بعد پدرِ پسر را رها کردند و افتادند. پسر ابتدا با قیافه‌ای چندش‌شده و بعد با قیافه‌ای پیروز از انجام عملیات، دهان‌مثلثی‌ها را در ظرف نمک انداخت و مردنشان را تماشا کرد.

فهرست مطالب کتاب

سرآغاز
قصه اول: چشم ببر
قصه دوم: یقه اسکی
قصه سوم: شوهر هدی خانم
قصه چهارم: دهن‌مثلثی
قصه پنجم: دایی محمود
قصه ششم: او تنها خودش را دوست داشت
قصه هفتم: کاوازاکی
قصه هشتم: گاو
قصه نهم: جانور
قصه دهم: هشتا خانم
قصه یازدهم: عقی‌زاده
قصه دوازدهم: سخنگو
قصه سیزدهم: زیور خانم
قصه چهاردهم: سگ سیاه بزرگ
قصه پانزدهم: روز سوم
قصه شانزدهم: بی‌وطن
قصه هفدهم: اشک‌ها و لبخندها
قصه هجدهم: آماتور
قصه نوزدهم: مکعب
قصه بیستم: روزبه
قرار اخلاقی
ضمیمۀ آشنایی با اختلالات