معرفی و دانلود کتاب احتمالا گم شدهام
برای دانلود قانونی کتاب احتمالا گم شدهام و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب احتمالا گم شدهام
کتاب احتمالا گم شدهام نخستین اثر سارا سالار که جایزه ادبی «بنیاد گلشیری» را از آن خود کرده، زندگی زنی را به تصویر میکشد که در طول روز میان خیال و واقعیت در رفت و آمد است و با یادآوری خاطرات خود، رویدادهای چشمگیر زندگیاش را بازگو میکند.
راوی این قصه دختری همدانی است که پدرش را از دست داده و مادرش اعتیاد دارد. او در دبیرستان با دختری به نام گندم آشنا میشود. گندم تک فرزند است و پدر و مادرش از هم جدا شدند. بیشترین دغدغه این دختر پایدار ماندن ارتباطش با گندم است. او میخواهد در میان جست و جوهایش در گندم خود گمشدهاش را پیدا کند.
راوی به دلیل آشفتگیهای ذهنیاش درمورد گذشته تصمیم میگیرد به روانشناس مراجعه کند؛ گویی روانشناس، مخاطبان داستانش هستند که در این مسیر به سؤالهای ایجاد شده در ذهنش پاسخ میدهند.
در «کتاب احتمالا گم شدهام» محور اصلی داستان، شخصیت راوی است. نویسنده با شخصیتپردازی، داستان را پیش میبرد و شما با تحلیل شخصیت راوی به اهداف داستان پی میبرید.
شما در این داستان آنقدر ساده و صمیمی با راوی همراه میشوید، با او سفر میکنید یا در خوابگاههای دانشجویی دههی 60، مطب دکتر و... وقت میگذرانید که گویی از دههی دوم زندگی راوی تا دههی سوم و چهارم با او همراه بودهاید و میتوانید تمام دغدغههای زنانهاش را درک کنید.
سارا سالار، نویسندۀ این کتاب، همسر سروش صحت (بازیگر، نویسنده و کارگردان) است که علاوه بر داستاننویسی در حوزهی ترجمه هم فعالیت میکند.
در بخشی از کتاب احتمالا گم شدهام میخوانیم:
ناهار که تمام مىشود، نمىدانم مىخواهم چه کار بکنم یا کجا بروم. وقتى کیوان نیست زندگىام به این شکل کج و معوج است. وقتى کیوان هست زندگىام یک جور دیگرى کج و معوج است، در هر صورت زندگىام کج و معوج است... کج و معوج... فکر مىکنم از این کلمه خوشم آمده است، شاید هم بتوانم عاشق این کلمه بشوم، آن وقت همانطور که گندم مىگفت، این کلمه دیگر مال من مىشود، مهم نیست دیگران هم از آن استفاده مىکنند یا نه، مهم این است که این کلمه دیگر مال خود من مىشود...
آلو، انار، زغالاخته، تمشک، آلبالو، گردو، باقالى با گلپر، قرهقوروت...
پسره مىگوید: «چى بدهم خدمتتان؟»
با اینکه پسره سر و ریخت درست و حسابى ندارد، گرم و گیراست. مىگویم: «اسم این گلها چیست؟»
مىخندد و مىگوید: «والله من فقط داوودىاش را مىشناسم.»
لبخند مىزنم و مىگویم: «پس تو هم مثل من اسم گلها را بلد نیستى.»
مىگوید: «من سگ کى باشم که مثل شما باشم؟»
کمى نگاهش مىکنم و یک جورى که خودم هم نمىدانم چرا اینجورى است، مىگویم: «یک ظرف آلبالو.»
یکى از آن پُرهاش را مىدهد دستم.
مىگویم: «چند؟»
مىگوید: «میهمان ما باشید.»
مىگویم: «دستت درد نکند. چند؟»
مىگوید: «نه، والله، ایندفعه میهمان، دفعهى دیگر حساب مىکنیم.»
به خودم مىگویم حالا یکى بهنفع من... خندهام مىگیرد. اگر گندم بود چنان پوزخندى مىزد که نگو و نپرس... پولش را به زور مىدهم و مىروم. آلبالویى برمىدارم و مىگذارم توى دهانم. سعى مىکنم از همان وقتى که با زبانم تماس پیدا مىکند مزهاش را...
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب احتمالا گم شدهام |
نویسنده | سارا سالار |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۳۹۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 143 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-362-542-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان روانشناسی ایرانی |