معرفی و دانلود کتاب قتلهای الفبایی
برای دانلود قانونی کتاب قتلهای الفبایی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب قتلهای الفبایی
اولین حرف اسم شما چیست؟ امیدواریم D نباشد. قاتل کتاب قتلهای الفبایی که هنوز هم دستگیر نشده، تاکنون سه نفر را به قتل رسانده که اسمهایشان به ترتیب با حروف B, C و A آغاز شده است. آگاتا کریستی بهطور جدی بهدنبال اوست و هرکول پوآرو را برای پیدا کردن این شیطان مجسم استخدام کرده اما قاتل همچنان آزاد است. بهترین راه برای در امان ماندن از این جنایتکار، یافتن و مجازات اوست. با این قصه همراه باشید تا این آدمکش را پیدا کنیم. مراقب خودتان باشید. شاید قاتل همین الان پشت در خانهی شما باشد.
دربارهی کتاب قتلهای الفبایی
هیچکس نمیداند چهچیزی در انتظار اوست. ما هم نمیدانیم یک ساعت دیگر مشغول گوش دادن به موسیقی کلاسیک و نوشیدن چای هستیم یا بهعنوان مقتولی که به شکل فجیعی کشته شده، عکسمان در سایتهای خبری دستبهدست میشود. این جمله همانقدر که عجیب و بعید بهنظر میرسد، به همان اندازه محتمل و قریبالوقوع است. باقی افرادی که کشته شدهاند هم تصور نمیکردند قاتلی زنجیرهای پشت سرشان ایستاده باشد. فرقی ندارد کجا و در میان چه کسانی باشیم. در خانه، در خیابانی شلوغ، در شهری خالی از سکنه، تفاوتی ندارد. قاتل راهش را پیدا و جنایتش را عملی میکند؛ البته اگر آنقدری باهوش باشد که در کارش هیچ خطایی رخ ندهد. اولین اشتباه یک قاتل، آخرین اشتباه اوست، مانند جنایتکار کتاب قتلهای الفبایی (The A.B.C. Murders) که دو قتل را با نقشهای بینقص و بدون خطا به انتها رسانده، اما در قتل سوم از سر بدشانسی یا اعتمادبهنفس کاذب، علامتی بزرگ از خود بهجای گذاشته است؛ نشانهای که او را به دام هرکول پوآرو میاندازد.
آگاتا کریستی (Agatha Christie) در کتاب قتلهای الفبایی در کنار ما و مخاطب سوم شخص ماجراست. البته نام خود را به هستینگز تغییر داده. او هم بهدنبال جنایتکاری میگردد که مقتولینش را براساس حرف اول اسمشان انتخاب میکند: B, C و A. آدمکش داستان دوست دارد شبیه به دزدها بهنظر برسد و اولین قتلش را در مغازهی تنباکوفروشی انجام داده است. صبحی که نخستین قتل رخ داد، تصور همه، به جز کارآگاه پوآرو، این بود که کسی برای دزدی به فروشگاه خانم الیس اشر دستبرد زده، اما در این میان تنها چیزی که دزدیده شد، جان خانم اشر بود. طبیعتاً هیچ قاتلی با گرفتن جان یک نفر قانع نمیشود و خوی وحشیگریاش خاموش نخواهد شد؛ قاتل داستان قتلهای الفبایی هم ازین قاعده مستثنی نیست. نمیدانیم آدمکش ماجرا هنگامی که مشغول گرفتن جان بتی برنارد بود، چه حسی داشت اما میدانیم کشتن دختری 23 ساله و انداختن جسدش در آب، به قساوتی وحشیانه و خلقی شیطانی نیاز دارد.
تا بهحال به این اندیشیدهاید ممکن است که یک قاتلی زنجیرهای، چندین نفر را بکشد تا کشتن یک نفر، فردی که برای قتلش دلیل دارد، را عادی و جرمی معمولی در میان باقی قتلها جلوه دهد؟ شاید شما به آن فکر نکرده باشید اما آگاتا کریستی ما را با این جنایت روبهرو میکند: کشتن آقای کارمیل کلارک. او مردی ثروتمند و صاحب املاک بوده و هیچ شباهتی به دو زنی که کمی پیش از او به قتل رسیده بودند ندارد. کلارک تا پیش از مرگ، مالک زمینهای گلف و کلکسیوندار بوده اما دو مقتول دیگر بهسختی جزو قشر متوسط جامعه بهحساب میآمدند. این قتل بهاحتمال زیاد انگیزهی اصلی قاتل است و کشتن خانم اشر و خانم برنارد، فقط برای منحرف کردن افکار عمومی و اخبار بوده، اما چه کسی میداند در ذهن قاتل واقعاً چهچیزی میگذرد؟ اصلاً او کیست؟ آیا همان مرد کمعقل و دیوانهای است که بهنظر پلیس قاتل سریالی ماجراست یا فردی باهوش و شیطانصفت که با چنین ظرافت و دقتی آدم میکشد و ردی از خود باقی نمیگذارد؟ پاسخ این پرسش را ما فعلاً نمیدانیم. اما بهخوبی میتوانیم بگوییم رمز این راز در جیب پالتوی چه کسی است: هرکول پوآرو. آگاتا کریستی تابهحال هیچ جنایتکاری را بدون مجازات رها نکرده است، به او اعتماد کنید و منتظر قاتل بمانید.
کتاب قتلهای الفبایی با ترجمهی مصطفی خلیلی سلامتبخش در نشر گویا به چاپ رسیده است.
نکوداشتهای کتاب قتلهای الفبایی
- خانم کریستی در داستان قتلهای الفبایی، طرحی بدیع و کامل را برای یک داستان پلیسی ترسیم کرده است. (تایمز لندن)
- آگاتا کریستی حیلهگرترین بازیکن در بازی قتل است. (ساندی تایمز لندن)
- این داستان فوقالعاده است. آگاتا کریستی این تصورات درخشان را از کجا آورده است؟! (بریستول ایونینگ پست)
اقتباسهای سینمایی و فرهنگی کتاب قتلهای الفبایی
کتاب قتلهای الفبایی از تحسینشدهترین داستانهای آگاتا کریستی است. عجیب است که چنین قصهی رازآلودی تا سال 2018 از چشم کارگردانهای جهان پنهان مانده، اما بالأخره الکس گاباسی به قابلیت سینمایی این داستان جنایی پی برد و مینی سریالی سه قسمتی را با اقتباس از این داستان کارگردانی کرد. دو سال پیش از تولید این مجموعه، در سال 2016، یک بازی ویدئویی نیز براساس رمان قتلهای الفبایی ساخته شد. شخصیت اصلی و قهرمان این بازی کارگاه هرکول پوآروست که در جستوجوی قاتلی سریالی سرنخها را دنبال و با مجرمان و جنایتکاران مقابله میکند.
کتاب قتلهای الفبایی برای چه کسانی مناسب است؟
یک قاتل سریالی، مشغول جنایتهای پیدرپی است. او تاکنون توانسته سه نفر را بکشد. کسی نمیداند قاتل چگونه سوژههای قتلش را انتخاب میکند؟ مقتول بعدی کیست؟ اگر به حل معماهای جنایی و داستانهای جنایی علاقهمندید، آگاتا کریستی، ملکهی رمان جرم و جنایت، شما را در قتلهای الفبایی با خود همراه میکند.
در بخشی از کتاب قتلهای الفبایی میخوانیم
گردهماییها!
بیشتر خاطراتم از پروندهی ایبیسی به نظرم به گردهماییها مربوط میشود.
گردهماییها در اسکاتلندیارد، در اتاق پوآرو بهصورت رسمی یا غیررسمی برگزار میشد.
این گردهمایی بهخصوص، تصمیمگیری در این مورد بود که آیا موضوع نامههای ناشناس باید به افکار عمومی اطلاعرسانی شود یا خیر.
قتل بکسهیل توجه دو چندانی را نسبت به قتل انداور جلب کرده بود.
آوازهی این قتل همهجا پیچیده شد. قاتل این بار دختری جوان و خوشسیما را کشته بود و البته قتل درپاتوق پر ترددی کنار ساحل اتفاق افتاده بود.
در گفتگوهای روزمره، در مورد تمام جزئیات این جنایت گفتوشنود میشد. از طرفی آن نقشهی راهنمای خطآهن در کانون توجه افرادی که در گردهمایی حضور داشتند قرار گرفت. یک حدس و گمان این بود که شاید قاتل آن را از یک فروشگاه محلی خریده باشد و ممکن است که آن سرنخ ارزشمندی باشد. برای کشف هویت قاتل حدس دیگر این بود که به نظر میرسید قاتل با استفاده از آن خودش را به محل جنایت میرساند و قصد داشت به مقصد لندن حرکت کند و بازگردد.
حتی بازپرسیهای مرتبط با قتل انداور، اطلاعات ناچیزی را در مورد آن نقشهی راهنمای خطآهن در اختیارمان قرار داد. ولی بهواسطهی آن نقشه بود که میشد احتمال داد، هر دو جنایت به طریقی با هم مرتبط هستند.
معاون کمیسر گفت: «ما باید تصمیم بگیریم و سیاستی اتخاذ کنیم. اینکه کدام راه و روش ما را زودتر به هدف و جواب میرساند؟ باید افکار عمومی را در جریان جزئیات قرار دهیم تا بتوانیم همکاری و مشارکت آنها را جلب کنیم. در آن صورت، بین میلیونها نفر و پلیس تعاملی همهجانبه، برای شناسایی آن قاتل روانی، شکل خواهد گرفت.»
فهرست مطالب کتاب
پیشگفتار
فصل یک: نامهی ناشناس
فصل دو: این بخش برگرفته از خاطرات کاپیتان هستینگز نمیباشد
فصل سه: انداور
فصل چهار: خانم آشر
فصل پنج: ماری دراور
فصل شش: صحنه جنایت
فصل هفت: آقای پاتریج و آقای ریدل
فصل هشت: دومین نامه
فصل نه: قتل در ساحل بکسهیل
فصل ده: خانوادهی برنارد
فصل یازده: مگان برنارد
فصل دوازده: دونالد فراسر
فصل سیزده: گردهمایی
فصل چهارده: سومین نامه
فصل پانزده: آقای کارمیشل کلارک
فصل شانزده: این بخش برگرفته از خاطرات کاپیتان هستینگز نمیباشد
فصل هفده: وقت نشانهگیری
فصل هجده: سخنرانی پوآرو
فصل نوزده: از مسیر سوئد
فصل بیست: لیدی کلارک
فصل بیست و یک: توصیف قاتل
فصل بیست و دو: این بخش برگرفته از خاطرات کاپیتان هستینگز نمیباشد
فصل بیست و سه: یازده سپتامبر دونکستر
فصل بیست و چهار: این بخش برگرفته از خاطرات کاپیتان هستینگز نمیباشد
فصل بیست و پنج: این بخش برگرفته از خاطرات کاپیتان هستینگز نمیباشد
فصل بیست و شش: این بخش برگرفته از خاطرات کاپیتان هستینگز نمیباشد
فصل بیست و هفت: قتل در دونکستر
فصل بیست و هشت: این بخش برگرفته از خاطرات کاپیتان هستینگز نمیباشد
فصل بیست و نه: اسکاتلندیارد
فصل سی: این بخش برگرفته از خاطرات کاپیتان هستینگز نمیباشد
فصل سی و یک: هرکول پوآرو بازجویی میکند
فصل سی و دو: به دام انداختن روباه
فصل سی و سه: الکساندر بناپارت کاست
فصل سی و چهار: پوآرو همه چیز را رو میکند
فصل سی و پنج: فصل آخر
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب قتلهای الفبایی |
نویسنده | آگاتا کریستی |
مترجم | مصطفی خلیلی سلامت بخش |
ناشر چاپی | نشر گویا |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 399 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-312-220-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان ترسناک خارجی |
ایده اولیه کتاب شاید جالب و بکر باشه اما پرداختش خیلی دلچسب نبود.
حدودا دوسوم کتاب پوآرو هیچ کاری نمیکنه فقط هنرنماییش در دوسه فصل آخره که البته گرهها و معماها به یکباره باز و حل میشن.
نویسنده انگار قصد نداره چندان سرنخی به خواننده بده تا جایی که به یکباره خود پوآرو همه چیز رو توضیح میده. یعنی خواننده قرار نیست پله پله به همراه کارآگاه کشف رمز و حقیقت کنه بلکه به همراه بقیه قراره از شنیدن حقیقت به یکباره شوکه بشه.
بلافاصله بعد از افشای حقیقت واکنش قاتل خیلی کلیشهای و مضحک به نظر میاد بخصوص با نقشهای که پوآرو براش میکشه و مثلا تدبیری که اندیشیده براش!!
ترجمه بد نبود البته بعضی جاها غلطهای املایی یا تایپی به چشم میاد که نیاز به ویرایش احساس میشه.
در کل با اینکه نسبت به کارهای دیگه آگاتا کریستی _حداقل اونایی که من خوندم _ضعیفتر بود ولی برای یکبار خوندن شاید بد نباشه.