معرفی و دانلود کتاب صوتی باد نام مرا میداند
برای دانلود قانونی کتاب صوتی باد نام مرا میداند و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی باد نام مرا میداند
«راز من بسیار ساده است؛ بهروشنی دیدن تنها با قلب ممکن است... هرآنچه اهمیت دارد، از چشمها پوشیده شده». ایزابل آلنده در کتاب صوتی باد نام مرا میداند که نامزد دریافت جایزهی کتاب منتخب مخاطبان گودریدز در دستهی داستانهای تاریخی بوده، دو قصه از دو برههی زمانی مختلف را روایت میکند که با وجود اختلاف زمانی، حقیقتشان یکسان است؛ جایی که جنگ و تعصب و ناامنی خواب را از چشم بچهها بگیرد، دست قصه و خیال چشمان کوچکشان را میبندد تا مجبور به دیدن زشتی واقعیت نشوند...
دربارهی کتاب صوتی باد نام مرا میداند
دو قصه، دو بال کوچک برای فرار از سیاهی... ایزابل آلنده (Isabel Allende) در کتاب صوتی باد نام مرا میداند (The Wind Knows My Name)، روایت ساموئل و آنیتای کوچک را به تصویر کشیده است. گرچه میان این دو قصه، حدود هشتاد سال فاصله وجود دارد، اما تاریخ ثابت کرده که زندگی همواره ماهیتی تکرارشونده دارد.
قصهی اول در وین سال 1938 رقم میخورد، جایی که مرز میان دوستی و دشمنی، هر روز کمرنگتر میشود. در آستانهی جنگ جهانی دوم، یعنی در روزگاری که عقاید و تعصب مقدم بر زندگی و حق حیات بودند، نزاع میان نازیها و یهودیان هرروز شدت بیشتری میگرفت. حالا دیگر حزب نازی طی اقدامی تلافیجویانه در برابر حملهی یک لهستانی به یکی از دیپلماتهایش، اتریش را نیز به نام خود زده بود و زندگی در اتریش برای یهودیان، به زندگی در تلهای شباهت پیدا کرده بود که هر روز تنگتر و تنگتر میشد تا فشار بیشتری بر قربانیان بینوایش بیاورد. گرچه تا دیروز، اتریشی مسیحی و اتریشی یهودی در آرامش و دوستی در کنار هم زندگی میکردند، اما حالا که سایهی این دیکتاتور خونخوار بر سرشان افتاده بود، از ارتباط و داشتن رفتوآمد با یکدیگر منع میشدند. اوضاع هر روز خطرناکتر از روز قبل میشد و بیم قتلعام یهودیان، لحظهای خانوادهی آدلر را رها نمیکرد.
خانوادهی آدلر یهودی بودند. پدر خانواده پزشک بود و همسرش خانهدار و هر دو تمام عشقشان در زندگی را نثار تنها بچهشان، یعنی ساموئل میکردند. پسرک 5 ساله بود، نبوغی خاص در موسیقی داشت و موهای آشفتهاش، چهرهاش را دوستداشتنیتر میکرد. پدر و مادرش از بابت وضع موجود چنان اضطرابی را تجربه میکردند که ادامهی زندگی تنها به کمک داروهای اعصاب برایشان ممکن میشد. وقتی پدر ناپدید شد و مادر با ساموئل تنها ماند، وحشت چنان بر وجودش سایه افکند که بیمعطلی بلیتی برای پسر کوچکش تهیه کرد تا هرطور شده او را از این خاک نفرینشده خارج کند. ساموئل بهتنهایی سوار قطار شد. پس از جدایی از پدر و مادر و پا گذاشتن در مسیری نامشخص، تنها پناه بردن به جهان خیال بود که میتوانست او را از وحشت تنها زیستن و تنها مردن دور نگه دارد.
81 سال بعد یعنی در سال 2019، همچنان کودکی از وحشت جنگ و تعصب آواره است. آنیتای هفتساله که با مادرش از السالوادور جنگزده گریخته و به مرزهای آمریکا پناه برده است، در جهان خیالش پرسه میزند و به خواهرش نامه مینویسد تا نشان دهد که زشتی کمپ آوارگان، تنها او را قویتر و بالغتر از آنچه بود، کرده است. چند روز پیش که به مادرش دستبند زدند و او را بهجای نامعلومی منتقل کردند، ارتباطش را با واقعیت از دست داد. وحشت اینکه تنها و بیمادر در کشوری غریب گیر افتاده بود و ممکن بود دیگر هیچوقت مادرش را نبیند، او را وادار کرد تا ذهنش را به خواب مصنوعی بفرستد و خودش را از این واقعیت پلید جدا کند. حالا تصویر خندههای مادر و روزهایی که با آرامش در کنار یکدیگر میخوابیدند را به یاد میآورد تا شاید دوباره دست مادر، او را از این کابوس سیاه بیرون بکشد...
کتاب صوتی باد نام مرا میداند کاری از نشر صوتی رادیو گوشه و انتشارات گویا است. این کتاب را با ترجمهی شیرین رستگارپور و روایت محیا ساعدی در اختیار دارید.
جوایز و افتخارات کتاب باد نام مرا میداند
- نامزد دریافت جایزهی گودریدز در دستهی بهترین داستان تاریخی سال 2023؛
- کتاب منتخب باشگاه RICHARD AND JUDY؛
- کتاب پرفروش ملی؛
- کتاب سال NPR؛
- کتاب منتخب ویراستاران آمازون.
نکوداشتهای کتاب باد نام مرا میداند
- کتابی بهجا، برانگیزاننده و انتقالدهندهی احساسی دلپذیر... داستانی دربارهی مهربانی غریبههایی که به خانواده تبدیل میشوند. (نیویورک تایمز)
- ادای احترام به والدینی که تصمیمات غیرقابل تصور برای نجات فرزندانشان میگیرند، و کودکانی که از سختترین چالشهای ممکن جان سالم به در میبرند. (Associated Press)
- این نویسندهی محبوب ما را به دو دوران تاریک تاریخ منتقل میکند: وین تحت سلطهی نازیها در سال 1938 و وضعیت بحرانی کنونی در مرز ایالات متحده و مکزیک. (واشنگتن پست)
- چیزی شبیه به نسخهای مدرن از کتاب باغ اسرارآمیز، افرادی گمشده و سوگوار که با کمک یکدیگر شادی و امید و ذرهای از جادو را مییابند. زیبا و تأثیرگذار. (Book Riot)
کتاب صوتی باد نام مرا میداند برای چه کسانی مناسب است؟
اگر از طرفداران داستانهای تاریخی با مضمون جنگ و مهاجرت باشید، این کتاب برایتان شنیدنی و جذاب خواهد بود.
در بخشی از کتاب صوتی باد نام مرا میداند میشنویم
تا پیشاز الحاق اتریش به آلمان، اشتاینر هیچگاه دربارهی تبار آدلر از او پرسشی نکرده بود و آقای دکتر را یک اتریشی مانند خودش میدانست. او میدانست که آدلرها یهودی هستند. کمااینکه 190 هزار شهروند دیگر اتریش یهودی بودند، اما این موضوع برایش بار معنایی خاصی نداشت. او یک ندانمگرا بود. تمام ادیان از جمله مسیحیتی که تحت سنت آن پرورش یافته بود برایش امری فاقد معنا بود و میدانست که رودولف آدلر هم همانگونه است اگرچه برخی رسوم یهودی را از سر احترام به همسرش برگزار میکرد. راشل بر این باور بود که لازم است فرزندشان در جامعهی یهودیان و آشنا با رسومات بزرگ شود. عصر جمعهها، بیشتر مواقع اشتاینرها برای شبت مهمان آدلرها بودند. راشل و لیا، خواهر رودولف، تشریفات را جزءبهجزء به جا میآوردند: بهترین رومیزیها، شمعهای نو، ماهی که دستور طبخش از مادربزرگ رسیده بود، قرصهای نان تازه و شراب فراوان. راشل و لیا صمیمی بودند. لیا در جوانی بیوه شده بود و فرزندی نداشت و خود را وقف خانوادهی کوچک برادرش، رودولف کرده بود و بااینکه راشل به او التماس میکرد که برود و با آنها زندگی کند، اصرار داشت که تنها بماند و در عوض مرتب به دیدار آنها برود. لیا زنی اجتماعی بود و در شماری از برنامههای کنیسه با هدف کمک به نیازمندترین افراد جامعهی یهودی شرکت میجست. تنها رودولف را اینجا داشت، کوچکترین برادرشان به کیبوتس در فلسطین مهاجرت کرده بود و ساموئل تنها برادرزادهاش به شمار میرفت. رودولف همانطور که از او انتظار میرفت در جایگاه رئیس خانواده مراسم عشای شبت را برگزار میکرد. او درحالیکه دستانش را روی سر ساموئل گذاشته بود از خداوند میخواست نگهدار او باشد و برای او طلب رحمت و آمرزش میکرد. چند باری راشل مچش را گرفت که بعداز اجرای مراسم دعا به پیتر اشتاینر چشمک میزند، اما به روی او نیاورده بود چون میدانست قصد تمسخری در کار نیست و تنها ادایی بین دو شریک جرم در بیاعتقادی است.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی باد نام مرا میداند |
نویسنده | ایزابل آلنده |
مترجم | شیرین رستگارپور |
راوی | محیا ساعدی |
ناشر چاپی | نشر گویا |
ناشر صوتی | رادیو گوشه |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۹ ساعت و ۵۴ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای صوتی داستان و رمان تاریخی خارجی، کتابهای صوتی ادبیات مدرن |