معرفی و دانلود کتاب صوتی دختر سروان

معرفی کتاب صوتی دختر سروان

الکساندر پوشکین، پدر ادبیات روسیه، در کتاب صوتی دختر سروان که اولین رمان تاریخی ادب روسیه به شمار می‌رود، داستانی تخیلی را با وقایع تاریخی واقعی گره زده و داستان سرباز جوانی را روایت می‌کند که در میانه‌ی آشوب قیام پوگاچف، به دختر فرمانده‌اش، ماریا ایوانونا دل بسته است...

درباره‌ی کتاب صوتی دختر سروان

شاید بتوان این را گفت که کتاب‌خوان‌های حرفه‌ای، مسیر کتاب خواندنشان را از ادبیات روسیه شروع می‌کنند (یا حداقل در این مسیر به آن برمی‌خورند) و با آثار بزرگانی چون تولستوی، داستایوسکی، چخوف، گوگول و غیره، به تجربه‌ی کتاب‌خوانیشان غنا می‌بخشند. اما برای اینکه به سرچشمه‌ی این ادبیات زنده و پربار دست پیدا کنیم، باید به سراغ کسی برویم که تمام نویسندگانی که نام بردیم، از او الهام گرفته‌اند. این شخص کسی نیست جز الکساندر پوشکین (Alexander Sergeevich Pushkin)، که از او به‌عنوان پدر ادبیات روسیه نام برده می‌شود.

برجسته‌ترین اثر پوشکین، یعنی کتاب صوتی دختر سروان (The Captains daughther) هم‌اکنون در اختیار شماست. این اثر که اولین رمان تاریخی ادبیات روسیه نیز به‌شمار می‌رود، از جنبه‌های فراوانی مورد تحسین بزرگان بوده. اینکه پوشکین در این قصه، گریزی به یکی از اتفاقات تاریخی سرزمینش، یعنی قیام یملیان پوگاچف زده و ابعاد خلاقیتش را چنان به رخ کشیده که این رهبر یاغی و عدالت‌طلب را به یکی از شخصیت‌های اصلی کتابش تبدیل کرده است.

کتاب صوتی دختر سروان، ماجرای پسر جوانی به نام پتر آندروویچ را روایت می‌کند. آندوویچ از خانواده‌ای اشرافی است که اجباری به رفتنِ خدمت سربازی ندارد، اما به اصرار پدرش راضی می‌شود تا رفاه و راحتی زندگی اشرافی‌اش را کنار بگذارد و عازم خدمت شود. محل خدمت او جایی در نزدیکی رود ولگاست؛ محلی که از خانه، فاصله‌ی زیادی دارد. آندروویچ درحالی‌ در محل خدمت جدیدش مشغول می‌شود که نمی‌داند دست سرنوشت، چه بازی‌هایی را بر سر راهش قرار داده است.

آندروویچ در خانه‌ی تازه‌اش، با دو نفر آشنا می‌شود که مسیر زندگی‌اش را تغییر می‌دهند. یکی از آن‌ها ماریا ایوانونا، دختر فرمانده‌ی ارشد اوست که دل از او می‌رباید و او را شیفته‌ی خود می‌کند. نفر دوم مرد مرموز و ناشناسی است که از بابت خرد فراوان و جاه‌طلبی‌اش، توجه آندروویچ را به خود جلب می‌کند. میان آن مرد و آندروویچ، دوستی عمیقی برقرار می‌شود و این دوستی و ارتباط تا وقتی که زنگ خطر در پادگان به صدا در نیامده، ادامه می‌یابد. بعد از اینکه زنگ خطر در پادگان نواخته شد و خبر دادند که دهقانان عصبانی و معترض، به رهبری مردی به نام پوگاچف در حال حمله به پادگان هستند، آندوویچ در کنار دیگر هم‌خدمتی‌هایش، آرایش دفاعی می‌گیرند. او بسیار نگران معشوقه‌ی خود، ماریا ایوانوناست که در این درگیری‌ها آسیبی نبیند؛ اما ناگهان در میانه‌ی نبرد، به چهره‌ی آشنایی برخورد می‌کند؛ همان مرد خردمند، در قامت فرمانده‌ی شورشیان در حال نبرد است، و این بدین معناست که آندروویچ تا چندی پیش، با پوگاچف، رهبر شورشیان، مراوده و دوستی نزدیکی داشته...

کتاب صوتی دختر سروان کاری از نشر صوتی آوانامه و انتشارات علمی و فرهنگی است. پرویز ناتل خانلری و مهدی صفری و مریم پاک ذات، به ترتیب مترجم و گویندگان این اثر هستند.

نکوداشت‌های کتاب دختر سروان

• بی‌شک دختر سروان بهترین اثر منثور ادبیات روسیه است. تمامی رمان‌ها و داستان‌های بلند ما در مقایسه با آن، خوراکی ناپخته و دل‌زننده بیش نیستند. این اثر چنان بی‌آلایش و ساده است که واقعیت در برابر آن تصنعی و هجوآمیز به‌نظر می‌رسد. (نیکلای گوگول)
• عقیده دارم که هیچ نویسنده‌ی روسی، چه قبل و چه بعد از پوشکین، این‌طور صمیمانه و از دل‌وجان، خود را با اثرش پیوند نزده. کل داستان دختر سروان یک اثر هنری است که اگر خود پوشکین پایش را امضا نکرده بود، به نظر می‌رسید که یک انسان عجیب‌وغریب ناظر بر این وقایع تاریخی بوده و آن را ثبت کرده است. (داستایوسکی)

اقتباس‌های سینمایی و فرهنگی از کتاب صوتی دختر سروان

تا به امروز، فیلم‌‌های سینمایی زیادی بر اساس قصه‌ی دختر سروان ساخته شده‌اند. یکی از آن‌ها، فیلمی با همین نام به کارگردانی الکساندر پروشکین (Aleksandr Anatolyevich Proshkin) است که در سال 2000 به اکران درآمد.

کتاب صوتی دختر سروان برای چه کسانی مناسب است؟

طرفداران ادبیات روسیه و داستان‌های تاریخی، از شنیدن این قصه لذت خواهند برد.

در بخشی از کتاب صوتی دختر سروان می‌شنویم

افکار من در سفر، چندان مفرح نبود. مبلغی که از دست داده بودم به نرخ آن روز بسیار گران بود. می‌دانستم که رفتار من در مهمان‌خانه حماقت محض بوده و نسبت به سابلییچ مقصر هستم. این افکار من را ناراحت داشت. پیرمرد بیچاره با حالتی غمناک روی نیمکت کالسکه نشسته، پشت به من کرده بود و دم‌به‌دم سرفه می‌کرد. من می‌خواستم به هر نحوی باشد با او آشتی کنم، ولی نمی‌دانستم برای این کار چه باید کرد. بالاخره روی به او کرده، گفتم: «سابلییچ گوش کن. دیگر بس است، بیا آشتی کنیم. می‌دانم که من مقصر هستم و خطا از جانب من است. دیشب از نادانی بی‌سبب به تو توهین کردم. ولی از این به بعد به تو اجازه می‌دهم که از هدایت من دریغ نکنی و قول می‌دهم که در آتیه، نصایح تو را بپذیرم.»

فهرست مطالب کتاب صوتی