معرفی و دانلود کتاب صوتی کاش کسی جایی منتظرم باشد

معرفی کتاب صوتی کاش کسی جایی منتظرم باشد

کتاب صوتی کاش کسی جایی منتظرم باشد یکی از مشهورترین آثار آنا گاوالدا، نویسنده‌ی سرشناس فرانسوی است. این کتاب مجموعه‌ای متشکل از چند داستان کوتاه شنیدنی‌ست که کم و بیش تمامشان برگرفته از رویدادهای معمولی زندگی‌ واقعی‌اند. لازم به ذکر است که این مجموعه داستان پرفروش تاکنون به بسیاری از زبان‌های دنیا ترجمه شده و جایزه‌ی Grand Prix RTL-Lire را نیز برای گاوالدا به ارمغان آورده است.

درباره کتاب صوتی کاش کسی جایی منتظرم باشد:

راز موفقیت و محبوبیت آنا گاوالدا (Anna Gavalda) بیش از همه در این است که در آثاری که تاکنون نوشته، به هیچ‌ عنوان به دنبال تقلید از سرمشق‌های معین و پیروی از کلیشه‌های ادبی نبوده است. او به عنوان یک نویسنده صرفاً می‌کوشد تا تصویر خودِ حقیقی‌اش را در نوشته‌های داستانی‌اش منعکس کند؛ اما خود حقیقی این نویسنده‌ی فرانسوی کیست و چگونه است؟

برای پاسخ دادن به این سوال باید تمام آثار او را مطالعه کرده باشیم؛ با این حال اگر بخواهیم فوراً جوابی به این پرسش بدهیم، می‌توانیم او را نمونه‌ی مثالین یک آدم ساده و معمولی بدانیم! بله، آنا گاوالدا به گواهی خود و کتاب‌هایش، زنی‌ بی‌اندازه ساده و معمولی با دغدغه‌هایی ساده و معمولی‌ست؛ و همین سادگی و بی‌پیرایه بودن است که کاراکترهای داستانی او را بدل به مردمانی حقیقی کرده است. به شکلی که مخاطبین آثار گاوالدا، همگی بر سر این نکته اتفاق نظر دارند که هنگام مطالعه‌ی داستان‌های وی، گویی سر صحبتِ هم‌نشینانی واقعی نشسته‌اند.

کتاب صوتی کاش کسی جایی منتظرم باشد (I Wish Someone Were Waiting for Me Somewhere) که اکنون پیش روی شماست، در میان آثار گاوالدا یکی از بهترین‌هاست. این مجموعه داستان از سیزده قصه‌ی کوتاه تشکیل شده، که به ترتیب عناوین پیش رو را بر خود دارند: «آداب عشق‌بازی در سن ژرمن دپره، باردار، این مرد و زن، اپل تاچ، شنبه شب، آمبر، مرخصی، رویداد روز، نخ بخیه، جونیور، سال‌ها، کلیک - کلک، عاقبت کار.»

این داستان‌ها جملگی از زبان ساده‌ و روانی برخوردارند که از وجوه بارز سبک نگارش آنا گاوالدا به شمار می‌رود. انسان‌های معمولی با دغدغه‌های معمولی‌ اما مهمی چون عشق، تنهایی و نظایر اینها، شخصیت‌های اصلی داستان‌های این مجموعه را تشکیل می‌دهند.

در ادامه مروری مختصر خواهیم داشت بر خلاصه‌ی برخی از داستان‌های کتاب کاش کسی جایی منتظرم باشد: قصه‌ی «جونیور»، درباره پسری اصطلاحاً پاستوریزه است که به قول قدیمی‌ها زیادی لوس بار آمده، و حال در مسیری قرار گرفته که ناگزیر، باید تن به تحولات شخصیتیِ اساسی دهد. در داستانی به نام مرخصی، با دو برادر آشنا می‌شویم که بر سر تصاحب دل دختری جوان با یکدیگر به رقابت می‌پردازند. در داستان نخ بخیه ماجراهای جالب زن جوان دامپزشکی را می‌شنویم که در یک روستا مشغول به طبابت است، و در داستان سال‌ها با مردی سر و کار داریم که پس از ازدواج نیز دست از فکر کردن به عشق اول خود بر نمی‌‌دارد...

در پایان بد نیست بار دیگر اشاره کنیم که این کتاب تنها در کشور فرانسه عنوانی پرفروش نیست؛ بلکه در سراسر جهان مخاطبینی گسترده دارد. کسب جایزه‌ی Grand Prix RTL-Lire و ترجمه به ده‌ها زبان زنده‌ی جهان نیز، حکایت از جذابیت‌های غیرقابل انکار آن دارد.

در نکوداشت کتاب صوتی کاش کسی جایی منتظرم باشد:

- داستان‌های این مجموعه به شما نشان می‌دهند که چگونه می‌توان زندگی را با استفاده از یک لحظه‌ی سرنوشت‌ساز، برای همیشه تغییر داد. (amazon)

کتاب صوتی کاش کسی جایی منتظرم باشد مناسب چه کسانی است؟

از تمام علاقه‌مندان به ادبیات روز دنیا، خصوصاً طرفداران ژانر داستان کوتاه، دعوت می‌کنیم که شنونده‌ی قصه‌های پرکشش این کتاب باشند.

با آنا گاوالدا بیشتر آشنا شویم:

وی یکی از سرشناس‌ترین داستان‌نویسان امروز کشور فرانسه به شمار می‌رود. او در حومه‌ی پاریس متولد شده است. اولین مجموعه داستانش زمانی منتشر شد که به عنوان معلم سرگرم تدریس در دبیرستان‌ها بود. این مجموعه داستان با عنوان "دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد"، پس از فروش چشمگیر در فرانسه به زبان‌های زیادی ترجمه شد و شهرت فراوانی را برای نویسنده‌ی خود به ارمغان آورد.

ویژگی ممتاز آنا گاوالدا، نگاه انسانی و حساس او به جهان است. آثار وی زبانی زیبا و روان دارند، و در غالب موارد مملو از طنزی هوشمندانه‌اند. از مهم‌ترین کتاب‌هایش می‌توان به این عناوین اشاره کرد: «بازی دوستانه، دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد، دوستش داشتم، گریز دلپذیر، باهم بودن.»

در بخشی از کتاب صوتی کاش کسی جایی منتظرم باشد می‌شنویم:

سی و هشت ساله‌ام و خوب می‌دانم که زندگی‌ام دارد نابود می‌شود. مغزم دارد کم کم تحلیل می‌رود. تنها تلنگری کافی است تا کل هفته‌ها به دست فراموشی سپرده شوند. چند وقت قبل شنیدم که از جنگ خلیج فارس حرف می‌زنند. برگشتم و گفتم: «جنگ خلیج فارس کی بود؟» به من جواب دادند سال 1991. انگار من دنبال جزییات ماجرا هستم! اما حقیقت این است که این اولین باری بود که اسم آن را می‌شنیدم. جنگ خلیج فارس هم در ذهنم ناپدید شده بود. هیچگاه آن را ندیده بودم. هیچی درباره آن نشنیده بودم. کل آن سال از ذهنم پاک شده است. سال 1991 من اینجا نبودم. سال 1991 آنقر دنبال پیدا کردن رگ مناسب برای تزریق بودم که حتی متوجه نشدم جنگی در کار است. خودم می‌دانم هیچ اهمیتی ندارد. دارم در مورد جنگ خلیج صحبت می‌کنم، چون مثال خوبی است.

فهرست مطالب کتاب صوتی