معرفی و دانلود کتاب بهار سگی
برای دانلود قانونی کتاب بهار سگی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بهار سگی
نگاتیوها، همچون سربازان لشکری شکست خورده، کف کشوی خاک گرفته افتادهاند. مرد در میان آنها میجوید. نمیداند بهدنبال چه میگردد. آدرس؟ وصیتنامه؟ او باید اثری از دوست گمشدهی خود پیدا کند. کتاب بهار سگی نوشتهی پاتریک مودیانو، ما را به استدیوی عکاسی جانسن میبرد؛ جایی که از سی سال پیش تاکنون کسی به آنجا وارد نشده و حالا مرد شخصیت اصلی داستان در میان عکسها و فیلمهای باقیمانده، بهدنبال نشانههایی میگردد تا شاید بتواند بعد از اینهمه سال با دوست قدیمیاش آشنا شود.
دربارهی کتاب بهار سگی
اواخر فصل بهار بود که جانسن برای همیشه خانه و استدیوی عکاسیاش را ترک کرد و رفت. از آن روز تا حالا، بیشتر از سی سال میگذرد و هیچ رد و نشانی از جانسن پیدا نشده. چیزی که بدیهی است، دزدیده نشدن اوست؛ زیرا با توجه به روحیهی عزلتنشین و انزواطلبش، اولین و قطعیترین حدسی که به ذهن همه آمده این است که جانسن به جایی دورافتاده رفته تا کسی او را نشناسد و مجبور نباشد با آدمها معاشرت کند. مرد جوان به پشتی صندلیاش تکیه میدهد و به عکسهای کمکیفیتی که در دههی 60 میلادی از او گرفته شده، نگاه میکند. در تمام این سالها به یاد جانسن نبود اما حالا چند روز است که فکر پیدا کردن رازها و درونیات دوست قدیمیاش، رهایش نمیکند. عمر دوستی او و جانسن بیشتر از سه ماه نبود اما چنان تأثیر عمیقی بر وجود مرد گذاشت که اگر بگوییم او شخصیت و نحوهی اندیشیدنش را مدیون جانسن است، اغراق نکردهایم؛ اما او حالا بیشتر از هر زمان دیگر به جانسن نیاز دارد و باید او را بشناسد.
مرد جستوجوی خود را از استدیوی جانسن آغاز میکند؛ از میان انبوه عکسهای چاپ نشدهی او. دیدگاه جانسن به زندگی و افکارش در میان همین نگاتیوها پنهان شده است. کتاب بهار سگی (Chien de printemps) در زمان و مکان میرقصد و هر لحظه به جایی میرود. گذشته و حال در نگاه پاتریک مودیانو (Patrick Modiano) درهمآمیختهاند و از سیر منظمی پیروی نمیکنند. روایت غیرخطی و بینظمی خاطراتی که به ذهن مرد میآیند، نمایانگر آشفتگی روح مرد و بیماری اوست؛ زیرا مدتی است که حافظهاش درحال نابودی است و چیزی نمانده تا حتی خود را از یاد ببرد؛ بهیاد آوردن و کندوکاو شخصیت جانسن، آخرین کاری است که او باید ذهن خسته و حافظهی در حال زوالش را برای آن صرف کند. اولین کار او پیدا کردن عکسهایی است که جانسن آنها را خلق و ثبت کرده. حالا بعد از سی سال، یافتن تک تک آدمها و مکانهایی که سوژههای عکسهای جانسن بودند، کار سختی است؛ اما این تنها راه مرد برای بهتر شناختن دوست قدیمی خود است.
پاتریک مودیانو ما را نیز به گذشته میبرد و در جریان گفتوگوهای این دو رفیق میگذارد؛ این گفتوگوها در عین سادگی ذهنیت مرد را به چالش میکشند و روح او را به تغییر وادار میکنند. کتاب بهار سگی قصد ندارد به مخاطبان خود پندی دهد و یا عبرتآموزی کند، نکتهای که در این داستان خوانندگان خود را به اندیشیدن وا میدارد، گریزناپذیر بودن انسان از خاطراتش است. پاتریک مودیانو به ما نشان میدهد که حتی اگر حافظهی خود را از دست بدهیم، حوادث و اندیشههایی که وجود ما را دگرگون کردهاند از یاد نخواهیم برد.
کاب بهار سگی با ترجمهی فاطمه جوادی در نشر شمشاد منتشر شده است.
کتاب بهار سگی برای چه کسانی مناسب است؟
ما گم شدهایم و بدون هیچ رد و نشانی، از خود گریختهایم. خیال میکنیم که اطراف خود را میشناسیم اما ناگهان عکسی قدیمی به ما نهیب میزند و تازه وجود خودمان را که در گذشته جا گذاشتهایم و فراموش کردهایم، به یاد میآوریم. کتاب بهار سگی بهدنبال هنرمندی گمنام است که برای یافتن خود حقیقیاش به جهان عزلت و انزوا پناه برده و از آدمها روگردان شده است. این کتاب برای کسانی که برای داستانهای کوتاه و فلسفی علاقه دارند، سودمند خواهد بود.
در بخشی از کتاب بهار سگی میخوانیم
سیگاری از جعبه در آورد و به من تعارف کرد. جرئت نداشتم بگویم که سیگار نمیکشم. او هم یکی برداشت و سیگار مرا با فندک روشن کرد. یک پک زدم و به سرفه افتادم.
- این رفتارش را چطور تعبیر میکنید؟
- چه رفتاری؟
- همین یکهو غیب شدنش.
لحظهای مکث کردم و گفتم: «شاید به خاطر بعضی از اتفاقات زندگیش باشد...» نگاهم به سمت عکس روی دیوار کولت لوران جلب شد، او هم حدود بیست و پنج سال داشت.
- احتمالاً مزاحم کارتون شدم.
بلند شد که برود، احتمالاً دستم را برای خداحافظی میفشرد و پیغامی بیهوده نزد من برای جانسن میگذاشت. گفتم:
- نه... کمی دیگر بمانید، چه میدانیم... هر لحظه ممکن است دوباره بیاید...
- فکر میکنید اگر مرا اینجا ببیند خوشحال میشود؟
خندید. برای اولین بار از وقتی آمده بود، به "من" هم توجه کرد. تا آن لحظه در سایهی جانسن محو بودم.
- خودتان مسئولیتش را بر عهده میگیرید؟
به او گفتم: «کاملاً با مسئولیت خودم!»
- خوب... ممکن است خیلی از دیدنم خوشحال نشود.
- بر عکس، فکر میکنم خوشحال شود. عادت دارد همهچیز را توی خودش بریزد.
با چشمان روشنش به من زل زده بود و معذبم میکرد. برای پنهان کردن خجالتم، یکریز حرف میزدم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب بهار سگی |
نویسنده | پاتریک مودیانو |
مترجم | فاطمه جوادی |
ناشر چاپی | انتشارات شمشاد |
سال انتشار | ۱۳۹۵ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 70 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-8392-13-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان فلسفی خارجی، کتابهای داستان کوتاه خارجی |