معرفی و دانلود کتاب صوتی وانیل و شکلات

معرفی کتاب صوتی وانیل و شکلات

کتاب صوتی وانیل و شکلات اثری از ازووا کاساتی مودینیانی، از محبوب‌ترین نویسندگان معاصر ایتالیاست. مودینیانی در این کتاب صوتی راوی ازدواجی‌ست که به بحران دچار شده و مثل وانیل و شکلاتی که گاهی در بعضی کیک‌ها با هم جور در نمی‌آیند، به‌نظر می‌رسد پنلوپه و آندرئا هم دیگر نمی‌توانند آن زندگیِ عاشقانه‌ی گذشته را در کنار هم داشته باشند!

درباره‌ی کتاب صوتی وانیل و شکلات

ازووا کاساتى مودینیانى (Sveva Casati Modignani) در کتاب صوتی وانیل و شکلات (Vaniglia e Cioccolato) داستان زوجی را روایت می‌کند که پس از هجده سال زندگیِ به‌ظاهر عاشقانه و پر از صمیمیت و محبت، از یکدیگر جدا می‌شوند و هر کدام از آن‌ها اکنون می‌بایست فارغ از دیگری و به‌تنهایی با جهان و واقعیاتِ آن مواجه شوند. آن دو از همان ابتدای امر هم زندگی را یکسان نمی‌دیدند اما با وجود تضادهای بسیار، ترکیبی لطیف و دلنشین از طعم‌ها را به زندگیِ مشترکشان بخشیده بودند؛ آنچنان که گویی چیزی نمی‌توانست این شیرینی و دلچسبی را از آنان بگیرد، اما زندگی همیشه سرشار است از غیرمنتظره‌های تلخ و اجتناب‌ناپذیر!

پنه‌لوپه و آندرئا با وجود تفاوت‌های بسیار، یکدیگر و سه فرزندشان را دوست دارند و توانسته‌اند از فراز و نشیب‌های فراوان زندگی تا حدی عبور کنند. آن‌ها در ظاهر یک زندگی عالی و بی‌دغدغه را در یکی از شهرهای زیبا ایتالیا می‌گذرانند و به‌ظاهر همه‌چیز رو به ‌راه است. اما این تمام ماجرا نیست. حالا دیگر هجده سال از ازدواج‌شان گذشته است و تقریباً دیگر هیچ‌چیز رنگ‌وبوی گذشته را ندارد. شگفتی و سحرآمیزیِ صمیمیت و عشقی که احساس می‌کردند جای خود را به کینه، فریب، خیانت و بی‌اعتمادی داده است. پنلوپه که از هوس‌ها و رفتارهای خودخواهانه و کودکانه‌ی آندرئا و همچنین از مقاومت عجیب او در برابر تغییر و بهبود شرایط خسته شده است، در واکنشی شاید قابل پیش‌بینی، همسر و سه فرزندش و بی‌شمار کاری که هر روز باید در خانه انجام شود را رها می‌کند و به ویلای خانوادگی می‌رود تا اندکی بیاساید؛ با این امید که خاطرات فراموش‌نشدنیِ تابستان‌های شادی که در دوران کودکی در آن ویلا سپری کرده است، به یاری‌اش بیایند و او را از سرگشتی نجات دهند تا خودش را دوباره پیدا کند.

پنه‌لوپه به سیری عمیق و طولانی در گذشته مشغول می‌شود و از رابطه با مادرش تا عشق‌های اوایل جوانی‌اش، همگی را به خاطر می‌آورد. در این بازآفرینی‌های گذشته است که با واقعیت‌های زندگی خود و اطرافیانش مواجه می‌شود؛ واقعیاتی که گاه او را حیرت‌زده و متعجب می‌سازند. پنلوپه پی می‌برد که با ترکِ خانه، گویی از زندانبانی که به او دل باخته بوده، گریخته است و اکنون به این نکته واقف است که او نیز همانند میلیون‌ها زن دیگر، قربانی بوده و در انتظار معجزه‌ای که او را نجات دهد؛ اما در تمام این مدت، نجات‌دهنده کسی نبوده جز خود او! جدایی پنه‌لوپه و آندرئا به نقطه‌ی عطف و سرآغازی برای شناخت و کنکاشِ زن در خویش تبدیل می‌شود. او در همان ویلای دوران کودکی با نقاشی آشنا می‌شود که ابعاد متفاوتی را از وجودش نمایان کرده و عاشقانه‌ای کوتاه اما پرشور را برای او رقم می‌زند. آندرئا نیز از سوی دیگر با چهره‌ی واقعیِ زندگی‌اش مواجه می‌شود؛ با فرزندانی که درک و شناختی کافی از شخصیت پدر ندارند و خانه‌ای که تصور می‌کرده انبوهِ کارهای روزمره و خسته‌کننده‌ی آن، گویی تا همان موقع به‌صورت خودکار انجام می‌شده است! برای هر دوی آن‌ها این جدایی، هرچند چالشی رنج‌آور بوده اما چشم‌های آنان را به حقیقت باز کرده است. آیا عشقی که در روزها و لحظات نخستینِ زندگی مشترک، با پس زدنِ تضادها و تعارضات گوناگون، توانسته بود پیوند عمیقی میان آن دو ایجاد کند، هنوز زنده است تا آنان را به سمت یکدیگر برگرداند؟

ازووا کاساتی مودینیانی از محبوب‌ترین نویسندگان در ایتالیاست. رمان‌های او به زبان‌های بسیاری ترجمه شده و در اغلب کشورهای دنیا، مخاطبان و طرفداران فراوان دارد. علت اقبال به آثار او را شاید بتوان به ترسیم زندگیِ امروزی در ایتالیا مرتبط دانست. تصاویری که او از زندگی روزمره و چالش‌ها، معضلات فرهنگی و اجتماعی این کشور و ساکنان آن در برابر مخاطب قرار می‌دهد، واقع‌گرایانه، نزدیک به حقیقت و بسیار جذاب و گیراست. شخصیت‌ها و اتفاق‌های آثار او همگی قابل درک و لمس هستند و در تک‌تک واژگانِ او می‌توان ردپایی از ایتالیا را مشاهده کرد. کتاب صوتی وانیل و شکلات نیز از این موضوع مستثنی نیست. نام این داستان نمادین است و مودینیانی آن را برای اشاره به تضادها و درهم‌پیچیدگی‌های زندگی به کار گرفته است. شکلات با طعم شیرین یا تلخ خود، اشاره‌ای به شور و هیجان‌ها و لذّات زودگذر زندگی دارد و وانیل با طعم ملایم خود، ماندگاری و پایداری را در خاطر متجلی می‌کند. مودینیانی با زبانی آمیخته به استعاره و تمثیل، به روایتگریِ زندگی پرداخته است. او با ظرافت و دقتی کم‌نظیر، روابط انسانی را تحلیل می‌کند و در عین سرگرم کردن مخاطب خود، از او می‌خواهد تا به تأمل در زندگی خود پرداخته و هر گام و هر کلامی را به پرسش بگیرد.

کتاب وانیل و شکلات را لیلا صدری به زبان فارسی ترجمه کرده و نشر البرز آن را به چاپ رسانده است. نسخه‌ی گویای این کتاب را به همت نشر صوتی ماه‌آوا و با خوانش رضا عمرانی و راضیه هاشمی می‌شنوید.

اقتباس‌های سینمایی از کتاب وانیل و شکلات

با اقتباس از رمان وانیل و شکلات در سال 2004 فیلمی ایتالیایی به نام Vanilla and Chocolate به کارگردانی Ciro Ippolito ساخته شده است. فیلمنامه‌ی این اثر را ازووا کاساتی مودینیانی به همراه فرانکو فرینی، فیلمنامه‌نویس معروف ایتالیایی، به نگارش درآورده‌اند.

کتاب صوتی وانیل و شکلات برای چه کسانی مناسب است؟

شنیدنِ کتاب صوتی وانیل و شکلات را به تمامی طرفداران رمان‌های عمیق و عاشقانه و همین‌طور علاقه‌مندان به ادبیات معاصر ایتالیا پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب صوتی وانیل و شکلات می‌شنویم

دیوارکوب‌های سالن استیل در سال‌های نوجوانی پنلوپه، ابریشم سبز مایل به آبی بود و با رنگ کردن دیوارها که به رنگ سفید نقاشی شده بودند، آن‌ها ناپدید شده بودند. پنلوپه هنوز تصمیم مادرش را به یاد داشت که می‌گفت: «باید این پارچه را برداریم. ممکن است آن زیر حشره‌ها لانه کنند.»

حالا خانه نوسازی شده بود. فقط چند کار جزئی باقی مانده بود. هنوز میل داشت تا دیوارها را با ابریشم بپوشاند، اما قیمت آن‌ها بسیار زیاد بود. بنابراین مجبور شد تا قبول کند تصمیم مادرش لااقل عملی بوده است. ضمناً او به جای سفید از سبز کمرنگ استفاده کرده بود و در بالای دیوارها نواری همرنگ مبل‌ها به کار برده بود.

در تعمیرات نهایی، سالن مادربزرگ دیومیرا به جلال و شکوه سابقش بازگشته بود. میزهای کوچک گرد با سه‌پایه‌ی زیبای نقش‌برجسته و سطوح آبنوس به‌خوبی طرح اصیل آن‌ها را به نمایش می‌گذاشتند. پنلوپه مثل زمانی که کوچک بود، ایستاد و به تصویر اژدها که دهانش را باز کرده و زبان ظریفش از آن به صورت آتش بیرون آمده بود، خیره شد. با انگشت فلس‌های طلایی آن را لمس کرد که به نظر می‌رسید قصد دارد پل کنار تصویر و خانه پهلوی آن را با سقفی پر از گل و برگ ببلعد. از دوران کودکی این سقف پر گل و برگ همیشه او را تحت تأثیر قرار داده بود. به آن خیره می‌شد و سفرهای دوردست جدش و چیزهای باشکوهی را که در دریاهای دنیا دیده بود، مجسم می‌کرد.

در حالی که روی مبلی که مادربزرگ آخرین پک را به سیگارش زد می‌نشست گفت: «دیدی مادربزرگ؟ بالاخره همه‌چیز را همان‌طور که تو می‌خواستی ترتیب دادم. مطمئنم از اینکه می‌بینی خانه‌ات دوباره زیبا شده، خوشحالی.»

پنلوپه از اینکه توانسته بود خانه را بدون کمک یک مهندس معمار به حالت اصیل حفظ کند، خیلی مغرور بود. او هیچ‌چیز را دور نینداخته بود. هر چیزی را که نمی‌توانست تعمیر کند همچون طرح اولیه‌اش بازسازی کرده بود و حالا از کارش بسیار خوشنود بود.

فهرست مطالب کتاب صوتی