معرفی و دانلود کتاب صوتی روانی

معرفی کتاب صوتی روانی

نسخه‌ی شنیداری شاهکار رابرت بلاک، جنایی‌نویس فقید اهل آمریکا، به انتشار رسید! کتاب صوتی روانی رمانی درخشان در ژانر دلهره‌آور است؛ در این اثر زندگی مردی به نام نورمن بیتس روایت شده که اوهامی ویرانگر او را به ارتکاب جنایتی وحشتناک وامی‌دارند... لازم به ذکر است که فیلم سینمایی روانی از آلفرد هیچکاک، از رمانی که پیش رو دارید اقتباس شده بوده است.

درباره کتاب صوتی روانی:

ناگفته می‌دانید که فیلم سینمایی روانی، ساخته‌ی آلفرد هیچکاک (Alfred Hitchcock)، نابغه‌ی سینمای کلاسیک هالیوود، یکی از درخشان‌ترین فیلم‌های تمام اعصار بوده، و در ژانر خود ساخته‌ای بی‌بدیل و بی‌نظیر به شمار می‌رود. روانی در میان ساخته‌های خود هیچکاک نیز جایگاهی ممتاز دارد، و شاید در میان آثار استاد تنها «سرگیجه» را بتوان قابل قیاس با آن دانست.

باری، اغلب ما فیلم روانی را دیده‌ایم؛ چه بسا بارها و بارها. و هر بار نیز از غرابت و رازآلودگیِ آن به شگفت آمده‌ایم. با این حال بسیاری‌مان نمی‌دانسته‌ایم که روانی هیچکاک اثری اقتباسی‌ست، و فیلمنامه‌‌اش بر پایه‌ی داستانی به همین نام نگاشته شده. حالا، به تعبیر عامیانه، اصل جنس را پیش رو دارید: رمان روانی (Psycho) نوشته‌ی رابرت بلاک.

این اثر را به درستی مشهورترین عنوان در کارنامه‌ی بلاک می‌دانند. رمان روانی نخستین بار در سال 1959 به انتشار رسید، و حتی پیش از آنکه هیچکاک با اقتباس استادانه‌اش نامِ آن را بیش از پیش بر سر زبان‌ها اندازد، توجه بسیاری از مخاطبین را به خود جلب کرده بود.

مطالعه‌ی رمان روانی، با وجود آن‌که کلیت داستان آن ممکن است به واسطه‌ی آشنایی با فیلم روانی برای بسیاری روشن باشد، لذت‌بخش و چه بسا شگفت‌انگیز است. زیرا اگرچه فیلمنامه‌ی روانی تا حد زیادی به رمان رابرت بلاک وفادار است، با این حال تفاوت‌های معناداری نیز میان آن‌ها دیده می‌شود. از جمله اینکه نورمنِ رمان میان‌سال است و نورمنِ فیلم در ابتدای جوانی. از این‌که بگذریم، به طور کلی باید بگوییم مطالعه‌ی رمان‌هایی که مورد اقتباس واقع شده‌اند، آن هم اقتباس‌هایی چنین درخشان و مشهور، می‌تواند پرسش‌های مهم و جدی‌ای را در باب رابطه‌ی ادبیات و سینما، و شباهت‌ها و تفاوت‌‌هایشان با یکدیگر، در ذهن افراد علاقه‌مند به مباحث نظری ایجاد کند. پس این کار نه تنها بیهوده نیست، بلکه نسبت به مطالعه‌ی رمان‌هایی که مورد اقتباس واقع نشده‌اند، از مزیتی مضاعف برخوردار است.

در پایان، بخشی از پیرنگ کتاب روانی را برای مخاطبینِ ناآشنا با داستان نقل می‌کنیم:

دختر جوانی به نام ماریون کرین به سودای ازدواج با مرد محبوبش، پول‌های رئیس خود را می‌دزدد و متواری می‌شود. او برای محو ساختن هر رد و نشانی از خود، چاره‌ای جز ترک شهر زادگاهش نمی‌بیند. فرار او اما سرانجامِ خوشی ندارد: ماریون در جاده گرفتار طوفان می‌شود و به ناچار در مُتلی کوچک به نام «بیتس» اقامت می‌کند. صاحب این متل، نورمن بیتس، ظاهراً مردی معقول و حتی متشخص است، در واقع اما یک دیوانه‌ی به تمام‌معناست؛ بیچاره‌ای با عقده‌های عمیق روانی که از وی شخصیتی توأمان خطرناک و ترحم‌برانگیز ساخته‌اند. کاش ماریون می‌دانست که در متل بیتس چه فاجعه‌ای انتظارش را می‌کشد...

نکوداشت‌های کتاب صوتی روانی:

- به طرز مهیبی وحشت‌آفرین است. (The New York Times)
- رابرت بلاک یکی از استادان تمام اعصار است. (Peter Straub)

کتاب صوتی روانی مناسب چه کسانی است؟

رمان صوتی روانی را بیش از همه به علاقه‌مندانِ آثار جنایی و ترسناک و دوست‌داران رمان‌های روان‌شناختی پیشنهاد می‌کنیم.

با رابرت بلاک بیشتر آشنا شویم:

رابرت بلاک (Robert Bloch) نویسنده‌ی فقید آمریکایی بود که بیشتر با تریلرهای روانشناسانه‌اش شناخته می‌شد. رمان روانی بی‌شک معروف‌ترین اثر اوست؛ اما تنها شاهکارش نیست. در کارنامه‌ی او می‌توان به عناوین درخشان دیگری نیز برخورد. از جمله داستانی با عنوان «آن قطار عازم جهنم».

بلاک در عمر حرفه‌ای‌اش به افتخارات گوناگونی رسید، که از میان آن‌‌ها می‌توان به توفیق وی در دریافت جایزه‌ی هوگو و کسب جایزه‌ی انجمن نویسندگان آمریکا اشاره کرد. این نویسنده‌ی نامدار به سال 1994، در سن 77سالگی از دنیا رفت.

در بخشی از کتاب صوتی روانی می‌شنویم:

مادرش این بار حتی آرام‌تر و نرم‌تر از دفعه‌ی قبلی تکرار کرد:

«با من بودی بچه؟ من حالتو به‌هم می‌زنم، آره؟ خب فکر نکنم اینطور باشه. نه بچه، من حالتو به‌هم نمی‌زنم. تو حالت از خودت به‌هم می‌خوره. به همین خاطره که تو همچنان همین‌جا، تو این جاده‌ی فرعی گرفتی نشستی؛ مگه نه نورمن؟ چون حقیقتش اینه که تو یه ذره شهامت توی وجودت نداری. هیچ‌وقت هم نداشتی. داشتی بچه؟ هیچ‌وقت جرئتش رو نداشتی که پاتو از خونه بذاری بیرون. هیچ شهامتشو نداشتی که بری بیرون و یه کار واسه‌ی خودت دست‌وپا کنی.»

«شما بهم اجازه ندادین.»

«درسته نورمن. من بهت اجازه ندادم. اما اگه تو یه نیمچه مرد بودی، خودت باید راهتو پیدا می‌کردی.»

او می‌خواست بر سر مادرش فریاد بزند که دارد اشتباه می‌کند، اما این کار را نکرد...

فهرست مطالب کتاب صوتی