معرفی و دانلود کتاب صوتی کافه چرا: داستانی الهام بخش درباره چرایی زندگی

معرفی کتاب صوتی کافه چرا: داستانی الهام بخش درباره چرایی زندگی

جان پی. استرلکی در کتاب صوتی کافه چرا: داستانی الهام بخش درباره چرایی زندگی، در قالب یک داستان تمثیلی و نمادین رازهایی عمیق را فاش می‌کند و از اساسی‌ترین مفاهیم انسانی سخن می‌گوید. او با نگارش این داستان پرفروش به شما کمک می‌کند تا در جست‌وجوی خود برای دستیابی به معنای حقیقی زندگی موفق عمل کنید.

دربارۀ کتاب صوتی کافه چرا:

استرلکی زندگی مردی به نام جان را روایت می‌کند که برای اندکی تفکر و دور بودن از کارهای روزمره، به سفر می‌رود. او زمان درازی‌ست که در اندیشۀ معنا و مفهوم زندگی است و می‌کوشد تا آن را دریابد. به عقیده جان کار کردن به مدت طولانی و در برابر آن دریافت حقوق نمی‌تواند همان معنای زندگی تلقی شود. او از معاملۀ زندگی در مقابل پول به ستوه آمده و به چندین روز استراحت احتیاج دارد. از این رو به سفر می‌رود اما مسیر را گم می‌کند و به کافه‌ای به نام چرا وارد می‌شود. همان جایی که شروع داستان است و زبان نویسنده برای بازگو کردن حقایق باز می‌گردد.

جان در یک کافۀ کوچک در مکانی دورافتاده بر سر یک دوراهی می‌ماند. او می‌خواست پیش از ادامه دادن به سفر، کمی استراحت کند و غذا بخورد اما حادثه‌ای رخ می‌دهد که تمام نقشه‌هایش را دچار تغییر می‌کند. در منوی این کافه در کنار غذاهای همیشگی، سه پرسش وجود دارد که توجه همگان را به خود جلب می‌کند: «چرا اینجا هستی؟ آیا از مرگ می‌ترسی؟ آیا از زندگی راضی هستی؟»

جان با بهره‌مندی از این غذای روح و با راهنمایی‌ها و کمک‌های سه نفری که در کافه با آن‌ها روبه‌رو می‌شود، سفری خودشناسانه را شروع می‌کند که او را به سوی سواحل هاوایی سوق می‌دهد. او در حین سفر، روشی نو برای زندگی و خودش می‌یابد و می‌آموزد که از چیزهای به نظر بی‌ارزش، چه درس‌های مهم و بزرگی می‌توان یاد گرفت.

شاید در نگاه اول تصور کنید کتاب کافه چرا (The Why Cafe) یک رمان کوتاه است اما بعد از کمی گوش دادن به آن متوجه خواهید شد که متن کتاب به شدت تمثیلی است. جان پی. استرلکی (John P. Strelecky) در فصل پایانی کتاب از این تمثیل‌ها رمزگشایی می‌کند و کم‌کم هدف مهم و واقعی کتاب را برای کمک به دستیابی شما به معنای حیات مطرح می‌کند.

این کتاب که نخستین اثر نویسنده به شمار می‌رود در سال 2002 منتشر شد و موفقیت‌های فراوانی در 24 کشور جهان را به دست آورد و طی یک سال بیش از ده هزار نسخه از آن به فروش رسید. این کتاب در کشورهای اتحادیه اروپا در زمرۀ پرفروش‌ترین کتاب سال 2018 برای هفته‌های متوالی قرار گرفت. در ابتدا نام این اثر «چرا اینجا هستید» بود که در چاپ‌های بعدی به «کافه چرا» تغییر نام پیدا کرد.

ممکن است شنیدن و خواندن آثار روانشناسی و خودسازی به علت محتواهای تکراری و خسته‌کننده کم‌کم برای شما ملال‌آور شود اما کافه چرا کتابی است که موفق شده این دسته از مفاهیم را در قالب داستانی تمثیلی و زیبا بازگو کند. حتی بدون فصل انتهایی کتاب که نویسنده در آن از مفاهیم اثرش رمزگشایی می‌کند، شما قادر خواهید بود ساختار تمثیلی و تشبیهاتی که در رویدادها و مکالمات در کافه چرا رخ می‌دهد با زندگی واقعی امروزتان تطبیق داده و درک کنید.

نکوداشت‌های کتاب صوتی کافه چرا:

- ژرف... راهنمایی برای زندگی. (Orlando Sentinel)
- کتاب «کیمیاگر» برای قرن بیست و یکم. (RBA Libros)
- به محض این که وارد دنیای این کتاب شوید، نمی خواهید که آن را کنار بگذارید. (Midwest Book Review)

کتاب صوتی کافه چرا برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به داستان‌هایی با درون‌مایه روانشناسی علاقه‌مند هستید این کتاب را از دست ندهید. کتاب کافه چرا یک انتخاب مناسب برای افرادی است که در پی معنای زندگی خود هستند و کتاب‌های دیگر روانشناسی و خودسازی به علت اشاره بی‌پرده و صریحشان به این مسائل تاکنون نتوانسته‌اند به آن‌ها کمکی کنند.

با جان پی. استرلکی بیشتر آشنا شویم:

او سخنران برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی و نویسندۀ آمریکایی است که در 13 سپتامبر سال 1969 به دنیا آمد. استرلکی با نگارش دو کتاب پرفروش خود به نام سفر زندگی و کافه چرا در دنیا به شهرت رسید. آثار او به بیش از 33 زبان در جهان ترجمه شد و بیش از 3 میلیون نسخه در سرتاسر دنیا به فروش رسید و زندگی هزاران نفر را متحول کرد.

در بخشی از کتاب صوتی کافه چرا می‌شنویم:

همین طور که کیسی به پنجره تحویل سفارشات نزدیک می‌شد، برای اولین بار دیدم که یک مرد در آشپزخانه است. او یک کفگیر چوبی در دستش داشت و معلوم بود که مسئول آماده‌سازی غذاست. وقتی کیسی به پنجره رسید به او چیزی گفت. مرد هم سرش را بلند کرد و به من نگاه کرد و دید که من هم او را تماشا می‌کنم. بعد لبخند زد و دستی تکان داد.

منم دست تکان دادم که باعث شد احساس مضحک بودن کنم. معمولاً عادت ندارم در کافه‌ها به آشپزها سلام کنم.
کیسی و آن مرد چند دقیقه‌ای با هم صحبت کردند. بعد او سفارش من را در گیرۀ کاغذها گذاشت و دوباره به سمت میز من برگشت. مرد آشپز گیره را چرخاند تا برگه یادداشت به سمتش بچرخد. بعد کاغذ را برداشت. به آن نگاهی انداخت و آن را به آشپزخانه برد.

توجهم را به پشت منوی غذا معطوف کردم. به محض اینکه به پرسش «برای چه به اینجا آمده‌اید» رسیدم. کیسی آمد و روبه‌روی من پشت میز نشست. «اون مایکه. اون مالک این کافه است و همه غذاها رو اون درست می‌کنه. مایک گفت وقتی فرصت پیدا کنه میاد و شما رو می‌بینه. من دربارۀ سفارش شما باهاش صحبت کردم و گفت خیلی زیاده، اما نظرش این بود که تو از پَسِش برمیای.»

فهرست مطالب کتاب صوتی