معرفی و دانلود کتاب صوتی در جست و جوی یک پیوند

معرفی کتاب صوتی در جست و جوی یک پیوند

کارسون مک کالرز در کتاب صوتی در جست و جوی یک پیوند رنج دوران نوجوانی یک دختر 12 ساله به نام فرنکی را در قالب رمانی شنیدنی روایت می‌کند. رنجی که بی‌تردید همه‌ی ما به نوعی آن را در زندگی تجربه کرده‌ایم. رنجی از جنس تجربه‌ی هاکلبری فینِ مارک تواین یا هولدن کالفیلدِ ناتور دشت.

درباره‌ی کتاب صوتی در جست و جوی یک پیوند

اواخر ماه آگوست است. فرنکی آدامز، شخصیت اصلی رمان در جست‌وجوی یک پیوند (The member of the wedding)، دختربچه‌ای 12 ساله است که گمان می‌کند هیچ دریچه‌ای به دنیای بیرون ندارد. او بی‌اندازه احساس تنهایی می‌کند. فرنکی مادر خود را هنگام به دنیا آمدن از دست داده است و پدرش شخصیتی بدقلق و غیرقابل درک دارد. نزدیک‌ترین آدم‌های او در زندگیْ خدمتکار آمریکایی آفریقایی‌تبار خانواده، برنیس، و پسر عموی شش ساله‌ی او، جان هنری وست هستند. فرنکی هیچ دوستی در شهر کوچکشان ندارد و تمام خواسته‌اش این است که به همراه به همراه برادر و همسر برادرش به ماه عسل برود. اما یک برخورد کوتاه و دردسرساز با یک سرباز، روند داستان را دستخوش تغییرات بسیاری می‌کند.

شاید بتوان در چند کلمه رمان در جست‌وجوی یک پیوند را این‌گونه توصیف کرد: «خوانشی شگفت‌انگیز از رنج دوران نوجوانی» کارسون مک کالرز (Carson McCullers) در این کتاب صوتی اتفاقات را بر اساس روانشناسی سه شخصیت اصلی رمان رقم می‌زند. او بیشتر به فضاسازی محیط‌هایی خاطره‌انگیز می‌پردازد تا وقایع داستان. فرنکی در جست‌وجوی پیوندی با جهان پیرامون خود است یا عنوان رمان تنها به آرزوی او برای حضور در ماه عسل برادرش اشاره دارد؟ آیا فرنکی موفق می‌شود برادر و همسر برادرش را در سفر ماه عسل همراهی کند؟ چه موانعی در مسیر تحقق این خواسته وجود دارد؟ سرنوشت جان هنری وست، پسرعموی شش‌ساله‌ی فرنکی، چگونه به داستان او مرتبط می‌شود؟ برای یافتن پاسخ این سؤال‌ها کافی است شنیدن این کتاب صوتی را آغاز کنید و سفری به جهان فرنکی داشته باشید.

اقتباس‌های سینمایی از کتاب صوتی در جست و جوی یک پیوند

در سال 1952 فرد زینمان کارگردانی یک فیلم سینمایی را با اقتباس از رمان در جست‌وجوی یک پیوند و با همین نام بر عهده گرفت. فیلمی که جولی هریس با نقش‌آفرینی در آن نامزد کسب جایزه‌ی اسکار برای بهترین بازیگر زن شد. اقتباسی تلویزیونی در سال 1982 به کارگردانی دلبرت مان و یک فیلم سینمایی دیگر به کارگردانی فیلدر کوک نیز در شمار اقتباس‌های این اثر هستند. همچنین کارگردانان بسیاری نیز این رمان را در قالب نمایش به روی صحنه‌های مهمی همچون تئاتر برادوی و یانگ ویک لندن برده‌اند.

در نکوداشت کتاب صوتی در جست و جوی یک پیوند

کارسون مک‌کالرز می‌دانست از نوشتن این رمان چه قصدی دارد، به همان نحوی که مارک تواین آگاه بود که با نوشتن سرگذشت هاکلبریفین چه در سر دارد و همان‌طور که جی. ‌دی. سلینجر می‌دانست منظورش از نوشتن ناتور دشت چیست. به‌عنوان پرتره‌ای که تجسم نوجوانی است، فرنکی آدامزِ کارسون مک‌کالرز با هاک فینِ تواین و هولدن کالفیلدِ سلینجر قابل‌ قیاس است. (ریچارد ام. کوک)

کتاب صوتی در جست و جوی یک پیوند برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به رمان‌هایی که درباره‌ی دوران بغرنج و سراسر چالش نوجوانی نوشته شده‌اند علاقه‌ دارید، یا خودْ نوجوانی دوازده‌ساله یا بیشتر هستید، شنیدن این کتاب صوتی را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

با کارسون مک کالرز بیشتر آشنا شویم

شهرت کارسون مک‌ کالرز به نوشتن درباره تأملات درونی انسان‌های تنها است. او در سال 1917 در ایالت جورجیای آمریکا به دنیا آمد و در دانشگاه‌های کلمبیا و نیویورک تحصیل کرد.

رمان‌ها و داستان‌های او غرایب زندگی در جنوب آمریکا را به‌تصویر می‌کشند و علاوه بر موضوعات اجتماعی و نژادی به موضوعاتی مانند روابط انسانی، ناسازگاری میان عاشق و معشوق و نیاز عمیق انسان به ارتباط با دیگران می‌پردازند. او به شخصیت‌های داستان‌های خود بسیار علاقه‌ داشت و در جایی گفته بود: «من با شخصیت‌هایی که می‌سازم زندگی می‌کنم و این تحمل تنهایی ذاتی زندگی را برایم ساده‌تر کرده است.»

کارسون مک‌ کالرز در زندگی پنجاه‌ساله خود از مشکلات جسمی زیادی رنج می‌برد و شاید به همین دلیل است که بسیاری از شخصیت‌های داستانی او دچار دردها و مشکلات جسمی و روحی هستند که مسیر زندگی آن‌ها را پیچیده می‌سازند.

این نویسنده سرانجام در سال 1967 و پس از تحمل طولانی بیماری و فلج شدن بخشی از بدن خود از دنیا رفت. از آثار او که به فارسی ترجمه شده است می‌توان به کتاب‌های «آواز کافه غم‌بار»، «نابغه» و «در جست‌وجوی یک پیوند» اشاره کرد.

در بخشی از کتاب صوتی در جست و جوی یک پیوند می‌شنویم

اتاق فرنکی بهارخوابی سرپوشیده بود در طبقۀ بالا که به ساختمان خانه اضافه شده بود و راه‌پله‌ای از آشپزخانه به آن راه داشت. توی اتاق تخت‌خوابی فلزی، کمد لباس و یک میزتحریر بود. فرنکی دستگاهی هم داشت که روشن و خاموش می‌شد؛ می‌شد با آن چاقو تیز کرد یا ناخن‌ها را، وقتی زیادی بلند می‌شدند، کوتاه کرد و سوهانشان کشید. چمدانی که برای رفتن به وینتر هیل بسته شده بود حاضروآماده کنار دیوار بود. روی میز ماشین‌تحریر خیلی قدیمی‌ای بود، فرنکی پشتش نشست و فکر کرد که چه نامه‌ای می‌تواند بنویسد، ولی کسی نبود که برایش نامه بنویسد؛ به همه نامه‌های رسیده جواب داده بود، حتی برای هرکدام چندین بار جواب نوشته بود. بنابراین روی ماشین‌تحریر را با بارانی‌ای پوشاند و به کناری هلش داد.

جان هنری گفت: «واقعاً به‌نظرت بهتر نیست برم خونه؟»

فرنکی بدون اینکه نگاهش کند گفت: «نه. همون گوشه بشین و با اون دستگاه بازی کن.»

جلوی فرنکی دو شیء به چشم می‌خورد؛ یک صدف دریایی بنفش و کره‌ای شیشه‌ای که تویش برف بود و تکانش که می‌دادی طوفان برفی درست می‌شد. صدف را که دم گوشش می‌گرفت صدای موج‌های گرم خلیج مکزیک را می‌شنید و به‌ جزیرۀ نخل سبزی در دوردست‌ها فکر می‌کرد. کرۀ برفی را هم جلوی چشم‌های تنگ‌شده‌اش می‌گرفت و آن‌قدر به دانه‌های رقصان برف زل می‌زد که چشم‌هایش سیاهی می‌رفت. در خیالش آلاسکا را مجسم می‌کرد. از تپۀ سرد سفیدپوشی بالا می‌رفت و زمین سرتاسر پوشیده از برفِ آن پایین را تماشا می‌کرد. نور خورشید را تماشا می‌کرد که چطور روی یخ رنگ‌به‌رنگ می‌شد و صداهایی رؤیایی به گوشش می‌خورد و چیزهای رؤیایی به چشمش. همه‌جا پوشیده از برف سفید و نرم بود.

فهرست مطالب کتاب صوتی