معرفی و دانلود کتاب صحرای تاتارها
برای دانلود قانونی کتاب صحرای تاتارها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صحرای تاتارها
کتاب صحرای تاتارها نوشتهی دینو بوتزاتی، داستان افسر جوانی به نام دروگو است که برای خدمت به پادگانی مرزی فرستاده میشود. او خیلی زود میفهمد که در این بیابان برهوت هیچچیزی وجود ندارد، بنابراین تصمیم میگیرد چند ماه بعد آنجا را ترک کند، ولی احتمال حملهی تاتارها و انتظار شروع جنگ باعث میشود او تصمیمش را دائماً به تعویق بیندازد. انتظاری که سی سال طول میکشد. این داستان در لیست صد کتاب قرن نشریهی لوموند قرار داشته.
دربارهی کتاب صحرای تاتارها
جووانی دروگو افسر جوانی است که بهتازگی از دانشکده فارغالتحصیل شده. او مدتها رنج دانشکده و تحقیر گروهبانها را تحمل کرد تا بتواند به درجهی افسری برسد و به ثروت و جایگاهی اجتماعی دست یابد. جووانی در اولین مأموریتش باید به پاسگاه قلعهی باستیانی برود و خود را به آنجا معرفی کند. او معتقد است این شروع مسیر پرشکوه و جوانی اوست. جووانی در ابتدا تصور میکند قلعه به فاصلهی یک روز از شهر او قرار دارد و خیلی زود به آنجا خواهد رسید. اما وقتی سفرش را شروع میکند میفهمد که این پاسگاه در نقطهی مرزی است. در یک بیابان خشک و برهوت که سالهاست کسی از آنجا گذر نکرده. او از دیدن این قلعهی وارفته و ویران جا میخورد و تصمیم میگیرد زودتر از موعد خدمتش را به پایان برساند و بازگردد. اما هم خدمتیهایش به او میگویند که این بیابان به صحرای تاتارها معروف است و هر آن ممکن است که تاتارهای وحشی از این بیابان حمله کنند. احتمال شروع جنگ باعث میشود که او رفتنش را برای مدتی به تعویق بیاندازد...
رمان صحرای تاتارها (The Tartar Steppe) نوشتهی دینو بوتزاتی (Dino Buzzati) یکی از معروفترین و مهمترین داستانهای ایتالیایی به شمار میرود. قصهی افسر جوانی که در آرزوی زندگی بهتر به خدمت نظام و ارتش درمیآید. او با اشتیاق به پادگانی مرزی میرود و تصور میکند دنیایی جدید در انتظار اوست. اما در آنجا فقط ملال و بیهودگی را مییابد. در این بیابان جز سراب جنگ هیچچیزی نیست. سالهاست که همه منتظرند تاتارها حمله کنند و جنگ شروع شود. ولی تابهحال این اتفاق نیفتاده. جووانی هم برای اینکه از ملال زندگی در این قلعهی بیابانی خلاص شود، خود را به جنگ امیدوار میکند و به آن میآویزد. گو اینکه این تنها دلخوشی اوست و باعث میشود زندگی برایش معنا پیدا کند.
داستان صحرای تارتار اثری ابزورد و به معنای واقعی پوچگرا است. جووانی سالها و سالها منتظر وقوع جنگ است و در این خیال افسرده و فرسوده میشود. او که فقط میخواست چند ماه در قلعهی باستیانی بماند، چنان غرق در روزمرگی میشود که همهی آرزوها و اشتیاقش را فراموش میکند و فقط به حملهی تاتارها میاندیشد. اتفاقی که حتی مطمئن نیست رخ دهد. از این نظر میتوان گفت اثر دینو بوتزاتی تداعیکنندهی کارهای کافکاست. گرچه این نقد همیشه به او وارد بوده ولی بوتزاتی خود معترف است که این ایده را از زندگی شهری و بیهودگی آن گرفته. تکرار ملالآور کارها او را به این نتیجه رسانده که کل زندگی به همین شکل است و جز همین تکرار و دلخوشیهای بیهوده و پوچ نیست. بسیاری از منتقدین نیز دقیقاً بر روی همین موضوع دست گذاشتهاند، و گفتهاند قهرمان او کاملاً جهانی است و هرکسی در هر دورهای میتواند او را درک کند و بفهمد. بوتزاتی این ملال را در فرم داستانش هم رعایت کرده اما نکتهی جالب پایانبندی داستان است که برخلاف ریتم کتاب، ناگهان سریع شده، به خواننده شوک وارد میکند و ابزورد میشود.
داستان صحرای تارتار را انتشارات ویکتور هوگو با ترجمهی مهشید بهروزی منتشر کرده است.
در نکوداشت کتاب صحرای تاتارها
- یک اثر کلاسیک عجیبوغریب. (J.M. Coetzee)
- این اثر قطعاً یک شاهکار است. بوتزاتی شخصیتی جهانشمول خلق میکند و او در محیطی قرار میدهد که برای همهی ما آشناست... این کتابی ارزشمند و بوتزاتی استاد کلمات است. (ساندی تایمز)
اقتباسهای سینمایی از کتاب صحرای تاتارها
درس سال 1976، یک فیلم سینمایی ایتالیایی با همین عنوان از روی رمان اقتباس شد. کارگردان این اثر والریو زورلینی بود و در آن بازیگران بزرگی همچون مکس فن سیدو، ژان لویی ترنتینیان، فرناندو ری، ژاک پرن، ویتوریو گاسمن و فیلیپ نوآره بازی میکردند.
کتاب صحرای تاتارها برای چه کسانی مناسب است؟
علاقهمندان به رمانهای فلسفی و همینطور دوستداران ادبیات داستانی ایتالیا میتوانند این اثر را مطالعه کنند.
در بخشی از کتاب صحرای تاتارها میخوانیم
زمستان ناگهان از راه رسید، فصل طولانی. اول چهار پنج سانتی متر برف میبارید و بعد در پی یک فاصله، یک قشر ضخیمتر و بعد بارها و بارهای دیگر، آنچنان که شمار آن ناممکن بود. زمان زیادی تا رسیدن بهار درپیش بود (بااینهمه یک روز، بسیار زودتر از آنچه انتظار میرفت، بسیار زودتر از لبههای ایوانها، صدای جریان آب به گوش رسید و زمستان به ناگاه پایان یافت.)
تابوت ستوان آنگوستینا، پیچیده در پرچم، زیر خاک در گوشهای و در یک سوی قلعه آرمیده بود. صلیبی از سنگ سفید بر بالای آن قرار داشت که بر آن نامش نگاشته شده بود. کمی آن سوتر، صلیب کوچکتری از چوب برای سرباز لاتساری نهاده بودند.
اوریتس گفت: گاهی فکر میکنم ما آرزوی جنگ داریم، در انتظار فرصت خوبی هستیم و از بدبیاری آن را از دست میدهیم چون هرگز هیچ اتفاق نمیافتد. با این همه دیدید؟ آنگوستینا...
جووانی دروگو گفت: میخواهید بگویید، میخواهید بگویید که آنگوستینا نیازی به شانس نداشت؟ که او به هر صورت خوب بود؟
سرگرد اوریتس گفت: او ضعیف بود و تصور میکنم مریض. عملاً از همه ما حال و روزش بدتر بود او مانند ما با دشمن روبرو نشد، او هم جنگ را ندید. با وجود این مرگش مانند مردن در نبرد بود. میدانید ستوان او چگونه مرد؟
دروگو گفت: بله، وقتی سروان مونتی تعریف میکرد، من هم حضور داشتم. زمستان به پایان رسیده بود و غریبهها رفته بودند. درفشهای زیبای امید که شاید نشان از خون داشتند، به آرامی همچنان تهی مانده بود و بیهوده چشمها هنوز بر دوردستهای افق دوخته شده بود.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب صحرای تاتارها |
نویسنده | دینو بوتزاتی |
مترجم | مهشید بهروزی |
ناشر چاپی | انتشارات ویکتور هوگو |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 285 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7497-89-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان فلسفی خارجی |