معرفی و دانلود کتاب بینظیر
برای دانلود قانونی کتاب بینظیر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بینظیر
کتاب بینظیر نوشتهی فاطمه به نژاد رمانی ایرانی است که داستان نوجوانانی روستایی، روزمرگیها و ماجراجوییهایشان را بازگو میکند. این کتاب با زبانی روان و دلنشین به روایت زندگی خانوادهای در یکی از دهکدههای ایران پرداخته و فضایی روستایی را برایمان تصویر میکند. هیمن و کاوه و صادق و دانیال، بعضی از شخصیتهایی هستند که در این کتاب با آنها همراه میشویم.
دربارهی کتاب بینظیر
کتاب بینظیر به قلم فاطمه به نژاد داستان زندگی هیمن و خانواده و اسبش «بینظیر» است که در روستایی کوچک در جریان است. نوجوانان روستایی ماجراجوییهایی را رقم میزنند و تصویری دلنشین از زندگی روستایی جلوی چشممان میگذارند. در این میان اتفاقاتی مشکوک به دست افراد روستا رقم میخورد که خانوادهها و بچههایشان را به کنجکاوی و پیدا کردن سرنخها وا میدارد. یزدان و ژیار مشکوک به انجام کارهای مخفیانه هستند و این مسئله هیمن و دوستانش را وارد ماجراجویی جالبی میکند. به طور کلی داستان کتاب بینظیر ما را با وجهی متفاوت از زندگی روستایی آشنا میکند که علیرغم داشتن زبان سوم شخص، بیشتر از دید نوجوانان روایت میشود و خواننده را به همراهی با ادامهی قصهی آنها وا میدارد. همچنین داستان حاوی محتوای پندآموز نیز است و مواجههی بچهها با برخی شرایط را از دید والدینشان به رشتهی تحریر درآورده است.
این کتاب به همت انتشارات ویکتور هوگو در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.
کتاب بینظیر برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب پیش رو برای نوجوانان علاقهمند به رمانهای ماجراجویانهی ایرانی با پسزمینهی روستایی مناسب است.
در بخشی از کتاب بینظیر میخوانیم
«هیمن» گفت: من میدونستم اسب هیراد گم شده. یعنی خودش امروز عصر آمد و خبر داد. تعریف کرد که چطور وقتی مادرش رو بردن شهر دکتر و خانه نبودن یکی اومده اسبش رو برده. هیراد و باباش این موضوع رو مخفی کردن چون میترسیدن حالا که یزدان گم شده اگه این قضیه فاش بشه و رو زبون مردم بیفته دیگه نمیشه جمعش کرد و این خاله ثریا و عموصفر رو بیشتر عذاب میده.
مکثی کرد و ادامه داد: بابا به نظر شما گم شدن و پیدا شدن اسب هیراد میتونه به یزدان ربط داشته باشه؟ و اگر ربط داشته باشه حدس نمیزنید که یزدان همین جا توی ده یه جایی مخفی شده و بیرون از ده نرفته؟!
پدر با دقت به حرفهای «هیمن» گوش میداد و تک تک آنها را در ذهنش کنار هم میچید. سپس گفت: همه در حق این بچه بیانصافی کردن. اون فقط یه پسربچه ست، هر اتفاقی تو این ده افتاده مقصر شد یزدان. حتی اگر دستی تو اون ماجرا نداشت. من نمیدونم این قضیه کار یزدانه یا نه ولی اگر باشه همهی ما مقصریم. باز خدا را شکر هنوز آدمهایی مثل پدر هیراد پیدا میشه که درک و فهم دارن و شرایط رو میسنجن. این جور آدمها دقیقاً مثل وزنهی تعادلی هستن که وجود و حضورشان آرامش و امنیت را هرجا که باشن همراه خودش داره.
«هیمن» بعد از شنیدن حرفهای پدر به آنها فکر کرد. پدر درست میگفت. کمی که گذشت «هیمن» گفت: بابا یه سری حرفهای دیگهای هست که باید بهت بگم، راجع به تصمیمهایی که گرفتم و علتشان. دوست دارم شما هم در جریان باشید و راهنماییم کنید.
پدر گفت: امیدوارم تصمیمات درستی گرفته باشی پسرم، میدونی تصمیم سختترین کار دنیا است برای شروع یا پایان هر چیزی. تو با یه تصمیم درست میتونی زندگی خودت و آدمهای اطرافت را طوری عوض کنی که شاید خودشان نتونن این کارو بکنن. و برعکس با یه تصمیم اشتباه نه تنها زندگی خودت بلکه زندگی خیلیها را برای همیشه نابود کنی.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب بینظیر |
نویسنده | فاطمه به نژاد |
ناشر چاپی | انتشارات ویکتور هوگو |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 102 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-8293-25-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان آموزنده نوجوان، کتابهای داستان و رمان معمایی و ماجراجویانه نوجوان |