معرفی و دانلود کتاب خانهی ابر و هنر
برای دانلود قانونی کتاب خانهی ابر و هنر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خانهی ابر و هنر
کتاب خانهی ابر و هنر، خواننده را با داستانی احساسی، به سفری تاملبرانگیز میبرد و غرق در مفاهیم انساندوستانه میکند. مارسیا ویلیامز، نویسندهی کتاب، داستان دوستیِ عمیق دو کودک را روایت کرده که بهرغم تفاوتهایی که با هم دارند، همانند دوقلوها دائم در کنار هم هستند و در سختیها و دشواریها از یکدیگر محافظت میکنند. پس از مطالعهی کتاب حاضر، احساس دوستی، امید و همیاری در ذهن خوانندهی کتاب تداعی میشود.
دربارهی کتاب خانهی ابر و هنر
کتاب خانهی ابر و هنر (Cloud Boy)، داستانی سرشار از مفاهیم انساندوستانه را پیش روی مخاطب قرار داده است. مارسیا ویلیامز (marcia williams)، نویسندهی کتاب، با لحنی خودمانی و نوجوانپسند، مفاهیم ارزشمندی مانند دوستی، زندگی و ارزشهای انسانی را در قالب داستانی جذاب و خواندنی در این اثر گنجانده است. شخصیتهای این داستان بهخوبی پرداخته شدهاند و خواننده در حین مطالعهی قصه، با آنها احساس همدلی پیدا میکند.
داستان کتاب خانهی ابر و هنر، 2 شخصیت اصلی با نامهای آنجی و هری دارد. این 2 شخصیت، ارتباط بسیار خوبی با هم دارند و حتی برای لحظهای از هم جدا نمیشوند. رفاقت میان آنجی و هری، بهاندازهای است که غریبهها، فکر میکنند آنها دوقلو هستند. از لحاظ سن و سال نیز آنجی و هری فقط 2 روز با هم تفاوتِ سن دارند. این دو رفیقِ شفیق، از بازی در طبیعت لذت میبرند و عاشق تماشای ابرها هستند. آبنبات و شکلات، خوراکیهای دلخواهِ آنجی و هری است. آنها خانهی درختی کوچکی میسازند و در این خانه با هم به بازی و رویاپردازی مشغول میشوند.
همهچیز در داستان خانهی ابر و هنر بر وفق مراد پیش میرود تا اینکه از قضای روزگار، سردرهای مزمنی گریبان هری را میگیرد. پس از مراجعهی هری به بیمارستان، مشخص میشود که به بیماری سختی مبتلا است. هری در بیمارستان بیشتر از هر زمان دیگری به آنجی نیاز دارد. در کنار شخصیتهای اصلیِ داستان، مادربزرگِ آنجی نیز در این اثر نقش مهمی دارد. مادربزرگ، سالها پیش در نبردی خونین شرکت داشت و اسیر شده بود. وی در اردوگاه با شجاعت از دیگر دختران اسیر، حمایت میکرد و چراغ امید را در دل اسرا، روشن نگه میداشت. ماجراهای مادربزرگ، روحیهی آنجی را تقویت میکند تا در رویارویی با مشکلات کوتاه نیاید. در ادامهی داستان، ماجراهای غیرمنتظره و احساسی در کتاب خانهی ابر و هنر رخ میدهد. این ماجراها، خواننده را برای مطالعهی این اثر تا بهانتها، مشتاق نگه میدارد.
کتاب خانهی ابر و هنر را انتشارات پرندهی آبی چاپ و روانهی بازار کرده است. فرح بهبهانی، مترجم این اثر بهحساب میآید.
کتاب خانهی ابر و هنر برای چه کسانی مناسب است؟
تمامی کودکان 9 تا 12 سال و نوجوانهای علاقهمند به قصههایی با مضمون رفاقتی دیرینه، مخاطبهای اصلی کتاب خانهی ابر و هنر هستند. مطالعهی این کتاب برای جوانان و بزرگسالانی که از کتابهایی با داستانهایی احساسی و انساندوستانه لذت میبرند نیز خالی از لطف نیست.
در بخشی از کتاب خانهی ابر و هنر میخوانیم
دیروقت است و من واقعاً دوست ندارم چیزی بنویسم. از عمل هری خبری نداریم و ممکن است تا فردا هم خبری نشود. من تمام روز توی ذهنم پیغامهایی برایش فرستادهام. معمولاً پیغامهای ذهنیام را از طریق ابرها میفرستم، ولی نیمبواستراتوس ساکن است و پیغام نمیرساند. پس مجبور شدم با تلهپاتی پیغامهایم را بفرستم.
اجازه داشتم یک روز دیگر به مدرسه نروم و بروم سیروس را ببینم و کلاه جدید بخرم تا سر کچلم را بپوشانم. کچل بودن غیرعادی است، چون همه فکر میکنند که سخت مریض هستم. مردم یا به آدم خیره میشوند یا به مادرم با همدردی نگاه میکنند. اگر این کار را با هری بکنند با مشت میزنم توی صورتشان... فکر میکنم نباید به آدمهای کچل خیره شد. انتخاب کلاه کار سختی بود، ولی بالاخره یک کلاه بیسبال انتخاب کردم.
پشیمان نیستم که سرم را تراشیدم، ولی کاش مجبور نبودم این کار را بکنم.
بعد از خرید به دیدن سیروس رفتیم و ازش چند عکس برای هری گرفتم. خیلی دوستداشتنی و باهوش است. فوراً من را شناخت و وقتی بلندش کردم دم کوتاه و کلفتش را برایم تکان داد. فکر نمیکنم برایش مهم بود که مو ندارم! خوبی سگها این است که با ظاهر آدم را قضاوت نمیکنند.
من و مادربزرگ کمی روی روتختی کار کردیم. کمکم کرد تا یک ششگوش شکل ابر برای هری بدوزم! فکر میکنم از این خوشش بیاید. مادربزرگ میگوید که میتوانیم ابرهای موردعلاقهاش را روی روتختی بدوزیم، ولی این یعنی تمام ابرهای توی آسمان. حتی دوختن یکی از آنها خیلی سخت بود! شاید اگر تمام ابرهایی را که دربارهشان برایم حرف زده است روی روتختی بدوزیم کمک کند حالش بهتر بشود.
امروز هول کردم... همه با من خیلی مهربان بودند، ولی تا حال هری خوب نشود برایم مهم نیست. اگر عملش خوب نباشد چی؟ اگر، اگر، اگر؟
فهرست مطالب کتاب
خانوادهی من
خانوادهی هری
می: ماه مورد علاقهی من
8 می: روز تولد من
13 می: اُرکاردرود بزرگ
19 می: جوجهتیغی از پا درمیآید
20 می: روزی با نور سپیدهدم
21 می: ابر و هنر
27 می: هورا برای نیمترم
28 می: معرفی مادربزرگم گرتی
29 می: پنکیک برای صبحانه
30 می: یک روز بدون ابر
ژوئن: احتمالاً دومین ماه خیلی خوب برای من است
2 ژوئن: مشغول، مشغول، مشغول!
سوم ژوئن: ستارهی رادیو و تلویزیون گرترود اولیو مون
4 ژوئن: اولین نامهی رزی
5 ژوئن: دوست غایب من
6 ژوئن: روز خوبی نیست
9 ژوئن: روزی که اصلاً خوب نیست
10 ژوئن: بیمارستان
11 ژوئن: یک ملاقات دیگر در بیمارستان
12 ژوئن: هیچ خبری نیست، امروز روز هری نیست
13 ژوئن: عدد سیزده بدشانسی نمیآورد
18 ژوئن: هری دفتر خاطراتم را میدزدد
19 ژوئن: از هری متنفرم... باور کنید
20 ژوئن: تقریباً دوقلوهای بههمچسبیده
21 ژوئن: روز عمل
22 ژوئن: بازگشت به مدرسه
24 ژوئن: قوانین احمقانهی بیمارستان
25 ژوئن: ملاقات هری
جولای: امتحانات و ماه بدی برای هری
16 جولای: چیزی نپرسید... همه چیز بد است
18 جولای: مادر نادان من
21 جولای: آخرین روز مدرسه
22 جولای: اولین روز تعطیلات تابستان
23 جولای
26 جولای: جوجهتیغی عصبانی
27 جولای: پایان نمایشگاه روتختی
آگوست: ماهی فوق العاده برای ابرهای کومولوس
اول آکوستک کارهای معمول تعطیلات
8 آگوست: هری به حال اولش برگشته است!
10 آگوست: بهترین روز
11 آگوست: یک روز دیگر خوشگذرانی با سیروس
12 آگوست: یک روز تیره و مخفی شدن توی ابر و هنر
13 آگوست: برنامهریزی برای مهمانی
14 آگوست: روز مهمانی
15 آگوست: جوجهتیغی دارد از بین میرود
22 آگوست: بدون شرح
23 آگوست: اره کردن در شب
سپتامبر: ماه شجاعت
3 سپتامبر: آخر تعطیلات
4 سپتامبر: راه رفتن در مِه
اکتبر: ماهی با شجاعت بیشتر
10 اکتبر: فقط غم
11 اکتبر: درمانده!
12 اکتبر: خواب ابری
20 اکتبر: هری و سیروس
26 اکتبر: روز رنگینکمان
نوامبر: سرد، بارانی و غمگین
1 نوامبر
2 نوامبر: یک نامهی دیگر
3 نوامبر: بچهی سپیدهدم روز فلور
5 نوامبر
15 نوامبر: همیشه، همیشه، همیشه بهترین دوست من هستی
25 نوامبر: یک ماه مانده به کریسمس!
دسامبر: کریسمس نزدیک میشود
15 دسامبر: پایان ترم
23 دسامبر: راه بردن سیروس
شب کریسمس
روز کریسمس
بلک باکسینگ دی
27 دسامبر
ژانویه
اول ژانویه: روز جشن هری
3 ژانویه: بدون هری
4 ژانویه: از قیچی متنفرم هری نباید این را جا میگذاشت
5 ژانویه
6 ژانویه
7 ژانویه: احتیاجی به قیچی نیست
8 ژانویه: این هم کار مادربزرگ... برای تو
حرف آخر
دربارهی این کتاب
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خانهی ابر و هنر |
نویسنده | مارسیا ویلیامز |
مترجم | فرح بهبهانی |
ناشر چاپی | پرنده آبی |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 190 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-436-985-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان آموزنده نوجوان |