معرفی و دانلود کتاب شیدایی

معرفی کتاب شیدایی

کتاب شیدایی اثری از راحله نعمتی است. این رمان یک اثر درگیرکننده و خواندنی در ژانر عاشقانه است که در روایت خود از نمودها و دغدغه‌های زیست اجتماعی نیز بهره می‌برد. در این کتاب با توصیفاتی از سوی شخصیت زن داستان طرف هستیم و رخدادهای روایی را از دریچه‌ی ذهن وی کنکاش می‌کنیم. در این رمان خواندنی شاهد رویدادهای روایی غیرمنتظره و شتاب‌زده‌ای هستید که شما را با خود همراه خواهند کرد.

درباره‌ی کتاب شیدایی

رمان‌های عاشقانه معمولاً از بار احساسی بالایی برخوردارند. رمان‌هایی که با احساساتی چون عشق و دلدادگی همراه هستند، ما را با تصمیمات آنی، لحظات پیچیده و همچنین لطافت کلمات روبه‌رو می‌کنند. در داستان‌های عاشقانه، ایجاد حس هم‌ذات‌پنداری میان مخاطب و شخصیت‌ها ساده‌تر است، ازآنجایی‌که عشق یک تجربه‌ی انسانی جهان‌شمول است و هر فردی از مختصات و متعلقات آن آگاهی و شناخت دارد. از سوی دیگر، نوشتن یک رمان عاشقانه می‌تواند چالش‌برانگیز باشد، چون احساسات باید بیانی واقعی و صادقانه داشته باشند و موقعیت‌ها نیز باید با قدرت و تأثیر کافی عنوان شوند. رمان شیدایی نوشته‌ی راحله نعمتی نیز اثری عاشقانه است که روایتی تأثیرگذار و خواندنی از یک رابطه‌ی پرفرازونشیب و پیامدهایی که به دنبال دارد ارائه می‌دهد.

داستان‌های عاشقانه معمولاً با احساسات گوناگون و متناقضی برخوردارند. یکی از ویژگی‌های اصلی یک رابطه‌ی عاشقانه در حس شعف و شیدایی آن نهفته است. عشق با حس شیدایی و آدرنالین همراه است. عشق از نوعی خلوص احساسات برخوردار است. در واقع، عشق مادامی که به ضربات و لکه‌های واقعیت و سرنوشت آلوده می‌شود، از آن کیفیات و بیان ابتدایی خود خارج می‌شود. عشق وقتی در برابر نمودهای اجتماعی و بیرونی قرار می‌گیرد، آسیب می‌بیند و تغییر شکل می‌دهد. در رمان شیدایی نوشته‌ی راحله نعمتی نیز با همین مسئله روبه‌رو می‌شویم: هنگامی که عشق از آن قالب متعالی و خالص خود خارج می‌شود و به واقعیت بیرونی راه پیدا می‌کند. در کتاب شیدایی با مرگ، تراژدی، فقدان، تنهایی، از دست دادن و انواع تلخی‌های ویرانگری که سرنوشت و واقعیت به بار می‌آورند روبه‌رو می‌شوید.

باید گفت که داستان‌های عاشقانه با هم فرق دارند. در واقع، باوجودآنکه موتیف‌ها و شباهت‌هایی در تمام روابط عاشقانه وجود دارد، اما مسیر و فرجامی که یک عاشق تجربه می‌کند، با دیگری متمایز است. در کتاب شیدایی اثر راحله نعمتی که با لطافت و ظرافتی زنانه نوشته شده، با داستانی مواجه می‌شوید که برایتان تجربه‌ی تازه‌ای رقم می‌زند. این کتاب توسط انتشارات شاپرک سرخ منتشر شده است.

کتاب شیدایی برای چه کسانی مناسب است؟

این اثر به دوست‌داران رمان‌های فارسی و عاشقانه توصیه می‌شود.

در بخشی از کتاب شیدایی می‌خوانیم

نگاه نافذش تو چشمام خیر شد. برقی تو چشماش بود که با هر بار نگاه آدمو دیونه می‌کرد. نگاهمو ازش گرفتم و در حالیکه راهمو به‌طرف سالن کج می‌کردم. نزدیک بخودم کنار گوشم صداشو شنیدم: این تو هستی که منو نمی‌شناسی... می‌بینم روزی رو که دستات تو دست خودمه.

سرم را کمی به‌طرفش چرخاندم و با لحنی عصبی گفتم: دستت به جنازه ام نمیرسه چه برسه...

درحالی‌که قدم به جلو برمی‌داشت با جدیت گفت: امروز رو به خاطر بسپار. سوران هر چی رو بخواد، محاله که به دستش نیاره.

اینو راست می‌گفت؛ اما خب اگه تو سورانی، منم تینا. این آرزو رو به گور می‌بری سوران خان. به‌طرف سالن رفت. به رفتنش نگاه کردم. مثل همیشه دست چپش در جیب شلوار با وقار و جذاب با غرور قدم بر می‌داشت. اخلاق خاصی داشت که حتی، عصبانیتش از جذابیش کم نمی‌کرد و بر عکس بیشتر خاصش می‌کرد.

همه در حال احوالپرسی بودند که بابا حمید رو به عمه مهری گفت: باز که سهیل غیبت داره!

_ جشن تولد یکی از دوستاش بود... گفت میاد، اما با تاخیر...

بعد رو کرد به شادی جون و گفت: بچه ها که بزرگ میشن دیگه ما رو قبول ندارن تو دنیای خودشون سیر میکنن.

شادی جون لبخندی زد و در جواب گفت: خوش باشن، ما هم غیرازاین نمی‌خواهیم.

عمه مهری در جواب شادی جون سر تکان داد و نگاهش رو به نیما انداخت و گفت: هزار الله‌اکبر... پنج سالت بود دیدمت. خدا برا پدر و مادرت نگهت داره.

نگاهمو سمت نیما چرخاندم که نگاهمون گره خورد. در همین حین سنگینی نگاه سوران را حس کردم. آروم نگاهم به سمت سوران چرخاندم. بلههههه... یا خدااااا... چه بدم نگاه میکنه... خدا جونم امشبو بخیر بگذرون.