معرفی و دانلود کتاب کسی شبیه به من

معرفی کتاب کسی شبیه به من

کتاب کسی شبیه به من اثری از حمیده جاهدین محمدی است. این رمان در مورد یک نویسنده است که تلاش دارد، یک اثر جدید بنویسد. شخصیت حیا از چاپ اثر قبلی‌اش چندان خاطره‌ی خوشی ندارد و برای سه سال از دنیای نویسندگی نیز دور بوده است. بااین‌حال، وقتی یک مرد مرموز پیشنهاد نوشتن یک رمان جدید را به وی می‌دهد، حیا متوجه قرابت‌های عجیبی میان شخصیت اول داستان‌هایش و زندگی شخصی خود می‌شود.

درباره‌ی کتاب کسی شبیه به من

داستان نویسنده‌ای به نام حیا را می‌خوانید. شخصیتی که یک نویسنده است و به‌تازگی تجربه‌ی ناخوشایندی را پشت سر گذاشته است. پس از شکست رمان قبلی‌اش، حیا بار دیگر توسط یک مرد مأمور می‌شود تا درباره‌ی یک سوژه و کاراکتر به‌خصوصی داستان بنویسد. حیا ابتدا تردید دارد؛ اما به‌آرامی جذب سوژه‌ی جدیدش می‌شود. او در طول نوشتن رمان جدیدش، درمی‌یابد که گویی رخدادهای زندگی‌اش چندان تفاوتی با تجربیات شخصیت اصلی رمان ندارد و از این درک تازه‌اش شگفت‌زده می‌شود. این مسئله حیا را به یک سیروسلوک درونی سوق می‌دهد.

اسکار وایلد یک جمله‌ی مشهور دارد، «بیشتر از آنکه هنر از زندگی تقلید کند، این زندگی است که از هنر تقلید می‌کند»، در واقع، بسیاری از تصمیمات، احساسات، افکار و رفتارهای ما از آثار هنری، شخصیت‌هایی که دوست داریم، داستان‌هایی که به آن‌ها فکر می‌کنیم و جهانی که آرزویش را در سر می‌پرورانیم تأثیر می‌پذیرد. باید گفت که چنین گرایشی، لزوماً به معنای تمایل به شخصیت‌های بی‌نقص نیست. چه‌بسا آن‌قدری که نوجوانان دوست دارند «جوکر» باشند، کسی دوست ندارد نقش یک قهرمان ملی را ایفا کند. زندگی و هنر می‌توانند رابطه‌ای متقابل و پیچیده با هم داشته باشند. کتاب کسی شبیه به من نوشته‌ی حمیده جاهدین محمدی نیز رویکردی تقریباً مشابه را پی می‌گیرد و به هم‌پوشانی رخدادهای ذهنی و عینی می‌پردازد.

نویسنده ممکن است در هزارتوی خودساخته‌اش گرفتار شود. وقتی یک نویسنده به خلق شخصیتی می‌پردازد، باید دو مورد را مورد بررسی قرار دهد: خلق یک جهان و شکل دادن نظام‌هایش و دیگری مربوط به گذاشتن تکه‌ای از وجود در نهاد شخصیت ساختگی است. وقتی نویسنده در مورد شخصیت اصلی داستانش می‌نویسد، از احساسات و الگوهای فکری و رفتاری خود نیز بهره می‌برد و همین مسئله باعث می‌شود تا نوعی قرابت عجیب‌وغریب میان خالق (نویسنده) و مخلوق (شخصیت) شکل گیرد. کتاب کسی شبیه به من اثر حمیده جاهدین محمدی توسط انتشارات شاپرک سرخ منتشر شده است.

کتاب کسی شبیه به من برای چه کسانی مناسب است؟

این اثر به دوست‌داران رمان‌های معمایی فارسی پیشنهاد می‌شود.

در بخشی از کتاب کسی شبیه به من می‌خوانیم

خلاصه که اینجا، همه چیز فوق العاده به نظر می‌رسد؛ هوا، محیط، آدم‌ها و همه چیز! هر جا را که نگاه می‌کنی پُر است از درختان سر به فلک کشیده و انواع و اقسام گل‌هایی که در هوای شرجی و بادهای گرم جنوبی تاب نمی‌آورند اما اینجا می‌بینی که به خوبی رشد کرده‌اند...

ما بعد از چرخیدن در روستا، به ویلای آقا لطیف برگشتیم. ویلایی که رو به خیابان اصلی کنار روستا، باز می‌شود و در آن سمتِ خیابان، باغات میوه و مرکبات وجود دارد... این خیابان، مسیر پر رفت و آمدی است و لیان را به روستاهای بعدی متصل می‌کند.

ویلای آقا لطیف هم یکی از زیباترین جاهایی بود که دیدم؛ دَرِ ویلا را که باز می‌کردی، جاده‌ای سنگفرشی را می‌دیدی که به ساختمانی دوبلکس با ظاهری نیمه شیشه ای، ختم می‌شد؛ سمتِ راستِ این جاده، یک ردیف درختچه‌های تزیینی به همراه گل‌ها و گلدان‌هایی بزرگ قرار داشت و سمت چپش، باغی بود بزرگ با فواره‌ها و آب‌نماهایی زیبا و آلاچیق‌هایی دلنشین که فضا را شاعرانه‌تر می‌کرد.

حالا همه چیز در اینجا آماده بود تا من به دیدار او بروم؛ به دیدار اویی که قهرمانِ خاموش یک نویسنده خاموش بود و ما چقدر به همدیگر شباهت داشتیم؛ به سرسختی بی مثالمان در راه هدفی که جز پایداری، چیز دیگری از ما چیز نمی‌طلبید و به دنیایی که هر لحظه و هر ثانیه‌اش ما را به نبرد با خویشتن، دعوت می‌کرد.

آری! این واقعیت داشت؛ ما هیچ کداممان آدمِ کم آوردن، نبودیم و همین موضوع هم بود که مرا به محمد، مشتاق‌تر می‌ساخت؛ به شهیدی که او را مثل خودم می‌دیدم؛ سرسخت، با اراده و پرتلاش!

او خیلی چیزها را در اینجا برایم جا گذاشته بود؛ هوایی را که روزگاری در آن نفس می‌کشید، خاکی که روزگاری بر آن، قدم نهاده بود و همه آدم‌های دنیایش را، خانه و خانواده‌اش را و حتی بی بی گُلان را؛ زنی که ما را به هم پیوند می‌داد و حالا در خانه‌اش منتظر من بود... او زنی بود قد بلند با چشمانی درشت که وقتی او را که دیدم، به یقین دریافتم محمد، چشم هایش را از او به ارث برده است.