معرفی و دانلود کتاب جورچین و پرده برداری از یک قتل

معرفی کتاب جورچین و پرده برداری از یک قتل

کتاب جورچین و پرده برداری از یک قتل رمانی واقع‌گرایانه است که به قلم سیروس الهی بروجنی نوشته شده. نویسنده در این رمان داستان زندگی پسری را تعریف می‌کند که بعد از مرگ پدرش، به خیال اینکه وضعیت رفاهی بهتری دست و پا کند، از روستا به شهر می‌رود، ولی در شهر درگیر مشکلات دیگری می‌شود.

درباره‌ی کتاب جورچین و پرده برداری از قتل

رمان جورچین و پرده‌برداری از قتل نوشته‌ی سیروس الهی بروجنی، داستانی واقع‌گراست که قصه‌ی زندگی پسری روستایی را روایت می‌کند که پس از مرگ پدرش، در نوجوانی تصمیم گرفته روستا را ترک کند و با مادر و خواهرانش به شهر ایذه برود. او به سختی می‌تواند مادرش را برای ترک روستایی که نزدیک به چهل سال در آنجا زندگی کرده، راضی کند. شخصیت اصلی داستان، بسیار به درس خواندن و مطالعه علاقه‌مند بوده، اما پس از مرگ پدر، به اجبار تحصیل را رها می‌کند و مدت کوتاهی روی زمین اجدادی‌شان کار می‌کند. پس از مهاجرت به شهر نیز، مجبور است به کارگری مشغول شود تا بتواند نانی بر سر سفره‌ی خانواده‌اش ببرد. اما در شهر، متوجه می‌شود که زندگی شهری سخت‌تر از آن چیزی است که فکرش را می‌کرده، و حالا دیگر راه پس و پیش ندارد.

سیروس الهی بروجنی در این داستان موضوع مهاجرت از روستا به شهر را دست‌مایه‌ی نوشتن اثری نسبتاً مطوّل قرار داده است. او با زبانی ساده، اما مستحکم که گه‌گاه مایه‌هایی نیز از لهجه‌ها و گویش‌های محلی گرفته، داستانی ساده و باورپذیر را برای خوانندگان روایت می‌کند.

لحن روایت نویسنده آمیخته‌ای از داستان و خاطره و گزارش است. توصیفات او از وضعیت جغرافیایی مناطق بومی چنان دقیق است، که انگار خواننده متنی با موضوغ جغرافیا در پیش چشم دارد. از طرفی انتخاب زاویه‌ی دید اول‌شخص، صمیمیتی پنهان را در روایت او دمیده است، به نحوی که خواننده ممکن است خیال کند در حال خواندن خاطرات شخصی نویسنده است، نه داستانی خیالی.

شیوه‌ی روایت داستان جورچین و پرده‌برداری از قتل، نسبتاً ساده است؛ جز آنکه راوی رفت و برگشت‌هایی را در زمان داستان تعبیه کرده و متن در میان دو بازه‌ی زمانی در گذشته، در رفت و آمد است.

سیروس الهی بروجنی در بخش‌هایی از داستان، از گزاره‌های مشهور ادبیات فارسی بهره گرفته است و در برخی مواضع آن رویکردی پندآموز را در روایت داستان اتخاذ کرده و تلاش می‌کند به شکلی نسبتاً صریح پیام‌هایی اخلاقی را به مخاطب برساند. این مسئله، میزان خاطره‌گونه بودن داستان را افزایش می‌دهد. انگار این کتاب مجموعه‌ی خاطرات یا زندگی‌نامه‌ی خودنوشتی است که با رویکردی تعلیمی نگاشته شده است.

کتاب جورچین و پرده‌برداری از قتل نوشته‌ی سیروس الهی بروجنی به همت انتشارات کنکاش به چاپ رسیده است.

کتاب جورچین و پرده‌برداری از قتل برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های واقع‌گرا مناسب است.

در بخشی از کتاب جورچین و پرده برداری از یک قتل می‌خوانیم

به راستی خوشبختی و سعادت در زندگی زناشویی، از آن کسی است که از یک عشق پاک و بی آلایش برخوردار باشد. غنچه به مفهوم واقعی دختری محجوب بود و جلوه‌ای درخشان از کسی که من در خیال برای همسر آینده خودم آرزو داشتم. چه بسا اگر اصرارهای مادر نبود، نصیب من در زندگی زناشویی به قسمتی از این بهتر ختم نمی‌شد. به علاوه هر چه او از تجربیات آغازین زندگی مشترکش با پدرم گفته بود، صحت داشت. زیرا بعد از جاری شدن عقد، نفس کشیدن در هوای معشوق مملو از لذت و انرژی‌ام ساخت و اشتیاق انجام کار سرشار از اخلاص، وجودم را پُر کرده بود. و باز به قول او کارهایی که تا پیش از سپردن قلبت به نیمه دوم زندگی ات، مثل کارهای اضافه‌ای می‌مانست که از آدم می‌کشند، حالا سخت‌ترین آن‌ها در نظرم ساده و راحت می‌رسید.

از زمان عقد، بیست و دو-سه روز بر من در چنین حال و هوایی گذشت. در شرکت و در فصل تعمیرات که زمان زیادی به خاتمه آن باقی نمانده بود، وقت سرخاراندن نداشتم. با این وجود از هر فرصتی سود جسته تا با پولی که مادر بعد از ازدواج خواهرم، خُرد خُرد در یک سال و اندی گذشته از ترس حوادث روزگار، با قناعت و صرفه جویی در هزینه‌های زندگی لای این رختخواب و آن رختخواب کنار گذاشته بود، مقداری اسباب زندگی نقد و نسیه برای خودم دست و پا کنم. به علاوه در این مدت به بهانه و بی بهانه، راه به طرف منزل آقای رسولی کج کرده و غنچه را می‌دیدم.

در همین ایام یک روز سرِ کار بودم. همکاری داشتم به اسم "غلام" که زیر دستم کار می‌کرد. تازه چند ماهی بود که او از کمک انبارداری در "اداره انبار محصول"، به نزد من در "انبار قطعات" با همین عنوان شغلی انتقال یافته بود. دو سال از من کوچکتر بود و از قد کوتاه و هیکل چاق و تُپلش، جاذبه‌ای کودکانه و تودل برو داشت. به علاوه از آن تیپ آدم‌ها بود که مثل دامادم مسعود در مراوده با شخصی که برای نخستین بار می‌دید، اول کسی بود که به گشودن باب گفت و گو اقدام می‌نمود.

اتاق کار من و غلام، جزئی از یک سوله بزرگ بود. در میانه اتاق یک میز کار فلزی با یک جفت صندلی دسته ‌دار با روکش پلاستیکی، جا داشت. دیوارهای طولی اتاق از روی زمین تا زیر سقف کمدبندی شده و کمدهای فلزی کشوهای عمیق اما کم عرض، حاوی دسته ‌ای از کارت‌ها داشتند. در این کارت‌ها، علاوه بر مشخصات فنی قطعات، میزان موجودی و محل دقیق نگهداری آن‌ها در محوطه وسیع سوله انبار، درج شده بود. درب ورود و خروج اتاق نیز در یکی از عرض‌های آن به محوطه سوله می‌خورد. و بر دیگر عرض، یک روزنه گیشه مانند ولی نسبتاً عریض باز شده بود، که از این روزنه پیک ادارات با ارائه برگه درخواست کالا، قطعات مورد نیاز ادارات متبوعه را دریافت می‌کردند.