معرفی و دانلود کتاب من
برای دانلود قانونی کتاب من و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب من
کتاب من اثری از دنیا حیدری است. در این کتاب خوانندهی داستانهای کوتاهی از یک نویسندهی ایرانی هستید که در آن با نثر و نگاهی زنانه میکوشد به درونیات شخصیتهای مورد نظرش بپردازد. این کتاب با بهره بردن از توصیفات و جملات ساده و داستانگویی سرراست، ترسیمی از درونیات و احساسات یک زن ارائه میدهد. با خواندن این اثر میتوانید از دریچهی ذهن یک نویسندهی زن با نمودهای درونی و بیرونی پدیدههای جهان واقع روبهرو شوید.
دربارهی کتاب من
یکی از وجوهی که میتوان در داستانهای نویسندگان زن جستوجو کرد، نثر، بیان و نگاه زنانه است. در واقع، رویکرد زنانه در ادبیات به نثری گفته میشود که در آن نوعی لطافت حسی وجود دارد و مباحث گوناگون بهواسطهی بینش یک زن ادراک میشود. اساساً نویسندگان زن از نثری برخوردارند که در آن واژگان به توصیف انواع احساسات، اشیا و موقعیتها میپردازند و نگاه رمانتیکتری در دل کلمات وجود دارد. کتاب من نوشتهی دنیا حیدری در ترسیم شخصیت زن میکوشد تا به احساسات، افکار و بیانی عینیت بخشد که نمایهای از درونیات زنانه نمایان میکنند.
در کتاب من، دنیا حیدری سعی دارد تا تصویری چالشبرانگیز، پیچیده و چندوجهی از زنانگی ترسیم کند. به این معنا که او زن را توأمان موجودی لطیف و قدرتمند مییابد. دنیا حیدری چنین وجوهی را نه لزوماً در اعمال و کنشهای غیرزنانه، بلکه در رفتارها و ژستهایی مییابد که به خود زنان اختصاص دارد؛ نویسنده از قدرت مادر بودن، عشق ورزیدن و همچنین بزرگ کردن فرزندان میگوید و چنین خصایصی را از قدرتهای اعجابانگیز یک زن میداند. باید گفت که خواندن کتاب من میتواند برای اکثر مخاطبانی که به داستان کوتاه گرایش دارند، تجربهی جالبتوجهی را رقم میزند. این کتاب شامل چهار داستان است و توسط انتشارات شاپرک سرخ منتشر شده.
کتاب من برای چه کسانی مناسب است؟
این اثر به دوستداران داستانهای کوتاه فارسی توصیه میشود.
در بخشی از کتاب من میخوانیم
با خودش فکر میکرد که ای کاش داوری در کار بود که اگر بود، او این همه سال را در حسرت و تنهایی نمیسوخت. باز به خودش دلداری میداد و میگفت صبر کن، صبر کن ای تن خستهی من، شاید فردای دیگر، داوری بر درد ما پیدا شود؛ داوری که شاید... ؛ اما نشد و تمام این سالها، هر روزش، فردای دیروزی بود که انتظارش را میکشید؛ فردای دیروزی که گذشت لحظه به لحظهاش؛ تازیانههای ناامیدی را بیشتر و بیشتر بر سر و صورت او فرو میبارید.
در آن روزهای تنهایی، با تمام وجودش درک کرده بود که روزها تا چه حد میتوانند طولانی و زجرآور باشند. ساعتها در این زندان چقدر کند میگذشتند؛ چنانکه او را بیشتر از زندگی متنفر میکردند. در اینجا، روزها دیگر نام خود را رفته رفته از دست میدادند و تنها کلماتی که مفهوم پیدا میکردند، کلمات دیروز و فردا بودند؛ دیروزی که گذشت و فردایی که با امید به بهتر بودنش، این ساعتهای خفقانآور را تحمل میکرد.
شبها بر روی تخت دراز میکشید و از همان پنجرهی کوچک که تنها از آن میشد تکهای از آسمان را دید، به آسمان خیره میگشت. در خیال خود، دست در دست کودکیاش، سوار بر ستارهای که آن را ستاره خود مینامید، تا آسمان بالا میرفت و بر نوک هلال ماه مینشست و پاهایش را به سوی زمین آویزان میکرد و تاب میداد. همه چیز در آن بالا زیبا بود. همه چیز از آن بالا زیبا بود. حس پادشاهی را داشت که میتوانست بر همه چیز حکومت کند؛ اما افسوس که بر روی زمین حتی بر افکار خود نیز اختیاری نداشت. وقتی خسته میشد بالشی از ابر زیر سرش میگذاشت و آرام آرام چشمانش را میبست و میخوابید.
باز روزی دیگر. با برخورد اشعهی آفتاب به صورتش از خواب بیدار میشد و دوباره نگاهش به دیوارهای تاریک و چوب خطهای روی آنها میافتاد. چقدر این سرنوشت غمانگیز بود. آری دیگر پذیرفته بود که سرنوشت هرکس روی پیشانیش نوشته شده و این سرنوشت بود که او را سالهای سال، زیر زنجیرهای فولادین اسیر کرده بود.
بار دیگر چشمانش را بست و اینبار سعی کرد چهرهی رؤیایش را به یاد بیاورد. رؤیایی که رؤیایش بود. رؤیایی که رؤیایش را پرپر کرده بود. چقدر به او گفته بود در سرزمینی که فریادها پیش از رسیدن به گوش آدمیان، دفن میشوند، آنقدر بلند بلند فریاد نزن.
فهرست مطالب کتاب
نیمهی تاریک زندگی
تاوان
اندوه خیس باران
من...
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب من |
نویسنده | دنیا حیدری |
ناشر چاپی | انتشارات شاپرک سرخ |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 117 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-463-732-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |