معرفی و دانلود کتاب راز بیداری انسان

معرفی کتاب راز بیداری انسان

در کتاب راز بیداری انسان، پیمان آزاد از انسان بیولوژیک و پسیکولوژیک می‌گوید و ما را با اصولی آشنا می‌کند که از طریق آن‌ها می‌توانیم نقاب از چهره‌ی خود برداریم و با خود واقعی‌مان روبه‌رو شویم و به خوشبختی دست پیدا کنیم. آزاد در این کتاب رازهای زیادی را درباره‌ی هستی انسان با ما در میان می‌گذارد.

درباره‌ی کتاب راز بیداری انسان:

بیشتر مباحث مطرح‌شده در خودشناسى براى پیشگیرى از فرو افتادن در دام خطاهای شناختی و به‌منظور بیدار کردن ذهن آدمی است. برای داشتن زندگی‌ای سرشار از شور و شوق، آگاهی نسبت به مغالطه‌های منطقی و استدلال‌های سست ضروری است. در کتاب راز بیداری انسان با ویژگی کلی‌نگری، یعنی داشتن یک جهان‌بینی کلی که بر اجزاء اشراف و آگاهی داشته باشد، آشنا می‌شویم و یاد می‌گیریم تا این‌گونه فکر و عمل کنیم.

پیمان آزاد قصد دارد در این کتاب رازهایی را درباره‌ی زندگی با ما در میان بگذارد که هرگز با چنین صراحتی با آن‌ها روبه‌رو نشده‌ایم. نخستین راز این است که مفهومی به نام خوشوقتی وجود دارد، اما چنین نیست که این مفهوم پدیده‌ای انتزاعی در هستی باشد و ما بتوانیم به‌سرعت به دستش بیاوریم. به‌گفته‌ی آزاد، انسان پسیکولوژیک نمى‌تواند خوشوقت باشد، بلکه تنها مى‌تواند به خوشبختی تظاهر کند. اما در صورتى که این انسان گره‌هاى پسیکولوژیک خود را باز کند و به عرصه‌ی فانکشنال، یعنى زندگى بدون نقاب، قدم بگذارد، دیگر موانع خوشبختی بر سر راه او نیستند و او همواره در خوشبختی به سر می‌برد.

کتاب راز بیداری انسان که خود کتاب مستقلی است، جلد دوم کتاب «انسان ذهن است و دیگر هیچ!» محسوب می‌شود و به‌منظور باز کردن ابهام‌هایى که براى برخى از خوانندگان پیش آمده نوشته شده است. آزاد از مخاطبان کتاب می‌خواهد که پاسخ‌هایش را به مسائل مختلف مطرح‌شده در این کتاب پاسخ‌های نهایی تلقى نکنند و به تفکر ادامه دهند، زیرا هر قدر انسان بیشتر بخواند و تجربه کند، به نادانی خود بیشتر پی می‌برد.

کتاب راز بیداری انسان برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به کتاب‌های روانشناسی علاقه‌مندید و دوست دارید با قلم یکی از روانشناسان ایرانی آشنا شوید، این کتاب مناسب شماست.

با پیمان آزاد بیشتر آشنا شویم:

نویسنده‌ی کتاب حاضر در سال 1326 در تهران متولد شده است. دکتر پیمان آزاد کتاب‌های متعددی در زمینه‌ی روانشناسی تألیف کرده است که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به «پشت نقاب‌ها چه مى‌گذرد؟»، «گفتگوی یک روانشناس با دخترش» و «کبک‌ها بهتر از ما زندگی می‌کنند!» اشاره کرد.

در بخشی از کتاب راز بیداری انسان می‌خوانیم:

آینده از آنِ کیست؟
پرسش مبهم است، ولى من به آن پاسخ مى‌دهم. آینده از آن همه است و یا هیچ‌کس نیست. یعنى چه؟ یعنى اینکه هیچ‌کس را (از جهت اندیشه عمل مى‌گویم) نمى‌توانیم از دور زندگى حذف کنیم. طبیعت بدجورى همه چیز را در کنار هم چیده است. وحدت در اندیشه و فکر ناممکن است. رؤیایى بیش نیست. عمر بر سر آن نباید گذاشت. تنها، راه هم‌زیستى را باید تشویق کرد و سپرد. باید با هم کنار بیاییم. حذف هیچ‌یک از ما در زندگى ممکن و مفید نیست. از این رو، وقتى مى‌بینم که برخى آینده را در هر شکلش از آن خود مى‌بینند و یا مى‌دانند، باپوزش، خنده‌ام مى‌گیرد. در این جهان متنوع هیچ سلطه انحصارى ممکن نیست. اگر ممکن فرض شود تنها در مغز ما وجود دارد. در بیرون آن، همه باید زندگى کنند. چه بافکر و سلیقه ما بخوانند و یا نخوانند. مسئولیتى اگر به عنوان انسان مسئولیتى به گردن ما هست، همان روادارى است. تحمل یکدیگر است. تحمل نکنیم، کار دیگر نمى‌توانیم بکنیم. به جز اینکه خشونت بورزیم یا بورزند. بسیارى از مغزها سنگى است. راه نفوذ بدان‌ها بسته است. مغزهایى است منجمد. باید صبور بود.

زندگى با مغزهاى سنگى دلهره‌آور است. باید به آنچه هست رضا داد. باید زندگى کرد. زندگى متعلق به همه است. اگر برخى مى‌خواهند زندگى را از بعضى‌ها بگیرند، تنها به عنوان راهکارى دفاعى مى‌توان گریخت. همچنان که ماهى از دام صیادان گریخت.

فهرست مطالب کتاب

پیش درآمد و یادآورى
سه مرحله در زندگى انسان
تولد اول، تولد بیولوژیک
لطفا واژه بیولوژیک و فانکشنال را معنا کنید؟
کشتى طوفان‌زده
رابطه سن تقویمى و مرحله بیولوژیک و فانکشنال چیست؟
آیا وجوه مشترکى میان خودشناسى فانکشنال و روان‌شناسى به طور کلى وجود دارد؟
آیا انسان‌هاى پسیکولوژیک مى‌توانند یکدست بشوند؟ ویژگى‌هاى مشترکى پیدا کنند؟
آیا افراد تحصیلکرده کمتر پسیکولوژیک هستند؟
مقصود شما از تولد واپسین چیست؟
خصوصیات انسان پسیکولوژیک را در چه مى‌دانید؟
آیا مشاوران روانى یا روان شناسان مى‌توانند از طیف پسیکولوژیک باشند؟
آیا ذهن را مى‌شود کنترل کرد؟
چرا برخى از آقایان یا خانم‌ها در پنجاه سالگى هم متکى به خود نیستند؟
آیا ما براى محافظت از هویت خویش به مرکزى در ذهن نیاز داریم؟
چطور انسان بیولوژیک و پسیکولوژیک در قالب‌هاى خرافى و اسطوره‌اى باقى مى‌مانند؟
شما تأثیر زبان را در سرنوشت انسان چگونه مى‌بینید؟
چرا ما در زندگى این‌قدر مى‌دویم؟
چه فرقى است میان انسان پسیکولوژیک و انسان ایدئولوژیک؟
چگونه باید زندگى کرد؟
در رابطه مشترک چه ویژگى‌هایى باید رعایت بشود؟
نقش انگیزه در جهت‌گیرى‌هاى ما در زندگى چیست؟
زندگى چیست؟
آیا قوانینى براى توفیق در رابطه، وجود دارد؟
چرا با اطرافیان خویش مشکل پیدا مى‌کنیم؟
آینده از آنِ کیست؟
آیا انسان‌هاى پسیکولوژیک عوض مى‌شوند؟
آیا انسان پسیکولوژیک در یادگیرى مشکل دارد؟
چرا من در مورد رفتار دیگران این همه حساس هستم؟
باز هم از ویژگى‌هاى انسان پسیکولوژیک بگویید.
در جهان معاصر، آیا ما به اخلاق و ارزش‌ها نیاز داریم؟
مغلطه و سفسطه یعنى چه؟
برهان مغالطه‌آمیز چیست؟
آیا از این مغالطات در روان‌شناختى استفاده نشده است؟
چه منابع شناختى در اختیار داریم؟
این بحث، یعنى تشخیص مغالطه‌ها چه کمکى به ما مى‌کند؟
چه عاملى است که مچ ذهن را مى‌گیرد؟
چه فرقى است میان فکر و اطلاعات؟
خودساختگى، خودباختگى و از خودبیگانگى یعنى چه؟
آیا فرهنگ‌ها مى‌توانند با هم گفتمان داشته باشند و به تفاهم برسند؟
آیا مى‌توانیم جهانى مطابق میل و سلیقه و سفارش خود بسازیم؟
شما به شخصیت و خود باور دارید؟
آیا امکان زندگى مشترک میان انسان‌هاى پسیکولوژیک وجود دارد؟
هدف شما از طرح خودشناسى فانکشنال چیست؟ تحول است یا تغییر و اصلاح؟
نشانه بارز انسان بیدار و فانکشنال چیست؟
چگونه مى‌توان دریچه ذهن‌هاى بسته را گشود؟
چطور مى‌شود هشیارى خود را در همه حال حفظ کرد؟
شما به انگیزه براى زیستن باور دارید؟
تحریک پذیرى انسان را چگونه مى‌بینید؟
آیا احساس منفى وجود دارد؟
آیا مولوى متوجه دید کل‌نگر شده بوده است؟
چرا انسان به سانسور رو مى‌آورد؟
انسان فانکشنال در مورد هنجارهاى اجتماعى چه مى‌کند؟
آیا انسان فانکشنال هم دچار تعارض درونى مى‌شود؟
چه مشخصه‌اى در انسان پسیکولوژیک بارز و آزاردهنده است؟
گرایش مهرطلبى را چگونه درمان کنیم؟
نارضایى خلاق یعنى چه؟
ترس انسان ناشى از چیست؟
انسان بیولوژیک و ترس
انسان پسیکولوژیک و ترس؟
انسان فانکشنال و ترس؟
چه زمانى ترس تبدیل به اضطراب مى‌شود؟
با پرونده‌هاى مفتوح در ذهن چه کنیم؟
چرا انسان پسیکولوژیک نمى‌تواند این پرونده‌ها را ببندد؟
چرا رابطه انسان‌ها دستخوش نوسان است؟
پس چیزى به عنوان رابطه دوستى وجود ندارد؟
قانونى که براى دوستى پیشنهاد مى‌کنید چیست؟
شما از واژه توانگرى هم استفاده مى‌کنید. یعنى چه؟
در مثنوى به یک شخصیت پسیکولوژیک برخورد کرده‌اید؟
آیا انسان پسیکولوژیک درگیر توهم‌هاى خویش نیست؟
این من در عبارت شما چه معنایى دارد؟
رابطه آگاهى و من چیست؟
در عبارت، من نگران هستم، این «من» چیست؟
آیا مى‌توانیم فکر را مهار کنیم؟
تجربه تأثیرى در خنثى کردن فکر مزاحم ندارد؟
پس «من» یعنى حافظه؟
مگر ما نمى‌توانیم خود را ببینیم؟
آیا بدون تجربه مى‌توان زیست؟
آیا مى‌شود تنها آگاهى و ذهن، درواقع، بخشى از مغز را مجازات کرد؟
شیوه درمانى شما چگونه است؟
در شیوه درمانى شما هنجارهاى اجتماعى نیز مدّ نظر هستند؟
آیا انسان فانکشنال به مسائل بى‌اعتنا است؟
آیا انسانى به تمامى فانکشنال داریم؟
آیا تصویر ذهنى ارتباطى با تغییر دیدگاه ما در زندگى دارد؟
چرا انسان‌ها براى تغییر انگیزه ندارند؟
آیا انسان پسیکولوژیک با کسى کنار مى‌آید؟
گرایش عمده انسان پسیکولوژیک و انسان فانکشنال به چیست؟
هدف انسان فانکشنال از زندگى چیست؟
ارزش‌هاى مهم انسان فانکشنال کدام است؟
توصیه‌اى براى سالم زیستن