معرفی و دانلود کتاب خنوخ و قانون
برای دانلود قانونی کتاب خنوخ و قانون و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خنوخ و قانون
خواندن روایتهای باستانی میتواند برای ما تکراری باشد اما نه هنگامیکه توماس مان با شیوهی روایت شخصی خودش آن را برای ما شرح دهد. کتاب خنوخ و قانون دو داستان خواندنی از توماس مان است که نویسنده سعی میکنند دو روایت از عهد عتیق را به شیوهی خود قصهپردازی کند و با زبانی فلسفی و درعینحال شیوا آن را بیان کند.
دربارهی کتاب خنوخ و قانون
معمولا ما با شنیدن نقطهی آغازین روایتهای مذهبی مشهوری مانند زندگی حضرت موسی و یا حضرت یوسف، میتوانیم بهراحتی تا انتهای داستان را در ذهنمان از حفظ مرور کنیم. اکثریت ما فارغ از زیستگاه و مذهب و سنوسالمان با این نوع از داستانهای مذهبی بهطور کامل آشنایی داریم. اما کاری که توماس مان در کتاب خنوخ و قانون انجام میدهد غریبه کردن ما با این نوع از روایتهای آشنا، آن هم در همان سطرهای ابتدایی داستانش است. شیوهی روایی توماس مان (Thomas Mann) در این مجوعه داستان فلسفی و شاعرانه است. او در زیربنای روایی عهد عتیق، ساختمانی جدید از آن خود برپا میکند و صرف نگاهی کوتاه به آن برای ما کافی خواهد بود تا بخواهیم وارد دنیای جذاب و دیدنی نویسنده شویم. توماس مان علاقهی وافری به حیطههای اسطورهشناسی، تاریخپژوهی، آیینهای باستانی و نیز روانکاوی داشت و با دانش روز و منطقی زمینی، به داستانهای تورات عمق و عینیت میبخشید.
توماس مان نویسندهی شاخص آلمانی متعلق به نیمهی اول قرن بیستم است. او در اکثر داستانهایش به مضامین فلسفی میپراخت و عمدتا تحت تأثیر فیلسوفان بزرگی چون فردریش نیچه و آرتور شوپنهاور بود. رمانهای تحسینبرانگیز او در نهایت این سعادت را برای او بار آورد که نام او در میان برندگان جایزهی نوبل ادبی سال 1929 ثبت شود. اما این سعادت برای او همیشگی نبود. طولی نپایید که حزب ناسیونال سوسیالیست در آلمان روزبهروز به قدرتش افزوده شد و توماس مان که مخالف اندیشههای سیاسی فاشیستی بود به ضدیت با حزب و رهبری هیتلر پرداخت و در نتیجهی آن نهایتا برای حفظ جانش مجبور شد وطنش را ترک کند و به آمریکا مهاجرت کند.
توماس مان از سال 1925 تا 1943 بر روی رمان چهارگانه خود به نام «یوسف و برادرانش» کار میکرد. کتاب پیش روی ما به نام خنوخ و قانون شامل دو داستان بلند است که اولین داستان آن به نام خنوخ دربارهی خوابی است که حضرت یوسف از خنوخ نوباوه، پدربزرگ نوح میبیند. این داستان برگرفته شده از رمان «نام یوسف در آیینه تاریخ» است، که مربوط به افتادن یوسف به چاه و فروخته شدن او به عنوان برده در مصر است. در داستان خنوخ تغییر شخصیت یوسف کاملا ملموس است. او از شخصیتی گوشهگیر و نسبتا خودخواه، به شخصیتی بزرگ تبدیل میشود که مسئولیتهای بزرگی را بر دوش میکشد و در عین ذات قدرتمندش، لحظهای به خود مغرور نمیشود و با رفتار صلحجویانهاش است که شناخته میشود.
نگارش کتاب خنوخ و قانون و به طور ویژه، نگارش داستان خنوخ توسط توماس مان، با نیتی دوپهلو صورت گرفته است که دولایهی مفهومی را در بطن خود داراست: اول آنکه اقدامی برای بازگویی اسطورهای مذهبیتاریخی است با توجه به جامعهی امروزین و دوم آنکه در لایههای پنهانتر، کنایه و اشارهای دارد به افول آلمانِ آن روزها که اسیر چنگال فاشیسم شده بود. حتی عبارت «بر اریکه نشستن گوساله سامری» در داستان همارز رهبری هیتلر و آتشافروزیهای او در آلمان دهه 40 است. در داستان دوم، که قانون نام دارد، نویسنده به شرح مسیر پر افتوخیز حضرت موسی در در هدایت قوم یهود برای عبور از بیابانها میپردازد. موسی که سعی داشت قوم یهود را از بیابانهای سخت و طاقتفرسا عبور دهد و راهورسم زندگی را به آنان بیاموزد، در میان سرگشتگیهایش در بیابان گاه دچار یأس و ملال میشد. توماس مان در داستان قانون این لحظات بهخصوص را با ابزار ادبی خاص خودش به شیوهای جزئینگر و با چشماندازی که نشان از پیچیدگی شخصیت موسی در لحظات میان یأس و امیدواری است به تصویر میکشد.
کتاب خنوخ و قانون توسط نشر افق به چاپ رسیده است.
نکوداشتهای کتاب خنوخ و قانون
بزرگان عرصه هنر دربارهی کتاب قانون توماس مان چنین گفتهاند:
- میتوان آن را در زمرهی بهترین نوشتههای توماس مان قرار داد. (روزنامهی بوستون گلوب)
- شاهکار است... یکی از بهترین قطعههای ادبی است که توسط یکی از بهترین نویسندگان تاریخ به دست ما رسیده است. (روزنامهی شیکاگو هرالد امریکن)
- بینظیر است... یکی از رمانهای درخشانی که به نظر بنده نمایانگر جوهرهی فعالیت هنری آقای مان است. (روزنامهی نقد شنبه)
کتاب خنوخ و قانون برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی این کتاب را به علاقمندان به مطالعات رمان تاریخی و حوزههای اسطوره و آیین و همچنین علاقمندان به علوم سیاسی پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب خنوخ و قانون میخوانیم
پس از دو سال، که در مدرسه تِبِس نزد حامیانش گذراند، طاقتش طاق شد پس شبانه از بالای دیوار گریخت و به خانه در قوسن برگشت، نزد همخونان پدرش. همچنان در جمع اینان تلخکام میگشت تا که روزی در پای آبراه، نزدیک بناهای نوی رامسس، نگاه کرد و سرکاری مصری را دید که غلامی عبرانی را، خواه این غلام در بیگاری کاهل بود خواه سرکش، چوب میزد. پس رنگ باخت و با چشمانی شعلهور مرد مصری را به بازخواست کشید و اینیک بهجای هر پاسخی بینی او را شکست، چنانکه موسی همهعمر در بینی شکستهاش استخوانی پخ داشت. اینیک اما چوب را از دست سرکار درآورد و ضربهای چنان هولناک به شقیقه او زد که مرد از پا درآمد. حتی نیمنگاهی نینداخته بود که آیا کسی هم میبیند یا نه. ولی در مکانی خلوت رخ داده بود این واقعه و هیچ شاهدی در نزدیکی نبود. پس این کشته را یکهوتنها در خاک کرد، چون اویی که به دفاعش پا به میان گذاشته بود خود رد گم کرده بود. در این میان، حسی در جانش بود که انگاری همیشه میل کشتن و خاک کردن داشته است.
کارِ آتش جانش پنهان ماند، دستکم میان مصریها که معلومشان نشد مأمورشان کجا مانده است. موسی به گشتن میان همخونانِ پدرش ادامه میداد و هر بار بهشیوهای آمرانه در کار و کردار آنها دخالت میکرد. روزی دو غلام ابریمی را در قیلوقال باهم دید. این دو چیزی نمانده بود گلاویز شوند. پس به عتاب گفت: «چه معنی دارد که دعوا کنید و بخواهید پنجه به صورت هم بکشید؟ آیا بهکفایت بدبخت و بیسروسامان نیستید که همخون پشتِ همخون را بگیرد عوض دندان نشان دادن به او؟ من دیدم. این مرد کارش ناروا بود، پس بپذیرد و اکتفا کند. آنیکی هم اما تکبر نشان ندهد.»
فهرست مطالب کتاب
یادداشت مترجم
درباره خَنوخ نوباوه
خَنوخ نوباوه
شرحی کوتاه بر نوول قانون
قانون
پینوشت
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خنوخ و قانون |
نویسنده | توماس مان |
مترجم | محمود حدادی |
ناشر چاپی | نشر افق |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 120 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7902-71-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان سیاسی خارجی |