زندگینامه و دانلود بهترین کتابهای یوهان ولفگانگ فون گوته
یوهان ولفگانگ فون گوته رماننویس، نمایشنامهنویس، شاعر، دولتمرد و یکی از تأثیرگذارترین چهرههای ادبی آلمان و جهان است. او تنها شخصیت آلمانی است که گستره و جایگاه بینالمللیاش با فیلسوفان عالی و آهنگسازان برجستهی آلمان برابری میکند. علاقهی گوته به حافظ، شاعر بزرگ ایرانی، در میان ایرانیان نیز جایگاه ویژهای به او بخشیده است. کتابهای «فاوست» و «دیوان غربی شرقی» مشهورترین آثار او هستند.
زندگینامه یوهان ولفگانگ فون گوته
یوهان ولفگانگ فون گوته (Johann Wolfgang von Goethe) بیستوهشتم اوت سال 1749 در خانوادهای ثروتمند در فرانکفورت آلمان به دنیا آمد. پدرش، یوهان کاسپار گوته، با ثروت فراوانی که از پدر خود به ارث برده، همیشه در حال خوشگذرانی بود. مادرش، کاترین الیزابت نیز دختر ارشدترین مقام فرانکفورت بود. این زوج صاحب هفت فرزند شدند که تنها یوهان و خواهر کورنلیا از میان آنها به سن بزرگسالی رسیدند. تحصیلات یوهان ولفگانگ فون گوته از طرف پدرش به وی دیکته شد و او از هشتسالگی به یادگیری زبانهای لاتین، یونانی، فرانسوی و ایتالیایی پرداخت. پدرش برای او آرزوهای بزرگی داشت؛ ازجمله تحصیل در رشتهی حقوق و ازدواجی مناسب برای رسیدن به یک زندگی مرفه و آرام.
یوهان ولفگانگ فون گوته در سال 1765 در دانشگاه لایپزیگ به تحصیل در رشتهی حقوق پرداخت و در آنجا عاشق کاترین، دختر صاحب مسافرخانه، شد و یک جلد کتاب شعر به نام آنت را به وی تقدیم کرد. اما کاترین در نهایت با مرد دیگری ازدواج کرد. این عمل او باعث شد تا یوهان ولفگانگ فون گوته، یکی از نمایشنامههای خود با عنوان «شرکای جنایت» را بنویسد که با لحنی طنزآمیز، پشیمانی زنی از ازدواج با مردی اشتباه را به تصویر میکشد. گوته، سرخورده از پسزده شدن توسط کاترین، وقتی به بیماری سل نیز دچار شد، تنها چاره را بازگشت به خانه دید.
یوهان ولفگانگ فون گوته در سال 1770 به استراسبورگ نقل مکان کرد تا تحصیلات خود در رشتهی حقوق را به اتمام برساند. در آنجا بود که با فیلسوف و اندیشمند برجسته، یوهان گوتفرید هردر، ملاقات کرد. هردر و گوته به دوستان نزدیکی برای یکدیگر تبدیل شدند و این امر، تأثیر بسیار مثبتی بر رشد ادبی گوته گذاشت. یوهان ولفگانگ فون گوته در پی این ملاقات و دوستی، با ویلیام شکسپیر آشنا شد و به آثار او علاقهمند گردید. او همچنین راهی درهی راین شد تا ترانههای محلی زنان را شنیده و گردآوری کند و بدین وسیله، فرهنگ آلمانی را در نابترین شکل آن بهطور کامل درک نماید. او در دهکدهی کوچک سسنهایم، فردریکه بریون را ملاقات کرد و عاشق وی شد، اما تنها بعد از ده ماه او را ترک کرد، چرا که از تعهد ازدواج وحشت داشت. بازتابِ ترک زنانی که گوته عاشق آنها میشد، در آثار او بهوضوح قابل مشاهده است.
سیر ادبی یوهان ولفگانگ فون گوته
یوهان ولفگانگ فون گوته در بازهی زمانی بین سالهای 1771 تا 1776 پربارترین سالهای ادبی خود را طی کرد و آرامآرام به یکی از مهمترین چهرههای ادبیات کلاسیک جهان تبدیل شد. در این سالها او به خلق اشعار و چندین قطعهی نمایشی بسیار تأثیرگذار دست زد. اگرچه طی این دوره، گوته کار در رشتهی حقوق را نیز آغاز کرد و دفتری کوچک در فرانکفورت به راه انداخت، اما از نوشتن غافل نشد. گوته در نقش یک وکیل در مقایسه با سایر مشاغلی که تا به آن روز تجربه کرده بود، موفقیت کمتری کسب کرد. او در سال 1773 سفری به دارمشتات داشت تا به دادگاه عالی امپراتوری مقدس روم بپیوندد و تجربهی حقوقی بیشتری به دست بیاورد. در مسیر به سوی دارمشتات، داستانی دربارهی یک بارون راستکردار و معروف قرن شانزدهم شنید که در مواجهه با ظلم و ناعدالتی دوران خود، کشته شده بود. او طی چند هفته، نمایشنامهای را بر اساس داستان زندگی آن بارون به نام «گوتس فون برلیشینگن» نوشت که در آن میتوان نمایی از ویژگیهای یک قهرمان رمانتیک را مشاهده کرد. این اثر با وجود نقدهای منفیای که دریافت کرد، بهزودی در میان نسل جوان و میهنپرست پذیرفته شد و آیینهای جوانمردی قرون وسطی را از نو مطرح ساخت.
یوهان ولفگانگ فون گوته و خلق شاهکارهای ادبی
در سال 1774 یوهان ولفگانگ فون گوته یکی از بهترین آثار خود را خلق کرد. «رنجهای ورتر جوان»، شرح رنج و دردهای جوانی به نام ورتر است که تصمیم میگیرد به زندگی خود پایان دهد. با اینکه این اثر پس از انتشار مورد استقبال بسیاری قرار گرفت اما موضعگیری رهبران مذهبی را به دنبال داشت. در این دوره همچنین آثار و نمایشنامههای متعددی از گوته به انتشار رسیدند که از آن جمله میتوان به «کلاویگو»، «استلا» و «اگمونت و نغمههای رومی» اشاره کرد.
یوهان ولفگانگ فون گوته در سال 1794 با شاعر و نمایشنامهنویس پرآوازه، فردریش شیلر، ملاقات کرد. از آن پس این دو نفر همکاری با یکدیگر را آغاز کردند. این همکاری برای هر دو هنرمند، موفقیتهای بسیاری را به ارمغان آورد. آنها تئاتر وایمار را به گنجینهای ملی تبدیل کردند. همچنین بسیاری از آهنگسازان برجسته مانند موتزارت و بتهوون از نوشتههای آنان، که از ادبیات کهن و اسطورههای آلمانی الهام گرفته شده بود، اقتباسهای فوقالعادهای انجام دادند.
یوهان ولفگانگ فون گوته در این دوران، مطالب زیادی را به رشتهی تحریر درآورد که از آن جمله میتوان به «مرثیههای رومی خود» که شامل بیستوچهار شعر تأثیرگذار دربارهی سفر وی به ایتالیا بود، اشاره کرد. پس از مرگ شیلر در سال 1805 بود که معروفترین اثر خود یعنی «فاوست» را نوشت. فاوست اثری حماسهگونه است که با به کارگیری شعر و ارجاعات متعدد به فلسفه، ادبیات و اشعار قرون وسطی و یونان، مسیرِ سرنوشت فاوست و جستوجوی او برای خوشبختی و دستیابی به ذات حیات را شرح میدهد. این اثر که اقتباسهای متعددی از آن در قالب تئاتر، فیلم سینمایی، اپرا و سمفونیهای مختلف صورت گرفته است، همچنان در سراسر جهان به اجرا درمیآید.
یوهان ولفگانگ فون گوته علیرغم موفقیتهای متعدد و تأثیرات فراوانی که بر ادبیات و هنر آلمان و جهان از خود به جای گذاشت، دستاوردهای ادبی خود را مایهی افتخار نمیدانست و در عوض معتقد بود که کارهایش در مقام یک فیلسوف و اندیشمند، بهویژه در بخش نظریهی رنگها، میراث واقعی او خواهند بود.
گوته در سال 1807 با کریستین ولپیوس که از دختران بااصالت آن دوره بود، ازدواج کرد. آن دو صاحب پسری شدند که نامش را آگوستوس گذاشتند. آگوستوس بسیار زودتر از گوته بدرود حیات گفت. مرگ فرزند، اثرات جبرانناپذیری بر روحیهی گوته گذاشت.
از دیگر آثار مهم یوهان ولفگانگ فون گوته که در آن سالها به نگارش درآمدهاند، میتوان به «دیوان غربی شرقی» اشاره کرد. این اثر ادبی، دربردارندهی اشعار و حکمت عالی گوته است که آن را با مطالعه و الهام از اشعار حافظ به رشتهی تحریر درآورده است.
یوهان ولفگانگ فون گوته در 22 مارس سال 1832 و در هشتادودوسالگی در شهر وایمار درگذشت. از جملات پایانی این ادیب پرآوازه در حال احتضار، نقلهای بسیاری شده است؛ ازجمله: «بگذارید پنجرهها برای بهار باز شوند!» و «نور فراگیر میشود»، که در صحت همهی آنها تردید وجود دارد. گوته در آرامستان تاریخی وایمار به خاک سپرده شد.
بهترین کتابهای یوهان ولفگانگ فون گوته
کتاب رنجهای ورتر جوان (The Sorrows of Young Werther): رنجهای ورتر جوان یکی از بهترین آثار یوهان ولفگانگ فون گوته است که پس از انتشار سروصدای بسیاری به پا کرد و گوته را بیش از پیش به شهرت رسانید. این رمان از سه بخش مجزا تشکیل شده است. داستانِ این کتاب، سیر تحول احساساتِ خودویرانگرانهی ورتر نسبت به کارلوتا است. کارلوتا با وجود حس همدلی نسبت به ورتر، نمیتواند پاسخگوی عشق او باشد و او را از ورطهی جنون نجات دهد. این اثر که به زعم بسیاری، نیمهبیوگرافیِ گوته است، تأثیر بسیاری بر جوانان، از آن زمان تاکنون گذاشته است و میگویند که خودکشیهای زیادی با الهام از این ضدقهرمان رمانتیک انجام شده است.
کتاب پرومتئوس (Prometheus): پرومتئوس اثری است که پس از مرگ نویسنده و در سال 1878 به چاپ رسیده است. در این اثر یوهان ولفگانگ فون گوته با الهام از اشیل و ولتر و بهکارگیری خلاقیت ذهن خارقالعادهی خود، به پرومتئوس، این خدای اساطیری و اسطورهی یونانی، شکل و قالبی نو بخشیده است.
کتاب دیوان غربی شرقی (West-Eastern Divan): یوهان ولفگانگ فون گوته طی مطالعات خود در ادبیات شرق، به ترجمهای از دیوان حافظ دست پیدا میکند که تأثیری فراموشناشدنی و ماندگار بر او باقی میگذارد. گوته به تقلید و با الهام از حافظ، به سرودن اشعاری دست میزند که در دیوان غربی شرقی آنها را به انتشار میرساند. اگرچه او با نگاهی به حافظ و اشعارش، به نگارش این کتاب شعر پرداخته است، ویژگیهای خاص هنری گوته را میتوان بهوضوح در همهی ابیات دیوان غربی شرقی مشاهده کرد.
کتاب فاوست (Faust): فاوست، نمایشنامهای تراژیک در باب یک معامله میان یک انسان و شیطان است. شیطان که در این نمایشنامه مفیستوفلس نام دارد، به مرد دانشمند، والامقام و خداترسی به نام فاوست، پیشنهادی وسوسهانگیز میدهد. در ازای اینکه فاوست روح خود را به مفیستوفلس واگذار کند، او چشیدن بزرگترین خوشبختی و معنا در زندگی را برای فاوست تضمین میکند. این کتاب که از برجستهترین آثار ادبی در تاریخ محسوب میشود، در دو بخش مجزا به روایت ماجراهایی که فاوست در کنار مفیستوفلس از سر میگذراند، میپردازد.
برای دسترسی به تعدادی از بهترین کتابهای یوهان ولفگانگ فون گوته میتوانید به سایت کتابراه مراجعه کنید. کتاب الکترونیکی دیوان غربی شرقی، خویشاوندیهای اختیاری و پنج اثر: دو نمایشنامه یک دیالوگ جمعی دو افسانه، در این سایت در دسترس شما قرار گرفتهاند.
یوهان ولفگانگ فون گوته در میان ایرانیان
تأثیری که اندیشه و آثار یوهان ولفگانگ فون گوته بر ادبیات و هنر آلمان و جهان گذاشته، همانند تأثیری است که شکسپیر در انگلستان و دانته در ایتالیا داشته. از او حدود 150 اثر در قالب شعر، داستان، زندگینامه، آثار علمی و خاطرات باقی مانده است. گوته را در ایران با آثار بیمانندش نظیر «فاوست»، «رنجهای ورتر جوان» و... میشناسند اما علت اصلی شهرت او در میان ایرانیان، ارتباط و تأثیرپذیری گوته از ادبیات مشرق زمین، بهویژه ایران و حافظ بوده است.
یوهان ولفگانگ فون گوته شصتوهشتساله بود که برای اولینبار با یکی از آثار ادبیات ایران آشنا شد. ترجمهی فون هامرپور گشتال، خاورشناس اتریشی، از حافظ، گوته را با این شاعر توانمند فارسیزبان آشنا کرد. خواندن غزلیات حافظ، شور و شوقی تازه به گوته بخشید و به او انگیزه داد تا اشعاری به سبک و سیاق حافظ بسراید. «دیوان غربی شرقی» ماحصل تلاش اوست. گوته با خواندن اشعار حافظ، خود را در زمانهی وی احساس میکرد و در آینهی کلمات او، خودش را میدید.
یوهان ولفگانگ فون گوته در 16 مه 1815 به ناشر خود مینویسد: «هدف من از تصنیف دیوان غربی شرقی این است که به شیوهای شعفانگیز غرب را به شرق و گذشته را به حال و عنصر ایرانی را به عنصر آلمانی پیوند دهم و سنتها و شیوهی تفکر هر دو طرف را درهم آمیزم.»
دیوان غربی شرقی گوته حاصل گریزی رمانتیک از واقعیت به رؤیا نیست، بلکه تلاشی است برای رهایی از فریب ظواهر فانی به حقیقت جاودانهی حیات. گوته در اشعار خود درصدد است از دریچهی ناپایداری جهان مادی، به تمثیلی از جاودانگی دست یابد و در طی این طریق، راهنمایی بهتر از حافظ را نیافته:
چه باشکوه این شرق
از پس دریای مدیترانه به این سوی راه گشود
تنها آن کس میداند کالدرون چهسان نغمهسرایی کرده است
که قدر حافظ را بشناسد و به او عشق بورزد