معرفی و دانلود کتاب چیزهای آشنا
برای دانلود قانونی کتاب چیزهای آشنا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب چیزهای آشنا
کتاب چیزهای آشنا رمانی است دربارهی همهی چیزهای آشنایی که از کرهی جنوبی نمیدانیم! این کتاب که در زمرهی مهمترین آثار نویسندهی محبوب کرهای، هوانگ سوک یانگ، قرار دارد، ما را با خود به لایههای پنهان شهر سئول میبرد و داستان یک پسربچهی سیزدهساله را روایت میکند که در محلهای در دل مکان دفع زبالهی شهر زندگی میکند و آنجاست که با دنیای ارواح باستانی و نورهای شناور زیبا آشنا میشود.
دربارهی کتاب چیزهای آشنا
به سئول پایتخت پیشرفتهی کرهی جنوبی میرویم، اما نه به محلههای شیک و خیابانهای پرزرق و برق آن. جایی که ما میرویم، جزیرهی گل است. جزیرهی گل برخلاف اسمش جایی زیبا و پر از گل نیست، محلهای زاغهنشین است که زبالههای شهرداری را در آن دفع میکنند. ساکنان طردشدهی آن با جمعآوری زباله روزگار میگذرانند. وقتی در کوچههای آن محله قدم بزنید، انواع بوهای گند به مشامتان میرسند؛ ترکیبی از بوی فاضلاب، کود کشاورزی و سس سویای سوخته. عاقبت سرنوشت باگای و مادرش هم به جزیرهی گل میرسد و با ورود به این محله، زندگی باگای برای همیشه زیر و رو میشود. در خیابانهای جزیرهی گل ارواح و نورهای عجیب و غریب از پس کوچهها سر در میآورند و باگای را به یک ماجراجویی هیجانانگیز از کشف حقایق پنهان و باورنکردنی میبرند.
اگر بخواهیم بیشتر شما را با باگای آشنا کنیم، باید بگوییم او یک پسر سیزده ساله است که به همراه مادرش زندگی میکند. باگای مدرسه را در کلاس پنجم ترک کرده است. پدرش گم شده و بعدها فهمیدهاند که مقامات حکومتی او را به همراه هزاران نفر دیگر به یک مرکز بازپروری بردهاند. مادرش دستفروشی میکرد و او نیز برای کار به او پیوست. آنها پس از اینکه دریافتند دیگر نمیتوانند از پس اجارهی خانه بر بیایند، مجبور میشوند برای ادامهی زندگی به جزیرهی گل نقل مکان کنند و همانطور که گفتیم، در جزیرهی گل اتفاقاتی باورنکردنی برای باگای رخ میدهد.
کتاب چیزهای آشنا (Familiar Things) رمانی است که به قلم هوانگ سوک یانگ (Hwang Sok-yong) نویسندهی برجستهی کرهای در ژانر فانتزی اجتماعی و برای نوجوانان نوشته شده. این کتاب فضایی جادویی دارد و در عین حال طی شش فصل، با قلمی شیوا و زبانی صمیمی به مسائل اجتماعی و سیاسی جامعهی کره میپردازد. نویسندهی کتاب با مهارت بسیار از چیزهایی میگوید که دربارهی کرهی جنوبی نمیدانیم. او پشت ظاهر خوش آب و رنگ پیشرفت اقتصادی کره را نشان میدهد و با دنبال کردن سرنوشت زبالهها و مردمی که محکوم به زندگی در میانشان هستند، به مصرفگرایی افسارگسیختهی جامعه نقد وارد میکند و همزمان ما را به جهان فانتزی اسطورههای زیبای کرهای و تخیلات ذهن یک پسر کوچک میبرد. بد نیست اشاره کنیم که کتاب در دوران حاکمیت یک دولت نظامی میگذرد. با روی کار آمدن این دولت، آدمهای بسیاری ناپدید شدند. حکومت با ادعای پاکسازی جامعه از اوباش، افراد زیادی را دستگیر کرد و به مراکز بازپروری واقع در پایگاههای نظامی سراسر کشور فرستاد. پدر باگای نیز از قربانیان همین طرح بود و گم شدن اوست که سرنوشتِ آنها را به جزیرهی گل میکشاند.
کتاب چیزهای آشنا در ایران تحت عناوین مختلفی به چاپ رسیده است. نسخه ی حاضر را مهسا داودی به فارسی ترجمه کرده و انتشارات دانش آفرین در اختیار خوانندگان علاقهمند قرار داده است.
نکوداشتهای کتاب چیزهای آشنا
- یکی از تحسینشدهترین نویسندگان کره جنوبی نظام سرمایهداری را به مطالعه میگذارد. هوانگ سوک یانگ ما را وا میدارد تا به عقب نگاه کرده و هزینهی مدرنیزاسیون را دوباره ارزیابی کنیم و ببینیم چه چیزها و چه کسانی را از یاد بردهایم. (گاردین)
- اگر فکر میکنید رمان حاضر برداشتی خشن از زندگی زاغهنشینی در سئول ارائه میدهد، اشتباه میکنید. نویسندهی این رمان داستانی متفاوت میگوید. کتاب چیزهای آشنا بیشتر از اینکه قصهی سادهی دفع زباله باشد، رفت و برگشتهایی انتقادی میان واقعیت و فانتزی است. (دیلی تلگراف)
- نمایشی زنده از شهری پرشتاب که آدمها و ارواح را با هم دور میاندازد. (فایننشنال تایمز)
- هوانگ سوک یانگ یکی از برجستهترین نویسندگان کرهی جنوبی و صدایی قدرتمند برای به حاشیه راندهشدگان جامعه است. (دبورا اسمیت، مترجم برجستهی رمانهای کرهای)
- کتاب چیزهای آشنا یک رمان سیاسی فوقالعاده است که عجز و لابههای یک شهر را زیر چکمههای یک ژنرال خشن به روایت میکشد. (Critiques Libres)
- واقعیت، درام و فانتزی در این کتاب دور هم آمدهاند و نیرویی فوقالعاده به نویسنده بخشیدهاند. (Le Monde Diplomatique)
کتاب چیزهای آشنا برای چه کسانی مناسب است؟
نوجوانان و تمامی کسانی که به رمانهای اجتماعی و فانتزی علاقه دارند، به ویژه دوستداران ادبیات کرهی جنوبی از مطالعهی این کتاب لذت بسیاری خواهند برد.
در بخشی از کتاب چیزهای آشنا میخوانیم
ماه حالا کاملا در آسمان بالا آمده و همه جا را به رنگ نقرهای درآورده بود. نور مهتاب با روشنایی چراغها متفاوت بود، زشتیها را پنهان میکرد و رودخانه، درختها، چمنها، سنگها و هرچیز دیگری را ملموس و آشنا جلوه میداد. هر سه از میان علفهای بلند عبور کرده و مسیر را به طرف پیچ رودخانه ادامه دادند. نور ماه روی علفها باعث میشد حس کنند به دنیای جدیدی قدم گذاشتهاند. شاخههای خمیده و بوتههای کوتاه به مچ پاهایشان گیر میکرد و هر بار که علفهای نقرهای که بلندیشان به قد پسرها میرسید، به گونههایشان کشیده میشد، از سردی شبنمهای تشکیل شده روی لبهی آنها به خود میلرزیدند. کمی بعد درختهای بلندی که در یک دایره کنار هم قد علم کرده بودند، نمایان شدند. مهتاب از پشت شاخههای درختان میدرخشید. وقتی به محوطهی جلوی معبد رسیدند، کاسهی ژلهها را زمین گذاشتند، بطریهای ماکولی را باز کردند و همه چیز را مرتب روی طاقچهی چوبی چیدند. مامان اسکرانی یکی از بطریها را برداشت و به طرف درخت بید رفت، مقدار زیادی از نوشیدنی را در دهانش ریخت و بعد روی ریشههای درخت پاشید. بعد از اینکه با تکرار این کار، بطری تقریبا خالی شد، بدنش شروع به تکان خوردن کرد و روی زمین افتاد، شانههایش بالا و پایین میرفت و دهانش کف کرده بود. زن که هنوز دست و پاهایش میلرزید، برای مدت طولانی همانجا دراز کشید؛ سپس خیلی ناگهانی بلند شد و نشست، طوری که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. بالداسپات که تا به حال چندین بار تشنجهای او را تجربه کرده بود، با آرامش دستش را گرفت اما باگای با وجود اینکه بار قبل هم شاهد این اتفاق بود، باز هم مات و مبهوت به آنها خیره مانده بود. با خودش فکر کرد که احتمالا تشنجهای زن هیچ زمانبندی مشخصی ندارد و هر وقت که احساسات بر او غلبه کند، رخ میدهد.
زن هر دو دستش را جلویش تکان داد و گفت: «بیاید! بیاید از این پیشکشها لذت ببرید.»
وقتی حرف میزد، نگاهش به داخل جنگل بود. باگای و بالداسپات نورهای آبی رنگی را که در میان درختان حرکت میکردند، دیدند. سپس در یک چشم بر هم زدن، مردم آنجا در حاشیهی محوطه ایستاده بودند و به خاطر فاصلهای که حفظ کرده بودند، صدایشان مانند زمزمههایی آرام به گوش میرسید. مامان اسکرانی دستهایش را پشت پسرها گذاشت و آنها را به جلو رفتن به سمت رودخانه ترغیب کرد. تنها آن زمان بود که پیکرهای شبح مانند به معبد نزدیک شدند و با ژلهی گندم سیاه و ماکولی از خودشان پذیرایی کردند. یک شبح کوچک نزدیک آن سه نفر آمد و روبرویشان ایستاد. بالداسپات کودک را شناخت و گفت: «ما براتون ممیلموک آوردیم.»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب چیزهای آشنا |
نویسنده | هوانگ سوک یانگ |
مترجم | مهسا داودی |
ناشر چاپی | انتشارات دانش آفرین |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 200 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-98530-5-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان سیاسی خارجی |