معرفی و دانلود کتاب خداحافظ پدر: مجموعه داستانهای کوتاه ادبیات ترکیه
برای دانلود قانونی کتاب خداحافظ پدر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خداحافظ پدر: مجموعه داستانهای کوتاه ادبیات ترکیه
کتاب خداحافظ پدر دربردارندهی داستانهای کوتاه منتخب از نویسندهی مطرح ترکتبار فقیر بایکورت است. ایشیق بایکورت دختر وی گزینش این آثار را برعهده داشته است. ایجاز، واقعگرایی و دیالوگمحوری، از بارزترین ویژگیهای سیزده داستان این کتاب هستند.
درباره کتاب خداحافظ پدر
اگر از مخاطبان ادبیات ترکیه هستید، احتمالاً با نام و آثار نویسندهی مطرح، فقیر بایکورت (Fakir Baykurt) آشنا هستید؛ با این حال این نویسندهی برجسته و صاحب سبک، در میان مخاطبان ایرانی چندان مشهور نیست. ترجمههای اندک آثار بایکوت به فارسی گواه این واقعیت است؛ حال کتاب خداحافظ پدر (Gonul ustasi) که شامل برخی از بهترین داستانهای این نویسنده است، پیش روی شما قرار گرفته است.
کتاب خداحافظ پدر 13 داستان از فقیر بایکورت را شامل میشود. داستانهایی که هر یک به طریقی نشاندهندهی قلم توانای این نویسنده است. یکی از عناصر اصلی آثار بایکورت موجز بودن است. او از توصیفات خستهکننده و تفصیلهای طولانی در آثارش دوری کرده است، به همین جهت نوشتههایش شباهتی زیاد به آثار نویسندهی پرآوازه ارنست همینگوی دارد؛ در ادبیات ایران هم میتوان گفت نثر فقیر بایکورت بیشباهت به آثار جلال آل احمد نیست و همچون او قلمی تیز و کوبنده دارد.
توصیفات بایکورت باورپذیر و جاندار است و دیالوگنویسی قدرتمند او مخاطبان سختگیر ادبیات را نیز راضی میکند؛ این امر از آنجا نشأت میگیرد که فقیر بایکورت خوب میداند که نویسندهی بزرگ، زبان را در خدمت کاراکترهای گوناگون خود درمیآورد، و نه برعکس. بدینگونه است که در آثار وی، هر کدام از شخصیتها، که بعضاً به طبقات مختلف اجتماعی تعلق دارند، زبان و لحن خاص خود را دارند.
فقیر بایکورت را میتوان در زمرهی نویسندگان رئالیست قرار داد؛ با این حال در برخی از روایتهایش رگههایی از تخیل نیز دیده میشود. طنز درخشان دیگر ویژگی قلم این نویسندهی مطرح است؛ طنزی که در حد اعتدال در داستانها و آثارش به چشم میخورد. روستاهای آناتولی ترکیه فضای اغلب داستانهای او را تشکیل میدهد؛ با این حال بعضی از روایتهایش نیز در مناطق ترکنشین کشور آلمان میگذرد و در میان قصهپردازیهای جذاب، شما را با مشکلات زندگی مهاجران آشنا میکند.
کتاب خداحافظ پدر مناسب چه کسانی است؟
این کتاب به دوستداران ادبیات داستانی ترکیه، و همچنین، علاقهمندان به قصههای رئالیستی پیشنهاد میشود.
با فقیر بایکورت بیشتر آشنا شویم
فقیر بایکورت در سال 1929 با نام اصلی طاهر دیده به جهان گشود. او هنگامی که نوجوان بود به دلیل از دست دادن پدرش مجبور به کار کردن شد. زمانی که جنگ جهانی دوم آغاز شد بعضی از اعضای خانواده بایکورت به ارتش پیوستند اما او به ارتش نرفت و به تحصیل خود ادامه داد. اولین اثر ادبی فقیر بایکورت که شعری کوتاه بود در مجلهای محلی منتشر شد. یکسال پس از این انتشار بایکورت به کار تدریس پرداخت و به مرور زندگی ادبی و خانوادگیاش رو به پیشرفت قرار گرفت.
او نام ادبی فقیر را برای خود برگزید و در زمان حیاتش با شاعران و نویسندگان بسیاری دیدار کرد. «انتقام مارها» عنوان اولین رمان مهم فقیر بایکورت است که جایزهی Yunus Nadi را از آنِ خود کرد. وی در سال 1999 از دنیا رفت.
در بخشی از کتاب خداحافظ پدر میخوانیم
پدر عزیزم!
لزومی ندارد حقیقت را از تو پنهان کنم! هر چه زمان میگذشت دلم نسبت به مانفرد بیشتر نرم میشد. احساس میکردم دلم میخواهد به او نزدیک شوم؛ دستهای بلند و قوی او مثل بالی که به رویم سایه بیفکند، به من امید میداد. ولی من نتوانستم احساسات خودم را نسبت به او آشکار کنم. با این امید که به من کمک کند، رمان گروزلای لامارتین را گرفتم و خواندم. داستانیک عشق قدیمی بود، ول کردم. به حدی احساس غریبی میکردم، به حدی در شک و تردید بودم که نکند از درسها عقب بمانم، در خانه نتوانم موضوع را از شما پنهان کنم، در خواب هذیان بگویم، سر سفره به فکر فرو روم و شما حدسهایی بزنید از ترس زهرهترک میشدم. دختران هم کلاسی من به خانهی دوستان خود میرفتند، با آنها صحبت میکردند، چایی میخوردند، موسیقی گوش میکردند. مانفرد هم چند بار مرا دعوت کرد. آی خدای من!
حتی یکبار نتوانستم جواب مثبت بدهم، نتوانستم به خانهی آنها و یا به خانهی دیگران بروم. سرانجام، احساس دلبستگی را که نسبت به مانفرد داشتم در درون خود خفه کرده و کشتم. نمیدانم چگونه این کار را کردم، ولی کردم. مدرسه تمام شد و به تعطیلات رفتیم. جاهایی که او امکان داشت مرا ببیند، حتی پا هم نگذاشتم. جلوی در خانهمان، سر راهمان ویلان و سرگردان گشت. از پنجره او را میدیدم ولی حتی یکبار هم که شده به ایوانگاه نرفتم. او هم مثل من زرد و پژمرده شد. دلم برای او میسوخت. دلم میخواست بدوم، دستش را در دستم بگیرم، با او حرف بزنم، دقایقی در پارک بنشینیم، در خیابان با او قدم بزنم. ولی با خود گفتم «وای خدای من!...» سال بعد وقتی مدرسهها شروع شد مانفرد دیگر درکلاس ما نبود. به مدرسهای در آنگرهاوسر رفته بود. تو هم در این میان بیشتر مرا تحتفشار گذاشته بودی و میگفتی: «ای ماده گوسالهی سیاه، چی شده؟ دلت را به یک اوباش کارناوالی باخته ای؟ چرا اینطوری زرد و پژمرده شده ای؟»
فهرست مطالب کتاب
پیشگفتار
از گذشته بهسوی آینده
داستاننویسی فقیر بایکورت
دربارهی نویسنده
پیرامون داستاننویسی
خداحافظ پدر
عادل بیک دهان کج
روانداز گهواره
عسل صخره
دهها هزار ارابه گاوی!
پسر زندانی
کارگران در مغازهی بزرگ
وقتی دستهی عروسی میگذشت
مونیکا
دلمهی هندوانه
استاد دل
گرفتار چنگال مار شدن
علف هرزهی خاردار
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خداحافظ پدر: مجموعه داستانهای کوتاه ادبیات ترکیه |
نویسنده | فقیر بایکورت |
مترجم | شهرام دشتی |
ناشر چاپی | انتشارات رسپینا |
سال انتشار | ۱۳۹۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 184 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-8559-57-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه خارجی |