معرفی و دانلود کتاب من نمی‌خواستم اینطوری بشه

عکس جلد کتاب من نمی‌خواستم اینطوری بشه
قیمت:
۳۸,۰۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب من نمی‌خواستم اینطوری بشه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب من نمی‌خواستم اینطوری بشه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب من نمی‌خواستم اینطوری بشه

صفیه اورال در کتاب من نمی‌خواستم اینطوری بشه، شرایط ناهنجار اجتماعی، اقتصادی و قطب‌بندی‌های سیاسی پنجاه سال اخیر ترکیه را در قالب رمانی عاشقانه و خواندنی آورده و رخدادهای آن دوران ترکیه را با داستانی به غایت زیبا و شیرین درهم آمیخته است.

درباره‌ی کتاب من نمی‌خواستم اینطوری بشه:

قهرمانان کتاب من نمی‌خواستم این طوری بشه (Ben Böyle Olsun İstememiştim) جزء آن دسته از قهرمانانی نیستند که بزرگ‌ترها قصه‌هایشان را در شب‌های سرد زمستانی برای فرزندانشان روایت می‌کردند و بچه‌ها با چشمان متعجب و گردشده با دل و جان به آن‌ها گوش می‌سپردند. قهرمانان این داستان، جوانانی شجاع و دلیر هستند که با جان، خون، دعوا، عشق، ترانه و شعرهایشان و ارزشمندتر از همه با علاقه‌شان به ترکیه مستقل، علیه امپرالیسم مبارزه کردند و در حالی که فقط بیست و چند ساله بودند به نبرد علیه دشمنان و شکنجه‌گران رفتند. تنها جرم آن‌ها تلاش برای تبدیل سرزمین‌شان به کشوری مستقل بود که در آن از حقوق و آزادی‌های یکسان برخوردار باشند. حال صفیه اورال (Safiye Oral) داستان جوان دانشجویی را به تصویر می‌کشد که در بحبوحه جنگ می‌کوشد به درک تازه‌ای از عشق و معنای آن دست پیدا کند. زندگی با مرگ یا مرگ با زندگی؟

اما بد نیست پیش از مطالعه این کتاب، با شرایط تاریخی و اجتماعی کشور ترکیه در چند دهه اخیر آشنا شوید. همانطور که می‌دانید تأثیر نحوه‌ی زندگی و شرایط اجتماعی روی هنر - به خصوص شعر و ادبیات - اجتناب‌ناپذیر است و هنرمندان، شاعران و نویسندگان هر نسل، خواسته و ناخواسته، شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دوران زندگی خود را به نحوی در آثار خود منعکس می‌سازند؛ در این میان، رمان و داستان‌نویسی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است؛ از قول استاندال می نویسند: «آیینه‌ای است که به سوی کوچه و خیابان گرفته شده است» و محمد کاپلان می‌گوید: «زندگی، بزرگ‌ترین منشأ تغذیه‌ی هنر است.» و بدین وسیله روی پیوند ناگسستنی هنر / ادبیات و شرایط اجتماعی تأکید می‌کند. برخی اوقات دگرگونی و تحولات اجتماعی در شکل‌گیری هنر و ادبیات نقش انگیزشی داشته و برخی اوقات نیز هنر و ادبیات به صورت نیروی محرکه‌ی تحولات و توسعه اجتماعی درمی‌آید.

در کشور همسایه‌ی ما،  ترکیه، بعد از تشکیل جمهوری و در سال‌های 1940 ایدئولوژی و سیاست به تدریج در ادبیات و رمان رخنه کرد و تحت تأثیر آن قرار گرفت و به موازات دگرگونی‌های اجتماعی، متحول گشت؛ سه کودتای موفق نظامی به خصوص کودتای سال‌های 1971 و 1980، عرصه زندگی را بر ملت بسیار تنگ کرد.

کودتای نظامی سال 1960 شرایط متفاوتی داشت و تقریباً می‌توان گفت شورش افسران و نظامیان دون‌پایه بر علیه حاکمیت بود و در این آخرین کودتای عریان، همه چیز به یغما رفت، آزادی‌های سیاسی و اجتماعی از مردم سلب شد، هزاران نفر تحت شکنجه قرار گرفتند، صدها نفر به چوبه دار سپرده شدند، خیلی‌ها بی‌گناه به زندان افتادند، مقررات منع عبورومرور وضع شد، روزنامه‌ها و مجلات به آتش کشیده شدند، سندیکاها و احزاب منحل گردیده و سران آن‌ها دستگیر شدند و اموال خیلی‌ها مصادره گردید.

اشخاص به طور غیرقانونی از مشاغل خود اخراج و افراد و نزدیکان خودشان جایگزین آن‌ها شدند؛ نویسندگان و روشنفکرانی که از این اعدام‌ها و زندان‌ها و شکنجه‌ها جسته و جان سالم به در برده بودند، اهل قلم‌هایی که این دوران را به نحوی زیسته بودند و یا شاهد و تماشاگر آن بودند، بعدها شرایط اجتماعی آن برهه‌ی زمانی را موضوع اشعار، داستان‌ها و رمان‌ها و خاطره‌نویسی‌های خود قرار دادند و رمان «من نمی‌خواستم این طوری بشه» یکی از زیباترین این رمان‌هاست.

کتاب من نمی‌خواستم اینطوری بشه برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان به ادبیات ترکیه و دوست‌داران داستان‌هایی با تم سیاسی - اجتماعی و تاریخی، دو گروهی‌اند که می‌توانند خود را از مخاطبین اصلی این کتاب بدانند.

در بخشی از کتاب من نمی‌خواستم اینطوری بشه می‌خوانیم:

هیچ وقت دو خواهر آن طوری که باید به همدیگر نزدیک نبودند. از زمانی که پیاله به دنیا آمد و فردا به خاطر این که مجبور شد تخت سلطنت را با او قسمت کند، به نحوی با خواهرش گرم نگرفت. با این که هر دو بزرگ شده و دختر جوانی شده بودند،  باز هم این وضعیت تغییر نکرده بود. اصلاً نمی‌خواست در جایی که می رود، خواهرش را ببیند. یک روز وقتی مادرش مقاومت کرد و گفت «اگر پیاله نیاید تو هم نمی‌آیی»، عصیان کرد و داد و بیداد راه انداخت. «ذله شدم، ذله شدم. در خیابان همه به او نگاه می‌کنند. نمی‌خواهم با او باشم...» و در را کوبید و رفت.

الان خواهرش می‌خواست برود و چون از خانه دور می‌شد، او خوشحال بود. فِردا دو سال پشت سر هم در کنکور ورودی دانشگاه قبول نشده و از ادامه‌ی تحصیل منصرف شده بود.

غروب دوباره به خوابگاه برگشتند. وقتی دم در از هم خداحافظی می‌کردند،  پدرش گفت: «تو را به خودت سپردم. خودت می‌دانی که چقدر به تو اعتماد دارم، ما را شرمنده نکن.»

و با قدم‌های آهسته‌ای از بالا به طرف پایین رفت و وقتی سر کوچه رسید برگشت و به دخترش دستی تکان داد و رفت. پیاله روی پله‌های خوابگاه ماند و همان طور چشم به کوچه خلوت دوخت. در آن لحظه، گویی وسط یک دنیای پهناور تک و تنها مانده بود.

به اطلاعات رفت و چمدان خود را گرفت و با هزار نگرانی از پله‌های موزاییکی بزرگ بالا رفت. وقتی به پاگرد پله‌ی طبقه‌ی اول رسید، یک لحظه ایستاد و در آیینه تمام‌قدی که به دیوار نصب شده بود نگاهی به خودش انداخت، در چشمانش حالت ترس و وحشت را دید. صدایی در درونش می‌گفت که بدود و به پدرش برسد و بگوید که از همه چیز منصرف شده است. به بالاترین طبقه رسید و اتاق شماره 3 را پیدا کرد. سقف خیلی بلند بود و درب‌ها و پنجره‌ها هم به تناسب آن بلند بودند. در اتاق هفت عدد تختخواب فلزی بود.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب من نمی‌خواستم اینطوری بشه
نویسنده
مترجمشهرام دشتی
ناشر چاپیانتشارات رسپینا
سال انتشار۱۳۹۹
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات510
زبانفارسی
شابک978-964-8559-75-0
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان تاریخی خارجی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب من نمی‌خواستم اینطوری بشه

هیچ نظری برای این کتاب ثبت نشده است.

راهنمای مطالعه کتاب من نمی‌خواستم اینطوری بشه

برای دریافت کتاب من نمی‌خواستم اینطوری بشه و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.