معرفی و دانلود کتاب جزیره بی‌سرپرست‌ها

معرفی کتاب جزیره بی‌سرپرست‌ها

کتاب جزیره بی‌سرپرست‌ها، نوشته‌ی لورل اسنایدر، رمان نوجوانی تأثیرگذار و عمیق است که تا مدت‌ها ذهنتان را مشغول می‌کند. در این کتاب که در فهرست نامزدهای نهایی جایزه‌ی کتاب ملی قرار دارد، جینی با هشت کودک بی‌سرپرست دیگر، به تنهایی در جزیره‌ای زیبا و عجیب زندگی می کنند. هر سال، قایقی بچه‌ای کوچک را با خود می‌آورد و بزرگ‌ترین کودک جزیره باید آنجا را به مقصدی نامعلوم ترک کند. حالا نوبت به جینی رسیده است.

درباره‌ی کتاب جزیره بی‌سرپرست‌ها

تصور کنید جزیره‌ای وجود دارد که فقط به دست بچه‌ها اداره می‌شود. جزیره‌ای که دور تا دورش را مه گرفته است و در آن، 9 کودک به تنهایی، زندگی می‌کنند. آن‌ها آلونک‌هایی برای استراحت، غذای کافی و خوشمزه برای خوردن و لذت بردن و فضای کافی برای بازی کردن دارند. هر سال، قایقی از ناکجاآباد به جزیره می‌رسد و کودکی از همه جا بی‌خبر در آن، قرار است در جزیره بماند و تحت تعلیم بچه‌ها قرار بگیرد تا همه‌ی قوانین را به تدریج یاد بگیرد. اما با این قایق، بزرگترین کودک هم باید آن ‌جا را برای همیشه به مقصدی نامعلوم ترک کند. حالا، تنها کودک بزرگ‌تر از جینی، جزیره را ترک می‌کند و نوبت به جینی رسیده است. اما جینی احساس می‌کند برای ترک جایی که در آن قد کشیده و زندگی خوبی داشته، آماده نیست، آن هم وقتی مقصد نامعلوم است و نمی‌داند چه پیش می‌آید. این نقطه‌ی شروع کتاب کودک جزیره بی‌سرپرست‌ها (Orphan Island) نوشته‌ی لورل اسنایدر (Laurel Snyder) است که با اتفاقاتی عجیب و غریب، ادامه پیدا می‌کند.

کتاب جزیره بی‌سرپرست‌ها، بسیار موردتوجه قرار گرفته و یکی از فینالیست‌های جایزه‌ی کتاب ملی بوده است. کتابی که به صورتی نمادین، یکی از دشوارترین چالش‌های زندگی همه‌ی انسان‌ها را به تصویر می‌کشد. همه‌ی ما از کودکی شناخته‌شده‌ی خودمان، به دنیای بزرگسالی پا می‌گذاریم یا حتی رانده می‌شویم. دنیایی که به نظر وحشتناک، مضطرب‌کننده، بی‌رحم و خشن می‌آید. اما بدترین قسمت ماجرا این است که انگار داریم میان مهی غلیظ حرکت می‌کنیم. ما نمی‌دانیم دور و برمان چه خبر است و چه چیزی انتظارمان را می‌کشد. اما همه‌ی بزرگسالان، به طریقی این راه را طی کرده‌اند، پس همه‌ی کودکان هم می‌توانند آن را پشت سر بگذارند. خواندن کتاب جزیره بی‌سرپرست‌ها، می‌تواند به کودکان و نوجوانان که در آستانه‌ی درک این موقعیت هستند یا دارند با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، احساس همدلی، درک‌شدن و قدرتی برای ادامه‌ی راه بدهد.

کتاب جزیره بی‌سرپرست‌ها تصاویری درخشان، توصیفاتی روشن و گیرا، شخصیت‌هایی به یاد ماندنی و ایده‌ای فوق‌العاده دارد که نه تنها نوجوانان، بلکه بزرگسالان را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. کتاب جزیره بی‌سرپرست‌ها را نگین فانی‌نام به شیوایی ترجمه کرده و انتشارات ابوعطا آن را به چاپ رسانده است.

نکوداشت‌های کتاب جزیره بی‌سرپرست‌ها

• تعمقی ظریف و متفکرانه درباره‌ی شادی‌ها و غم‌های بزرگ شدن، با نثری غنایی، شخصیت‌هایی به اندازه‌ی عزیزترین دوستان شما سرشار از زندگی و محیطی پویا که مطمئنا خوانندگان کم سن و سال را مسحور خود می‌کند. اثری از قلب شگفت‌انگیز لورل اسنایدر. (کلر لگراند، نویسنده)
• افسانه‌ای رؤیایی، تأثیرگذار، خارق‌العاده و دوست‌داشتنی درباره‌ی دوران کودکی و تغییر. کتاب جزیره بی‌سرپرست‌ها اثری است که باید خود را در آن گم کنید و هرگز این تجربه را فراموش نکنید. (آن ارسو، نویسنده)
• کتابی‌ شگفت‌انگیز، پرمغز، وحشی و عمیقا واقعی. (کلی بارن هیل، نویسنده)
• لورل اسنایدر از طریق جینی باهوش، تفسیری اندیشمندانه درباره‌ی گذار از کودکی به نوجوانی و از جهل به آگاهی ارائه می‌دهد. (پابلیشرز ویکلی)
• کتاب جزیره‌ بی‌سرپرست‌ها شاهکاری است بی‌زمان و در عین حال ضروری. کتاب لورل اسنایدر، مانند جزیره‌ی درون آن، تمام شادی‌ها، شگفتی‌ها و وحشت‌های دوران کودکی را در خود جای داده است. هر خواننده‌ی نوجوانی به این کتاب نیاز دارد. خواننده‌های بزرگسال حتی بیشتر به آن نیاز دارند. (جاناتان آکسییر، نویسنده)

کتاب جزیره بی‌سرپرست‌ها برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب جزیره بی‌سرپرست‌ها برای نوجوانانی که به رمان‌های تخیلی و فانتزی علاقه‌مند هستند، خواندنی است.

در بخشی از کتاب جزیره بی‌سرپرست‌ها می‌خوانیم

دخترک به دست جینی خیره شد. دهانش را باز کرده و به اطراف، بیرون و پایین ساحل و سپس دوباره به جینی و صف بچه‌های کنجکاو نگاه کرد. دخترک تازه‌وارد سرش را خیلی آرام تکان داد.

جینی گفت: «یالا، هیچ چیزی برای ترسیدن وجود نداره، بیا بیرون!» دلش نمی‌خواست مجبور شود دستش را داخل برده و او را بیرون بکشد. نمی‌خواست دخترک را از اینکه بود بیشتر بترساند. اگر خودش بیرون می‌آمد همه‌چیز خیلی راحت‌تر می‌شد.

دختر تازه‌وارد به جینی خیره شده و وحشت‌زده چند‌بار نفس کشید. چند موج کوچک در سطح آب کم‌عمق دریا ایجاد شدند. بالاخره حرف زد. در‌حالی‌که با چشم‌های کاملاً باز به جینی خیره شده بود پرسید: «مامان؟»

جینی سرش را تکان داد. گفت: «نه، مامانی در کار نیست، اینجا هیچ مامانی نداریم. اما همه‌چیز خوب می‌شه. قول می‌دم. فقط باید بپری بیرون. همین الان.»

نمی‌خواست این‌قدر بی‌احساس به‌نظر برسد، اما تازه‌واردها همیشه اولش همین کار را می‌کردند. خیلی زود دخترک مامان را فراموش می‌کرد، او این را درک می‌کرد که جزیره جای او را می‌گیرد. جزیره خیلی بهتر بود.

دخترک چشم‌هایش را محکم بست. جینی نفس عمیقی کشید، رو به جلو رفته و به داخل قایق خم شد. او یک پایش را داخل قایق گذاشت و دخترک با جابه‌جا شدن و تکان خوردن آرام قایق زیر وزن جینی فریاد زد: «وای!» اما قایق حرکت نکرد. هیچ‌وقت حرکت نمی‌کرد.

هیچ‌کس نمی‌دانست قایق چطور کار می‌کند. همیشه از میان مه غلیظ به همین نقطه می‌آمد. انگار طنابی نامرئی آن را می‌کشید. بعد هم، چند دقیقه که می‌گذشت از همان راهی که آمده بود برمی‌گشت. قایق به اندازه‌ی هر چیزی که فکرش را بکنید قابل اعتماد بود.

فهرست مطالب کتاب

1: زنگ و قایق
2: دو شبح غمگین
3: انفجار صبح
4: تحت سرپرستی داشتن یک کودک
5: کفش‌هایت را ول کن
6: قصه‌های قبل از خواب
7: تقریباً جادویی
8: تغییرات جزئی
9: آفرین
10: شنا کن یا غرق شو
11: واقعیت دردناک است
12: روزشماری
13: درجا زدن در آب
14: یک روز خوب برای ناپدید شدن
15: نوبت بن
16: لیمو؟
17: آشنایی با لو
18: شکار عجیب
19: یک اتفاق عجیب
20: یک چیزی جنبید
21: گشودن بال‌ها
22: از درون
23: بازسازی دنیا
24: ماری در میان علف‌ها
25: یک مسیر