معرفی و دانلود کتاب تقدیم به گلرخ، با عشق و نفرت
برای دانلود قانونی کتاب تقدیم به گلرخ، با عشق و نفرت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب تقدیم به گلرخ، با عشق و نفرت
کتاب تقدیم به گلرخ، با عشق و نفرت دربردارندهی ماجرای نویسندهای است که اخیراً داستانی عاشقانه نوشته؛ داستانی که با قتل یکی از شخصیتها به پایان رسیده است. اکنون این نویسنده در مراسمی که برای تقدیر از او برگزار شده، با ماجرای مرموز یک قتل دیگر روبهرو میشود. سیامک گلشیری برای نگارش این اثر از عنصر تعلیق بهره برده و در شخصیتپردازیهایش نیز توانسته موفقیت قابلتوجهی را به دست بیاورد. پیشنهاد میکنیم تا انتها با این رمان هیجانانگیز همراه باشید.
دربارهی کتاب تقدیم به گلرخ، با عشق و نفرت
داستانی که سیامک گلشیری در کتاب تقدیم به گلرخ، با عشق و نفرت برایتان روایت میکند، مربوط به نویسندهای است که توانسته با نگارش رمانهایش محبوبیت زیادی میان مردم به دست بیاورد اما به نظر میرسد درست برخلاف زندگی حرفهای خود، در زندگی شخصیاش نتوانسته توفیق چشمگیری داشته باشد. این نویسندهی منزوی ترجیح میدهد بیشتر اوقاتش را تنها سپری کند و سراغی از محافل ادبی نگیرد. حتی اگر دستاندرکاران این محافل از او خواهش کنند که به پاس تقدیر از آثار ادبیاش، یک جلسه مهمان آنها باشد، بازهم نمیپذیرد؛ اما این بار همهچیز فرق میکند. این دفعه، گلرخ، همسرش سابقش، از او دعوت کرده در یک محفل ادبی که در حوالی چالوس برگزار میشود، شرکت کند و ساعاتی را میان دوستدارانش بگذراند. نویسنده هم برعکس روال معمول، تصمیم میگیرد راهی چالوس شود تا در این نشست شرکت کند. بااینحال، وقتی وارد مراسم میشود، غافلگیر شده و میبیند محل برگزاری، از حد انتظارش فراتر بوده. البته هنوز غافلگیریهای بیشتری در راهند و قرار است حالوهوای آقای شاعر را کمی بیشتر دگرگون کنند!
سیامک گلشیری، از نویسندگان موفق سالهای اخیر، برای نگارش کتاب پیشرو از روش داستان در داستان استفاده کرده است. داستان اصلی ماجرای زندگی آقای نویسنده را روایت میکند و داستان دوم هم به ماجراهایی اشاره دارد که شخصیت اول داستان در رمان آخر خود روایت کرده است. داستان دوم بهنحوی با قتل و جنایت گره خورده و داستان اصلی هم کمابیش رنگوبوی داستانهای جنایی را به خود میگیرد.
مراسم در ویلای یکی از طرفداران آقای نویسنده برگزار میشود. ویلایی در نزدیکی ساحل که حواس نویسنده را بهکلی پرت میکند اما برای او، حس خوبی را نیز به همراه دارد. بعد از اینکه نویسنده صفحاتی از رمان اخیر خود را برای حاضران میخواند، آماده میشود که به داستانهای برخی از حضار گوش بسپارد. بعد از آن هم امضای کتابها آغاز میشود. در همین لحظه نویسنده متوجه خانمی به نام «سیمیندخت» میشود که ظاهراً برای دیدن او و امضا شدن کتابش آمده ولی تصمیم اصلی او برای حضور در مراسم چیز دیگری بوده است. سیمیندخت طوری که بقیه نشنوند، به نویسنده میگوید پنجاه سال پیش، شاهد ماجرای قتلی بوده که تاکنون برای کسی تعریف نکرده اما حالا تصمیم دارد آن را با آقای نویسنده در میان بگذارد. رازی که سیمیندخت میخواهد برای نویسنده بازگو کند، تاحدودی به ماجرای اصلی رمان آخر نویسنده شباهت داشته و سیمیندخت به همین خاطر تصمیم گرفته، برای اولین بار راز خود را افشا کند. نویسنده هم که مشتاق شنیدن ماجرای سیمیندخت شده سعی میکند کار امضا کردن کتابها را به پایان برساند تا حضوری با این مهمان ناشناس صحبت کند؛ اما ناگهان اتفاق دیگری میافتد که موجب تعجب بیشتر او میشود: سیمیندخت در میان همهمهی حاضران غیبش میزند و نویسنده نمیتواند ردی از او بگیرد.
سیامک گلشیری با نگارش کتاب تقدیم به گلرخ، با عشق و نفرت نشان داده مهارت بالایی در تعلیق و گرهافکنی دارد. البته این کار را بهطور کاملاً نامحسوس و طبیعی انجام میدهد و مخاطب بهجای اینکه تصور کند با یک خلأ روبهرو شده، اشتیاقش برای خواندن ادامهی رمان بیشتر میشود. نمیتوان گفت اتفاقات این داستان ضرباهنگ تندی دارند، اما میتواند ادعا کرد مخاطب را بهسرعت با خود همراه میکنند. کتاب حاضر از آن دسته رمانهایی است که تا به خودتان میآیید، میبینید بیش از صد صفحه از آن را خواندهاید، بدون اینکه حتی متوجه گذر زمان شده باشید. جذابیت، گیرایی، کشش، پرهیز از کلیگویی یا زیادیروی در توصیف جزئیات صحنهها، همچنین توجه ویژه به لحن شخصیتها، مشخصاتی هستند که در کنار مضمون تازه و مهارت سیامک گلشیری در ساخت و پرداخت داستان موجب شدهاند رمان حاضر به اثری خواندنی و مسحورکننده بدل شود.
اگر اهل خواندن رمانهای ایرانی هستید، پیشنهاد میکنیم مطالعهی این اثر را هم به برنامهی مطالعاتی خود بیفزایید. اگر تا قبل از این، چندان سراغی از رمانهای فارسی نگرفتهاید، توصیهی ما به شما بازهم مطالعهی این کتاب خواهد بود. این رمان خواندنی را نشر چشمه به چاپ رسانده و آن را بهعنوان یکی از آثار مجموعهی کتابهای قفسهی آبی روانهی دنیای کتاب کرده است.
دربارهی مجموعهی کتابهای قفسهی آبی
«کتابهای قفسهی آبی» مجموعهای است مملو از بهترین آثار داستانی معاصر، به قلم نویسندگان نوظهور ایرانی که در مدت زمان اندک فعالیتهای ادبیشان، توانستهاند خوش بدرخشند و توجه مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کنند. بلقیس سلیمانی، سیامک گلشیری، مهدی افروزمنش و... برخی از چهرههای درخشانیاند که آثارشان را ذیل این مجموعه میبینید. در ادامه، به برخی از عناوین این سری کتابها اشاره شده که چاپ و انتشار همگی آنها را نشر چشمه به عهده داشته: «به افق تهران»، «بیپایانی»، «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران»، «سالتو» و «خفاش شب».
یکایک کتابهای این مجموعه با دقت و وسواس زیادی برگزیده شدهاند. در نتیجه، مخاطبان میتوانند با خیال راحت، هر کدام از آنها را تهیه کرده و مطالعهی آن را آغاز کنند. مجموعهی کتابهای قفسهی آبی را بهحق میتوان کلکسیونی از موفقترین داستانها و رمانهای امروز ایرانی دانست.
کتاب تقدیم به گلرخ، با عشق و نفرت برای چه کسانی مناسب است؟
دوستداران داستانهای معاصر فارسی و علاقهمندان به رمانهای واقعگرایانه، روانشناختی و تاحدودی هیجانانگیز، بدون شک از مطالعهی کتاب تقدیم به گلرخ، با عشق و نفرت لذت خواهند برد.
در بخشی از کتاب تقدیم به گلرخ، با عشق و نفرت میخوانیم
چشمم به گلرخ افتاد که داشت نزدیکِ درِ شیشهای بالکن با زنی حرف میزد. دیدم که زیرچشمی نگاهم میکند. سیمیندخت گفت: «ولی هیچ خبری ازش نشد. میدونین، من هیچوقت حالم خوب نشد. هیچوقت نتونستم دخترداییمو فراموش کنم. مدام از اینواون سراغشو میگرفتم. میگفتم لااقل یکی بهم بگه چی به سرش اومده، چهطوری گم شده، کجا گم شده، کِی این اتفاق براش افتاده. حق داشتم بدونم چی به سرِ بهترین دوستم اومده.»
صدای بلند زنی را از توی حیاط شنیدم که داشت با خانم شیرازی خداحافظی میکرد. صدای بسته شدن در که آمد، گفتم: «داشتین میگفتین.»
«میدونستم دارن یه چیزی رو از من مخفی میکنن. همهشون میدونستن چی شده، حتی پدرمادرم، ولی نمیخواستن به من بگن.»
گفتم: «چه اتفاقی براش افتاده بود؟»
نفس عمیقی کشید. طوری با آن چشمهای سرخِ ریز زل زده بود به من که احساس کردم نمیتوانم پلک بزنم. قطره اشکی از گوشهی چشمش پایین آمد. گفت: «میدونین کِی ماجرا رو متوجه شدم؟ ده سال بعد. وقتی سلولهای سرطانی داشت تندتند دلورودهی داییمو تیکهتیکه میکرد.»
با صدای موتورسیکلتی هر دو به دریا نگاه کردیم. دو مرد کنار آب از موتور پایین آمدند. بعد یکی از آنها، که جلیقهی نجات به تن داشت، تلفن همراهش را بیرون آورد. وقتی داشت شماره میگرفت، زن گفت: «چند روزِ آخرشو تو بیمارستان بود. یه روز که میدونستم هیچکس بالای سرش نیست، راه افتادم رفتم بیمارستان. به خودم گفتم هر طور شده از زیر زبونش میکشم که چی به سر خورشید اومده.»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب تقدیم به گلرخ، با عشق و نفرت |
نویسنده | سیامک گلشیری |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 155 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-01-1007-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان روانشناسی ایرانی |