معرفی و دانلود کتاب باغ وحش انسانی: پنج داستان به هم پیوسته
برای دانلود قانونی کتاب باغ وحش انسانی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب باغ وحش انسانی: پنج داستان به هم پیوسته
کتاب باغ وحش انسانی نوشتهی کامران محمدی، مجموعهای متشکل از 5 داستان کوتاه بههمپیوسته است که در فضایی گروتسک و مدرن روایت میشوند. در داستانهای این مجموعه که ظاهراً از هم مستقل اما در حقیقت به هم مرتبطند، واقعیت و خیال در هم میآمیزند و یک کمدی تراژدی شکل میدهند که خواننده را شوکه میکند.
دربارهی کتاب باغ وحش انسانی
شاهین مرد جوان تنهایی است. او هیکل و چهرهی جذابی ندارد. معلم عربی بیدستوپایی است که دانشآموزان مسخرهاش میکنند. همکارش هم او را دست میاندازد. حتی صاحب سوپرمارکت کنار خانه هم به او بیمحلی میکند و نادیدهاش میگیرد. از همه مهمتر، مینا، دختر موردعلاقهاش او را به خاطر پسری خوشتیپ و پولدار ترک کرده و رفته. شاهین حس میکند هیچکس نیست که او را دوست داشته باشد. یک شب که تنها در رختخوابش دراز کشیده و سعی دارد بخوابد، حس میکند چیزی به پاهایش برخورد کرده. پتو را کنار میزند و یک مار کوچک را میبیند که وسط رختخواب حلقه شده. شاهین ترسیده و خود را کنار میکشد. نمیداند چه کند. در دل آرزو میکند کاش تبدیل به پرنده میشد و میتوانست مار را بدرد. او بهسرعت تبدیل به پرنده میشود!
شاهین خود را پرندهای میبیند با پر و منقار و پنجه. به سمت مار هجوم میبرد و آن را میکشد و میخورد. او که از وضعیت جدیدش به وجد آمده از پنجرهی خانه بیرون میزند و در شهر میگردد. در آسمان اوج میگیرد و بر فراز ساختمانها پرواز میکند. شاهین بر روی سیم برق مینشیند و با چشمان تیزش همهجا را زیر نظر میگیرد. احساس میکند حالا قدرت بیشتری دارد. به فکر انتقام از کسانی میافتد که آزارش دادهاند. اول میخواهد به سراغ صاحب سوپرمارکت محل برود و روی صورتش چنگال بکشد. بعد به فکر میافتد سراغ همکارش برود. اما در نهایت تصمیم میگیرد کار مهمتری بکند: انتقام از پسری که مینا را برده. باید چشمان آن پسر را درآورد...
کتاب باغ وحش انسانی نوشتهی کامران محمدی دربردارندهی 5 داستان کوتاه است. در هر پنج داستان واقعیت و خیال در هم ادغام میشوند و فضایی فانتزی شکل میدهند. در همه این داستانها، به شکلی گروتسک و عجیب، شخصیت اصلی به یک حیوان تبدیل میشود. در داستان اول به شاهین، در قصهی دوم به گوسفند، در سومی به گربه، در بعدی به ماهی و در بخش آخر، قهرمان داستان تبدیل به مار میشود. قصههای این مجموعه گرچه بهظاهر از هم مستقل هستند، اما هم از نظر تماتیک و هم دراماتیک به هم ارتباط مییابند. بنابراین همهی آنها درکنارهم یک کل یکپارچه و یک جهان داستانی واحد را شکل میدهند.
دنیای کتاب باغ وحش انسانی، چندان کافکایی نیست. دگردیسی شخصیتهای او، شبیه به مسخهای کافکایی و حیوانات غریب دنیای او نیستند. در این کتاب ما بیشتر با کمدی تراژدی روبرو هستیم. آدمهایی که ناگهان و بدون دلیل به حیوان تبدیل میشوند و در وضعیت جدید خود، دست به کارهای هولناک و عجیب میزنند. کارهایی که نتیجهی آن همزمان ترسناک و مضحک است. از این نظر او تا حدودی به تیم برتون و دنیای کمدی، فانتزی و ترسناک او نزدیک میشود. کامران محمدی در داستانهایش به مسائل اجتماعی هم توجه دارد و سعی میکند به این معضلات واکنش نشان دهد. کمااینکه داستان ماهی، متأثر از قتل رومینا اشرفی است و به آن جنایت اشاره دارد. محمدی در رشتهی روانشناسی تحصیل کرده، به همین دلیل توانسته عناصر روانشناختی را به درستی در این قصهها به کار بگیرد و انگیزهها و رفتارهای شخصیتهایش را توجیه کند.
کتاب باغ وحش انسانی، از جمله داستانهای فانتزی و مدرن فارسی محسوب میشود. ژانری که در ادبیات داستانی ایران چندان رایج نیست و آثار معدودی در این سبک و سیاق نوشته شده. این مجموعه داستان را نشر سنگ منتشر کرده است.
کتاب باغ وحش انسانی برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی این کتاب به دوستداران داستانهای ایرانی و همینطور علاقهمندان طنز تلخ توصیه میشود.
با کامران محمدی بیشتر آشنا شویم
کامران محمدی (متولد 1350) داستاننویس و روزنامهنگار ایرانی است. او در رشتهی روانشناسی فارغالتحصیل شده و در اکثر داستانهایش رگههایی از مسائل روانشناختی دیده میشود. محمدی از دههی 1360 نویسندگی را با نگارش داستانهای کوتاه آغاز کرد و نوشتههایش را پیوسته در نشریات به چاپ میرساند. او به خاطر یکی از داستانهای کوتاهش جایزهی بهترین داستان مینیمالیستی کشور را دریافت کرد. از او تاکنون رمان و مجموعه داستانهای «اینجا باران صدا ندارد»، «رولت روسی»، «مه»، «آنجا که برفها آب نمیشوند» و «باغ وحش انسانی» منتشر شده است.
کامران محمدی نامزد جوایز معتبری شده که از جملهی آنها میتوان به نامزدی جایزهی گلشیری و جایزهی هفتاقلیم اشاره کرد. او به خاطر مجموعه داستانهای «خدا اشتباه نمیکند» جایزهی کتاب سال دانشجویی را به دست آورده است.
در بخشی از کتاب باغ وحش انسانی میخوانیم
گوشی فریبرز دوباره زنگ زد و باز همان موسیقی و دو اس بزرگ. جواب داد. این بار هم کسی چیزی نگفت. مینا هم ساکت، گوشی را محکمتر به گوشش فشار داد و گوش کرد. انگار صدای نفس زدن زنی را میشنید. مطمئن بود صدای نفسهای زن است، نه مرد. سعی کرد صداهای اطراف زن را بشنود. صدای گربهای، هر صدای آشنایی. ولی بدون اینکه چیز خاصی دستگیرش شود، تماس قطع شد. گوشی را تقریباً پرت کرد روی میز و برگشت به گردگیری. با اینکه حالش را خرابتر میکرد. سروکله زدن با اشیا به جای آدمها، حال هر کسی را خراب میکند. ساعتهای طولانی تنهایی، کارهای تکراری... چیزی که نیاز به گردگیری واقعی داشت، خود او بود، نه آینه و میز و در و دیوار.
وسط هال ایستاد. دستهایش را به کمر زد و به اطراف نگاه کرد. اشیای بیجان و دلگیر دورهاش کرده بودند و زمان مثل هر روز، کند و سنگین میگذشت. ذهنش روی تماسها و دو اس گیر کرده بود. در این فاصله، دو بار صدای رسیدن پیغام را هم شنیده بود. گوشی را برداشت. میدانست رمز دارد، ولی میخواست سعی خودش را بکند. اگر عدد بود، میتوانست شمارهی شناسنامه، تاریخ تولد فلورا یا عددهایی مثل اینها را امتحان کند. اعداد در زندگی آدمهای آشنا، تکلیف آشناتری دارند. زیاد متنوع نیستند. اصلاً همین عددها آدمها را به هم وصل میکنند. ولی شکلها را مگر میشود پیدا کرد؟ چه میدانست با چه شکلی میتواند وارد دنیای شخصی فریبرز شود. بهعلاوه؟ ضربدر؟ شاید هم همین اس.
نقطههای روی گوشی را با شکلی شبیه اس انگلیسی به هم وصل کرد، ولی قفل باز نشد. چشمهایش را بست و سرش را روی گوشی خم کرد. سعی کرد تصویر فریبرز را در حال باز کردن قفل گوشی، در ذهنش بازسازی کند. فریبرز را میدید که پشت میز ناهارخوری نشسته و درست در برابر چشمهای او قفل گوشیاش را باز میکند. بر حرکت دست او روی صفحهی گوشی متمرکز شد. حرکتی مثل علامت بینهایت. این را هم کشید، ولی باز هم قفل گوشی باز نشد.
فهرست مطالب کتاب
شاهین
گوسفند
گربه
ماهی
مار
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب باغ وحش انسانی: پنج داستان به هم پیوسته |
نویسنده | کامران محمدی |
ناشر چاپی | نشر سنگ |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 135 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7383-26-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان طنز ایرانی |