معرفی و دانلود کتاب بازی روزگار
برای دانلود قانونی کتاب بازی روزگار و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بازی روزگار
کتاب بازی روزگار، رمانی است نوشتهی جون دیدیون، نویسنده و روزنامهنگار برجسته آمریکایی که زندگی آمریکایی را در اواخر دههی 1960 بیرحمانه به تصویر میکشد. این اثر از جمله برجستهترین نمونه رمانهای آمریکایی است که تصویری تلخ، سرد و بیپرده از جامعهای گرفتار در پوچی، بیهدفی و زوال اخلاقی ارائه میدهد و همچنان پس از گذشت دههها، به دلیل نگاه تیزبین و رویکرد روانشناختی نویسنده به زندگی و روابط انسانی، موردتوجه مخاطبان و منتقدان قرار دارد. رمان بازی روزگار که دومین رمان دیدیون بهحساب میآید، از سوی مجلهی تایم در فهرست صد رمان برتر انگلیسیزبانِ سالهای 1923 تا 2005 قرار گرفته است.
دربارهی کتاب بازی روزگار
بازی روزگار (Play It As It Lays) نوشتهی جون دیدیون (Joan Didion) داستان زندگی ماریا وایتکر، بازیگری است که در میانهی فروپاشی زندگی شخصی و حرفهای خود قرار دارد. ماریا، زنیست که در ظاهر زندگیای مرفه و پر زرقوبرق دارد، اما در باطن با زخمها و بحرانهای روحی عمیقی دستوپنجه نرم میکند. داستان از زبان سومشخص روایت میشود و مخاطب را به دنیای درونی ماریا، افکار آشفته و احساسات پیچیده او میبرد.
رمان در سه بخش تقسیم شده است. در بخش اول، با زندگی ماریا در لسآنجلس، شهری که به شکلی نمادین بازتابی از زوال ارزشهاست، آشنا میشویم. در بخش دوم، ماریا به شکلی غیرخطی به گذشته خود بازمیگردد و اتفاقاتی که او را به این نقطه رساندهاند بازگو میشود و در بخش پایانی، شاهد سرنوشت پایانی ماریا هستیم که بهنوعی بازتابی از رنجهای اوست.
روزی که پدرومادر دستمان را میگیرند و ما با کفشهای بوقی، خرسند و رها و تاتیکنان در حال راهرفتنیم، قلباً شادیم و بدون اینکه حتی چیزی بدانیم، به خوشبختی و معجزه ایمان داریم. بعد از آن، یک جایی خودمان را با توشهی باورهایمان دستتنها میبینیم، که زندگی خوب و لطیف است و هرچه با تاس بعدی میآید، همیشه از آنچه با تاس قبلی رفته، بهتر خواهد بود. غافل از آنکه بازی سرنوشت نقشههای دیگری برایمان دارد. ماریا وایتکر، شخصیت اصلی کتاب بازی روزگار، در آغاز باور داشت که مسیر زندگی به سمت خوشبختی پیش خواهد رفت و هر اتفاقی در نهایت او را به رؤیاهایش خواهد رساند. اما روزگار، باورهای ماریا را درهم شکست و او را در مسیری از سردرگمی و خلا قرار داد. او که زمانی با آرزوهای بزرگ قدم در دنیای هالیوود گذاشته بود، حالا با شکستهای حرفهای، روابط ازهمگسیخته و بحرانهای شخصی روبهروست و باورهایی که روزگاری قوت قلبش بودند، حالا زیر فشار واقعیت فروپاشیدهاند.
جون دیدیون در بازی روزگار به کشف روان پیچیدهی انسان میپردازد و از زاویهای تازه به مفهوم رؤیای آمریکایی نگاه میکند. شخصیت داستان بهعنوان نمادی از زنانی که در دنیای مردسالار هالیوود گرفتار شدهاند، تصویر میشود. او با موضوعاتی همچون بیگانگی، افسردگی، بحران هویت و پوچی دستوپنجه نرم میکند و در طول داستان نهتنها با از دستدادن کنترل بر زندگی خود، بلکه با بیتفاوتی جهان اطرافش نیز روبرو میشود.
یکی از جنبههای برجستهی سبک نوشتاری خاص نویسنده، نثر ساده، موجز و درعینحال پرقدرت اوست که میتواند بهنوعی یادآور آثار ارنست همینگوی نیز باشد. در کتاب بازی روزگار استفاده از جملات کوتاه، توصیفهای دقیق و روایتی غیرخطی به شکلی هنرمندانه بازتابدهندهی آشفتگی درونی ماریا و جهان اطراف اوست. جوان دیدیون بهجای تمرکز بر طرح داستانی مشخص، بر خلق حال و هوا، شخصیتپردازی عمیق و کاوش در روانشناسی شخصیتها تأکید دارد.
همچنین نویسنده از عناصر کوچک و تکرارشوندهای مانند مارها برای ایجاد ارتباطی ضمنی میان وحشت درونی ماریا و تهدیدات محیط اطراف استفاده میکند. مارها در این داستان بازتابی از ترسها و احساسات سرکوبشدهی شخصیت اصلی هستند. این توجه به نمادپردازی و شیوهی نگارش داستان باعث شده بازی روزگار همچنان بهعنوان اثری برجسته در ادبیات آمریکا مطرح باشد و جایگاه خود را بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین رمانهای قرن بیستم حفظ کند.
این کتاب با نگاهی تیزبینانه و بیپرده به زوایای تاریک روح انسان و جامعه میپردازد و تجربهای عاطفی و فکری عمیق برای مخاطب فراهم میآورد. اگر به دنبال اثری هستید که هم شما را به فکر وادارد و هم تأثیر ماندگاری بر ذهن و احساسات شما بگذارد، کتاب بازی روزگار با ترجمهی محمدرضا شکاری از انتشارات کتاب دیدآور انتخابی عالی است.
نکوداشتهای کتاب بازی روزگار
- گویی جوآن دیدیون با تیغ مینویسد و مخاطب را ترسانده و حیرتزده میسازد. عالی است، بسیار دلخراش و اجتنابناپذیر. (نیویورکتایمز)
- شفافیت معقول جون دیدیون مانند نور خورشید لسآنجلس است، چیزی آنقدر روشن است که گاهیاوقات نور میتاباند و بدجوری به درد میخورد. (تایم، 100 رمان برتر تمام دوران)
- برای چند دهه، این رمان آمریکایی موردعلاقه من بود. (برت ایستون الیس، نویسنده کتاب «روانی آمریکایی»)
- او که یکی از پیشگامان روزنامهنگاری جدید بود، زندگی فرهنگی و سیاسی آمریکا را به شکلی درخشان شرح داد. (روزنامه گاردین)
- موضوع ممکن است تیرهوتار باشد، اما برخورد لطیف او آن را تبدیل به کتابی میکند که همه ما باید بخوانیم. (Daily Mail)
اقتباس سینمایی از کتاب بازی روزگار
«Play It as It Lays» یک فیلم درام آمریکایی محصول 1972 به کارگردانی فرانک پری بر اساس فیلمنامه جون دیدیون و جان گریگوری دان است که بر اساس رمانی به همین نام اثر دیدیون در سال 1970 ساخته شده است.
کتاب بازی روزگار برای چه کسانی مناسب است؟
بازی روزگار برای کسانی که به ادبیات کلاسیک علاقهمند هستند و به دنبال آثاری هستند که با نگاه روانشناسانه به مسائل انسانی و خصوصا زنان بپردازد، انتخابی بسیار مناسب است.
در بخشی از کتاب بازی روزگار میخوانیم
هر شب کاری را که باید انجام میداد، به خودش میگفت: باید از لس گودوین درخواست میکرد تا بیاید و از او در برابر خطر محافظت کند. آرام میشد، خوابش میبرد و تظاهر میکرد که حتی آن موقع در خانهی کنار دریا با او میخوابد؛ خانه هیچ شباهتی به خانههایی که دیده بود نداشت، اما آنقدر به آن فکر میکرد که حتی میدانست رواندازها و بشقابها کجا نگهداری میشوند، میدانست علفهای هرز چطور تا ساحل میرسیدند و سنگها کجا چالههای جزرومدی میسازند. هر روز صبح در آن خانه، تخت را با ملافههای تازه مرتب میکرد. هر روز در آن خانه آشپزی میکرد و کیت درسهایش را میخواند.
کیت زیر پرتو آفتاب مینشست، سرش را روی میزی از چوب کاج خم میکرد و بعد که جزرومد عقب میرفت، کیت و ماریا دونفری صدف جمع میکردند و بعد از آن هر سه پشت میز بزرگ کاج مینشستند و ماریا چراغی نفتی روشن میکرد و صدفها را میخوردند و یک بطری شراب سفید خنک مینوشیدند و پس از مدتی وقتش میشد که دوباره روی ملافههای تمیز سفید دراز بکشند. در داستانی که ماریا ساعت سه یا چهار صبح برای خودش تعریف میکرد، فقط سه نفر بودند و هیچکدامشان پیشینهای نداشتند، فقط مرد و زن و بچه، و پوستههای رنگینکمانی صدفها، زیر نور چراغ.
اما سپیده که سر میزد، همیشه در خانهی بورلی هیلز بود، ناراحت زیر نور عجیب صبحگاهی، آزرده از پیشینههای گوناگون خودش و مرد و کیت، مطمئن از اینکه بیزی و لری کولیک و هر که از قماش آنها بود، او را جوری میشناختند که لس گودوین دلش نمیخواست، او را میشناختند، به جا میآوردند، شمارهاش را داشتند، و مثل او میدانستند که مرکز راکد دنیای روشن هرگز نه خانهای کنار دریا، بلکه گوشهی سانست و لا بری است. در آن پرتو خالی آفتاب، کیت نمیتوانست درسی بخواند و صدفها در تک تک ساحلی که ماریا میشناخت، سمی بودند. بهجای اینکه به لس گودوین زنگ بزند، لباس نقرهای براقی خرید و کوشید فکر نکند به اینکه او با بچه چهکار کرده بود. بافت. مردهی زنده، هر اسمی که رویش میگذاشتی.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب بازی روزگار |
نویسنده | جون دیدیون |
مترجم | محمدرضا شکاری |
ناشر چاپی | انتشارات دیدآور |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 192 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-104-168-6 |
موضوع کتاب | کتابهای ادبیات کلاسیک، کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی |