معرفی و دانلود کتاب بازپرسی 3: میتوانی مرا بکشی
برای دانلود قانونی کتاب بازپرسی 3: میتوانی مرا بکشی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بازپرسی 3: میتوانی مرا بکشی
کتاب بازپرسی 3: میتوانی مرا بکشی نوشتهی حمیده جمالی هنجنی، به یکی از پربحثترین پروندههای جنایی تاریخ ایران میپردازد، میکوشد دوباره آن را بازخوانی کند و روایتی نو از آن ارائه دهد. این جستار به ماجرای جنجالی قتل منیژه، دختر ارتشبد حجازی در سال 1352 میپردازد که تا مدتها تیتر روزنامهها بود. راوی به سراغ تمام گزارشها و شخصیتهای مرتبط با پرونده میرود و آنها را مرور میکند تا به حقیقت این اتفاق هولناک برسد.
دربارهی کتاب بازپرسی 3: میتوانی مرا بکشی
نیمهشب نُهم بهمن سال 1352، مردی پیکر نیمهجان زنی جوان را به بیمارستان میآورد. مرد ادعا میکند که زن نامزد اوست و تصادف کردهاند. پرستار اما به گفتههای این جوان شیکپوش شک میکند. بدن و مخصوصاً صورت زن پر از کوفتگی و جراحت است و فکش خردشده. زن مطلقاً حرفی نمیزند و در حالتی نیمه اغما قرار دارد. با دستور رئیس بیمارستان پلیس میآید و مرد را بازداشت میکند. او انوشیروان رزاقمنش است؛ یکی از ثروتمندترین افراد تهران و از معاونین بلندپایهی وزارت خارجه. در بازپرسی مشخص میشود زن، منیژه حجازی نام دارد. دختر ارتشبد حجازی، رئیس سابق ستاد مشترک ارتش.
انوشیروان در بازجوییها، ادعایش مبنی بر اینکه منیژه تصادف کرده را تکرار میکند. وقتی بازپرس از او میپرسد که چرا نامزدش را با ساعتها تأخیر و به شکل عریان به بیمارستان آورده، مدعی میشود خود منیژه نمیخواسته به آنجا بیاید. منیژه اما در کماست و نمیتواند حرفی بزند. چند روز بعد، در عصر سیزدهم بهمن، تمام ارگانهای حیاتی این زن از کار میافتند و او میمیرد. مرگ دلخراش او باعث میشود این پرونده به تیتر اول روزنامهها و جراید برود. با دستور دادستان تهران، بازپرس منطقه به شکل ویژه پرونده را پی میگیرد. او در بررسیهایش، مجبور میشود با مادر و دیگر اطرافیان این دو گفتگو کند. بازپرس هر چه پیشتر میرود، بیشتر میفهمد که انوشیروان مردی بددل، شکاک و پرخاشگر است. از سوی دیگر گزارش پزشکی قانونی هم نشان میدهد جراحات نمیتوانسته ناشی از تصادف باشد. اینچنین فرضیهی قتل قویتر از قبل مطرح میگردد...
کتاب بازپرسی 3: میتوانی مرا بکشی، کتاب سوم از مجموعهی بازپرسی نشر خوب است. کتابهای بازپرسی قرار است به پروندههای جنجالی و مهم سالهای قبل بپردازند و آنها را بازروایت کنند. حمیده جمالی هنجنی در کتاب پیش رو به ماجرای قتل منیژه حجازی پرداخته. دختری بیستوششساله که به دست انوشیروان رزاقمنش کشته شد. انوشیروان در تمام طول پرونده قتل را انکار کرد و اصرار داشت تصادف باعث مرگ منیژه بوده. دادگاه اما این ادعا را هرگز نپذیرفت و او را به اتهام قتل محاکمه کرد. در سالهای ابتدایی دههی 1350، این پرونده بسیار پرسروصدا بود و بسیاری از مردم از نزدیک روند محاکمه را پیگیری میکردند. اما این ماجرا، اصلاً جنایتی عادی نبود و زوایایی نامکشوف زیادی داشت. جمالی هنجنی در این کتاب به اخبار و گزارشهای آن دوران رجوع کرده و کوشیده همین جنبههای فراموششده و نادیده را بیابد و روایت کند.
یکی از دلایلی که باعث شهرت پروندهی حاضر شد، شهرت خانوادههای منیژه و انوشیروان بود. ارتشبد غلامحسین حجازی، پدر منیژه جزو معدود ارتشبدهای زمان پهلوی و زمانی رئیس ستاد ارتش بود، اما بعدها از سوی دربار طرد شد. زندگی او نیز به شکلی تراژیک به پایان رسید؛ دچار بیماری عقلی شد و با اسلحه خودکشی کرد. حمیده جمالی هنجنی در کتاب بازپرسی 3: میتوانی مرا بکشی به کاراکتر پیچیدهی این زوج هم اشاره میکند و میکوشد آنها را تحلیل کند. هم منیژه و هم انوشیروان شخصیتی متلاطم و تند داشتند. مثلاً منیژه در نوجوانی به روی پدرش اسلحه کشیده بود. یکبار هم خود را از پنجره به پایین پرت کرده بود. انوشیروان هم سه بار ازدواج ناموفق داشت و اطرافیانش بدرفتاریها و پرخاشگریهای او را تصدیق میکردند. همین باعث شد رابطهی کوتاهمدت انوشیروان و منیژه بسیار پرتنش باشد و آن دو میان عشق و نفرت، در نوسان باشند.
تفاوت دیگر این قتل با دیگر جنایتها، قساوت و خشونت آن بود. مطابقِ گزارش پزشکی قانونی، تمام انگشتان منیژه شکسته شده بود، جای سوختگی سیگار بر روی بدنش وجود داشت و از همه بدتر، جسمی خارجی در رحمش دیده میشد. جمالی هنجنی در بازخوانی این اتفاق تاریخی، به جزئیات دیگر هم میپردازد و آنها را نیز بررسی میکند. او در تلاش است به این پرسش پاسخ بدهد که آیا آنچه پنجاه سال پیش روایت شده، تمام حقیقت بوده؟
دربارهی مجموعهی بازپرسی
مجموعه کتابهای بازپرسی، جستارهایی هستند که به سراغ موضوعات و پروندههای قدیمی میروند و میکوشند نگاهی دوباره به آنها بیندازند. هر یک از کتابهای این سری، به ماجرایی مهم و تأثیرگذار میپردازد که سالها پیش اتفاق افتاده و مدتها تیتر روزنامهها و جراید بوده است. بازپرسی تلاش دارد تا دوباره این ماجراها را زنده و روایت کند و در بطن آنها کندوکاو نماید. نشر خوب ناشر این جستارهاست و تاکنون سه عنوان «محدودهی خون»، «آقایان علیه آقایان» و «میتوانی مرا بکشی» از آن به چاپ رسیده است.
کتاب بازپرسی 3: میتوانی مرا بکشی برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به بازخوانی پروندههای جنایی علاقه دارید، کتاب میتوانی مرا بکشی برای شماست.
در بخشی از کتاب بازپرسی 3: میتوانی مرا بکشی میخوانیم
از کلۀ سحر عدۀ بسیار زیادی در تالار دادگستری و راهروهای منتهی به آن منتظرند تا دادگاه شروع شود. اغلب تماشاچیان زنانی شیک و آلامد هستند که در قامت تماشاچیان حرفهای نمایشهای مد روز با لباسهای خوشدوخت به تن و عطر و ادکلن زده، بیصبرانه انتظار شروع نمایش را میکشند. در دادگاه اول، نزدیک به هزار زن و مرد که بیشتر زنان جوان و دانشجویان حقوق هستند، در دادگاه حاضرند. عدهای که در داخل تالار جایی برای نشستن پیدا نکردهاند، جلسه را ایستاده در راهروهای کاخ دادگستری و از طریق بلندگوها دنبال میکنند. همین است که وقتی صدای بلندگوها قطع و وصل میشود یا خوب شنیده نمیشود، تماشاچیان سروصدا و ابراز نارضایتی میکنند؛ آنها برای تماشای یک نمایش تمامعیار آمدهاند. استقبال تماشاچیان آنقدر زیاد است که عدهای هم به جایگاه خبرنگاران آمدهاند و خبرنگاران روزنامههای عصر که ناچار شدهاند روی زمین بنشینند، گله دارند.
متن کیفرخواست که خوانده میشود، انگار نمایشنامهای باشد پریشان و طولانی. در طول مدت قرائت کیفرخواست، صدا از کسی درنمیآید. جالب اینکه نگاه انوشیروان به هر سو که میچرخد، چندین نگاه مهربان و دوستانه به او دوخته شده و برایش دست تکان میدهند و به رویش میخندند. دومین روز دادگاه بر شمار تماشاچیان باز هم افزوده میشود و احتمالاً برای اولین بار در تاریخ دستگاه قضایی ایران، دوربین دوچشمی وارد دادگاه میشود تا تماشاچیان اتفاقهای روی صحنۀ نمایش و بهویژه هنرپیشۀ نقش اصلی مرد را بهتر ببینند. ازدحام این تعداد تماشاچی و واکنشهای احساسی آنها که هماهنگیای با وضع دادگاهها و شیوۀ برگزاری آنها ندارد، جز اخطار قاضی و هشدارهای پیاپی او، برای مأموران انتظامی نیز دردسرساز میشود تا جایی که در روز سوم دادگاه و پیش از شروع جلسه، مأموران انتظامی در اقدامی احتیاطی، به جایگاه تماشاچیان زن میروند و عدهای از آنها را که قبلاً با کف زدن و باعث اخلال در نظم دادگاه شدهاند، به بیرون هدایت میکنند، که البته با وساطت خانمهای دیگر غائله ختم میشود. این حالوهوا و وضعیت دادگاههایی است که انوشیروان در آن به اتهام قتل منیژه محاکمه میشود؛ در مجامع و محافل مختلف تهران هم شب و روز بحث دربارۀ محاکمه رزاقمنش است و همه از هم میپرسند بالاخره چه خواهد شد.
فهرست مطالب کتاب
یادداشت دبیر مجموعه
قطعۀ نخست
بهمن 1352 و سالهای پیش از آن آشناییها، گسستها، ترسها و امیدها
تیرماه 1353، در گیرودار محاکمات
بت طلایی ترک برمیدارد، حبس میشود، فراموش میشود، به یاد آورده میشود...
قبل از 9 بهمن 1352، روزهایی که منیژه زنده بود
طبل حقایق بلند و کوتاه میزند، روزهای بعد از اعلام حکم
بعد از نمایش
پینوشت
منابع و مآخذ
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب بازپرسی 3: میتوانی مرا بکشی |
نویسنده | حمیده جمالی هنجنی |
ناشر چاپی | نشر خوب |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 280 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7543-67-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان واقعی ایرانی |