معرفی و دانلود کتاب اسبها و آدمها
برای دانلود قانونی کتاب اسبها و آدمها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب اسبها و آدمها
ویلیام فاکنر، نویسندهی شهیر آمریکایی، شیفتهی اسبها بود و در عین حال، ترس عمیقی نیز از آنها در خود احساس میکرد. وی در کتاب اسبها و آدمها که متشکل از شماری از داستانهای کوتاه درخشان اوست، این شیفتگی و هراس توأمان را به خوبی بازتاب داده است. قصههای مجموعهی پیش رو، از طنزی ناب و ساختاری منسجم برخوردارند و مورد علاقهی طیف وسیعی از دوستداران ادبیات قرار خواهند گرفت.
دربارهی کتاب اسبها و آدمها
ویلیام فاکنر (William Faulkner) حین یکی از سخنرانیهای خود در دانشگاه ویرجینیا، سخنی با این مضمون گفته است: نویسنده آنگاه تصمیم به نوشتن رمان میگیرد که خود را در داستان کوتاهنویسی ناموفق بیابد؛ و آنگاه تصمیم به نگارش داستان کوتاه میگیرد که در سرایش شعر ناکام گردد. به عبارتی، رماننویس، داستان کوتاهنویس شکستخورده است و داستان کوتاهنویس، شاعر شکستخورده. در کارنامهی ادبی ویلیام فاکنر هم به رمانهای درخشان و برجسته برمیخوریم، هم به داستانهای کوتاه شاهکار و خواندنی. اما از او اشعار چندانی به جا نمانده. آیا این بدین معناست که او شاعری شکستخورده بوده است؟ اگر سخن خودش را بپذیریم، باید این گفته را تصدیق کنیم. اما چرا از زاویهای دیگر به ماجرا نگاه نکنیم و نگوییم که فاکنر همیشه پیش از هر چیز شاعر بوده، حتی در رمانها و داستانهای کوتاهش؟ چرا بگوییم او شاعری شکستخورده است، وقتی میتوانیم بگوییم او شاعری بوده که از قضا رمان و داستان کوتاه مینوشته؟ به هر رو، در این شکی نیست که متون داستانی ویلیام فاکنر، از نوعی غرابت و نبوغ شاعرانه آکندهاند. این نبوغ و غرابت را در داستانهای کتاب اسبها و آدمها به خوبی تشخیص میدهیم؛ مجموعهای متشکل از شش داستان کوتاه که توجیه حضورشان در کتابی واحد این است که جملگی دربارهی عالم اسبها، این موجودات مورد علاقهی فاکنرند.
ویلیام فاکنر در تمام طول زندگی خود رابطهای دوگانه با اسبها داشت. از یکسو شیفتهی اسبها بود و عاشق سواری گرفتن از آنها؛ و از سویی دیگر تا سرحد مرگ از آنها میترسید. او این عشق و وحشت آمیختهبههم را در بسیاری از داستانهای خود آشکار نموده است، که شماری از بهترینِ آنها را در کتاب اسبها و آدمها میخوانیم.
درخشانترین داستان حاضر در کتاب اسبها و آدمها بیگمان داستان دوم کتاب با عنوان «اسبهای خالدار» است. احمد اخوت (که فقط مترجم صاف و سادهی فاکنر نیست، بلکه فاکنرشناسی حاذق به شمار میرود) در مقدمهی کوتاهی که بر این داستان نوشته، به نکات جالبی اشاره کرده. از جمله اینکه از داستان اسبهای خالدار چند نسخهی متفاوت در دست است. یکی از این نسخهها، در بیست صفحه، در سال 1929 منتشر شده؛ نسخهای دیگر، در سال 1931 به چاپ رسیده؛ و نسخهای متفاوت با دو نسخهی پیشین نیز در سال 1940 تقدیم خوانندگان شده. هر سه داستان پیرنگ و شخصیتهایی واحد را عرضه میکنند، اما در جزئیات با هم تفاوتهای محسوسی دارند. اخوت در کتاب پیش رو نسخهای را که به گمانش کاملتر و زیباتر بوده ترجمه کرده است.
داستان اسبهای خالدار حول محور شخصیت فلم اسنوپس میگردد. این جناب اسنوپس از آن آدمهای رندی است که در جهان داستانهای فاکنر بهوفور میبینیم. اسنوپس مرد آبزیرکاه و خودخواهی است و برای دستیابی به منافع شخصی خویش، ابایی از زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی ندارد. در این داستان او وارد یکی از شهرهای میسیسیپی میشود و شماری اسب و کرهاسب وحشی را با زبانبازی به مردم ازهمهجابیخبر میفروشد و به آنی غیببش میزند. بعد، شهر میماند و مردم و اسبهای رمکرده و دیوانه؛ و اینچنین، غوغایی به پا میشود که آن سرش ناپیدا. مردم زیر دستوپای اسبهای دیوانه لهولورده میشوند و بساطها واژگون میشود و اتفاقات دیگری از این دست، که جملگی با طنزی ناب و شیرین روایت شدهاند. در پایان، اهالی شهر با خشم پی اسنوپس میگردند تا بلکه جبران خسارات خود را از او طلب کنند. اما مگر اسنوپس مردی است که به همین راحتیها دم به تله دهد؟
داستانی که پس از اسبهای خالدار آمده، در واقع ادامهای بر آن است. در این داستان که «دادگاه» نام دارد، فلم اسنوپس را در حال جواب پس دادن به قضات و شاکیان میبینیم. در داستان «پایان اسنوپس» نیز از فرجام این شخصیت خیرهسر آگاه میشویم. (دیگر داستانهای کتاب اسبها و آدمها ضربهی ناجوانمردانه از شخص سوم، قاطری در حیاط، و فریب خوردن سر یک اسب نام دارند.)
مدعی نیستیم که بهترین داستانهای ویلیام فاکنر در کتاب اسبها و آدمها گرد آمدهاند، اما قویاً ادعا میکنیم که خواندن داستانهای این کتاب، خصوصاً برای کسانی که به تازگی با قلم فاکنر آشنا شدهاند، لذتی وافر خواهد داشت و ایشان را به مطالعهی سایر آثار او تشویق خواهد کرد.
کتاب اسبها و آدمها توسط نشر افق ترجمه شده است. این اثر به مجموعهی «میراث فاکنر» تعلق دارد.
دربارهی مجموعهی میراث فاکنر
مجموعهی «میراث فاکنر» از نشر افق، شماری از کتابهای درخشان ویلیام فاکنر، نویسندهی پرآوازه و نوبلبردهی آمریکایی را شامل میشود. تمام عناوین متعلق به این مجموعه، توسط احمد اخوت به فارسی درآمدهاند. اخوت برای اغلب داستانهای فاکنر مقدمههایی مختصر و مفید نگاشته و برخی از آنها را نیز با پیوستها و ضمائمی خواندنی همراه کرده است.
«اسبها و آدمها»، «کارآگاه دهکده»، «همینطور که میمیرم» و «میس جینی و زنان دیگر» چهار عنوان خواندنی از مجموعهی میراث فاکنرِ نشر افقاند.
کتاب اسبها و آدمها مناسب چه کسانی است؟
دوستداران ادبیات مدرنیستی و علاقهمندان به نوع ادبیِ داستان کوتاه، مخاطبین اصلی این کتابند.
در بخشی از کتاب اسبها و آدمها میخوانیم
هنری میگوید: «بفرستش گوشهی باربند.»
با هزار زحمت اسبه را میآورند یک گوشه و هنری حلقهی طناب تو دست میدود طرفش اما اسبه از دست خانم آرمستید فرار میکند. دوباره او را میآورند یک گوشه و ایندفعه هم از دست خانم آرمستید درمیرود. هنری عصبانی برمیگردد و با طناب میزند به خانم آرمستید. میگوید: «چرا جلوشو نگرفتی همینطور مث مجسمه گذاشتی بره؟»
همین موقع بود که نگاهی انداختم به اطراف، دیدم اسنوپس ایستاده آنجا. عاقبت این مرد تگزاسی یک کاری برای اینها انجام داد. بهسرعت دوید طرف این مرد گندهبک، طناب را از دستش گرفت قبل از آنکه هنری بخواهد برای بار سوم آن را به طرف اسبه بیندازد.
هنری چرخی داد به خود و انگار میخواست بپرد به مرد تگزاسی اما خب این کار را نکرد. تگزاسی رفت دست هنری را گرفت و او را از باربند فرستاد بیرون. خانم آرمستید پشت سرشان میرفت و تگزاسی از جیبش پولی درآورد گذاشت تو دست خانم آرمستید. حالا میگوید: «ببرش تو گاری، ببرش خونه.»
طوری راحت حرف میزد انگار داشت به او میگفت شام امشب خیلی چسبید. بعد باز سروکلهی فلم پیدا شد. میگوید: «این پول بابت چی بود باک؟» تگزاسی جواب میدهد: «فکر میکنه یکی از این کرّهها رو خریده. زن، گفتم این بابا رو ببر.»
اما هنری نمیرفت. میگوید: «پولو پسش بده. من اسبم رو خریدم و خیال دارم نگهش دارم حتی اگه بنا باشه با تیر بزنمش.» و باز فلم بود: دستهادرجیب، سیخ ایستاده بود، مشغول جویدن. انگار اتفاقی از اینجا رد میشده. هنری میگوید: «پولو پس بگیر، منم اسبمو میگیرم.»
به خانم آرمستید میگوید: «پولو پسش بده.»
تگزاسی میگوید: «تو از من اسب نخریدی. زن، اینو ببر خونه.»
فهرست مطالب کتاب
سرآغاز: اسبها و آدمها / احمد اخوت
ضربهی ناجوانمردانه از شخص سوم
اسبهای خالدار
مقدمهای بر اسبهای خالدار / نوشتهی ملکوم کاولی
دادگاه
پایان اِسنوپس
قاطری در حیاط
فریب خوردن سرِ یک اسب
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب اسبها و آدمها |
نویسنده | ویلیام فاکنر |
مترجم | احمد اخوت |
ناشر چاپی | نشر افق |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 208 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-353-380-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه خارجی |