معرفی و دانلود کتاب آنچه اتفاق افتاد
برای دانلود قانونی کتاب آنچه اتفاق افتاد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آنچه اتفاق افتاد
کتاب آنچه اتفاق افتاد اثر هیلاری کلینتون به تمام وقایعی که سبب شد ترامپ به ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا برسد میپردازد. این کتاب پرفروشترین اثر غیرداستانی سال ۲۰۱۷ در آمریکا شده است.
برای اولین بار، هیلاری کلینتون (Hillary Rodham Clinton) احساسات و تفکرات خود را در طول یکی از بحثبرانگیزترین و غیرمنتظرهترین انتخابات در تاریخ آمریکا آشکار کرده است. او اکنون، فارغ از محدودیتهای دوره مبارزات انتخاباتی، شما را با خود در یکی از بینظیرترین تجربهها به عنوان اولین بانوی نامزد انتخاب ریاست جمهوری از سوی یکی از بزرگترین احزاب سیاسی آمریکا همراه خواهد کرد. شما در این سفر همراه با هیلاری، تبعیض جنسیتی، خشم، پستیهای ناامیدکننده و بلندیهای هیجانانگیز، پیچیدگیهای عجیبتر از داستانهای تخیلی، دخالتهای روسیه و شکستن تمام قوانین توسط حریف را تجربه خواهید کرد. اینها خصوصیترین خاطرات هیلادی کلینتون هستند.
کتاب آنچه اتفاق افتاد (what happened) تاکنون بیش از 300 هزار نسخه فروش داشته و عنوان پرفروشترین کتاب غیرداستانی در پنج سال گذشته را از آن خود کرده است.
هیلاری کلینتون در این کتاب از نحوه مبارزه علیه دونالد ترامپ خواهد گفت، اشتباهاتش را برایتان شرح خواهد داد و خواهد گفت که چگونه توانسته است بر این شکست غریب و خرد کننده فائق آید و بار دیگر به زندگی شاداب و عادی خود باز گردد. هیلاری به شما خواهد گفت که زن بودن در عرصه سیاست، او را به چه چالشهایی روبهرو کرده است، از انتقادها درباره صدا، سن و ظاهرش و همچنین کلیشههایی خواهد گفت که دیگران بدان باور داشتند و از او نیز میخواستند آنها را بپذیرد.
آنچه اتفاق افتاد داستان مسیری است که هیلاری کلینتون در این دو سال پیموده است؛ نوشتن این کتاب کاری آسان برای او نبود، زیرا او ناچار بود بار دیگر این مسیر را از ابتدا تا انتها طی کند و بار دیگر خشم و غم ناشی از آن را تجربه نماید. در حین نوشتن، بارها ناچار شد از پشت میز کارش بلند شود، به پشت دراز بکشد، چشمانش را ببند و تلاش کند ذهنش را از این احساسات آزاردهنده خالی نماید.
آنچه اتفاق افتاد با سخنان یک زن شجاع و پیشرو (هریت تابمن) آغاز شده است، هیلاری رودهام کلینتون بیست سال پیش، در شهری که این زن ابتدا آن جا زندگی میکرد، یعنی اوبورنِ نیویورک، نمایشنامهای از زندگیاش دید که گروهی از کودکان اجرا میکردند. این کودکان از اینکه داستان زندگی چنین زنی را اجرا میکنند بسیار هیجانزده بودند، زنی جسور و بیپروا که توانست بردهها را علیه تمام اعتقادات نادرستی که وجود داشت رهبری کند. با وجود تمام مشکلات و موانعی که در برابر این زن وجود داشت، او فقط یک جمله را تکرار میکرد: ادامه بده! او به این جمله ساده اما قدرتمند ایمان کامل داشت و به آن عمل میکرد، همان کاری که ما نیز اکنون باید انجام دهیم.
سال 2016 دولت امریکا اعلام کرد که تصویر هریت تابمن را روی اسکناسهای بیستدلاری چاپ خواهد کرد. اگر نیازمند اثبات درستی کار این زن شجاع هستید، همین کافی است.
در بخشی از کتاب آنچه اتفاق افتاد میخوانیم:
نهم نوامبر در نیویورکسیتی هوا بارانی و سرد بود. جمعیت در پیادهرو ایستاده بود و درحالی که خودروی من جلو میرفت، به من نگاه میکرد. برخی گریه میکردند. برخی دستها یا مشتهایشان را به نشانه اتحاد بالا برده بودند. کودکان خردسالی در جمعیت بودند که والدینشان آنها را در آغوش گرفته بودند. دیدن تمام این تصاویر بهجای اینکه قلبم را از شادی پر کند، با غم میفشرد.
گروه من بهشدت در تلاش بود تا مکانی را برای سخنرانی شکست من بیاید. مرکز همایش جیکوب جاویتز یکی از مکانهایی بود که امیدوار بودیم برای برگزاری جشنهای پیروزی رزرو نشده باشد. ساعت 3:30 بامداد پس از ساعتها جستوجو، عاقبت کارمندان رده بالای کمپین من در لابی هتل نیویورکر در منهتن، دور هم جمع شدند، جایی که از محل اقامت من و خانوادهام چندان هم دور نبود. کارمندان مجبور شده بودند از دربان بخواهند که به مدیر هتل در خانهاش تلفن بزند و او را از خواب بیدار کند تا مکانی را برای سخنرانی من مهیا نماید. ساعت 4:30 آنها توانستند آماده کردن یکی از سالنهای هتل را برای برنامهای که هیچکس تصورش را نمیکرد رخ دهد آغاز کنند.
بعدها فهمیدم که این هتل، همان هتلی بود که محمدعلی کلی در سال 1971 پس از باخت تلخش در برابر جو فریزر در پایان یک نبرد سنگین در پنجاه راند، استراحت کرد و روحیه خود را باز یافت. علی روز پس از بازی گفته بود: «من هرگز نمیخواستم ببازم، نمیدانم چطور شکست خوردم، تنها چیزی که میدانم و برایم مهم است، این است که من چگونه باختم.» او افزوده بود: «من گریه نمیکنم و طرفدارانم هم نباید گریه کنند.» این اتفاق که هر دوی ما باید تلخی شکست را در اینجا تجربه میکردیم، برای من بسیار عجیب بود.
آن روز صبح، من و بیل برای یادآوری اتحاد، هر دو لباسهایی به رنگ بنفش پوشیدیم (رنگ بنفش ترکیبی از اتحاد دو رنگ قرمز و آبی است که هر دو در پرچم امریکا وجود دارند. ) شب قبل درحالیکه زیر سقف شیشهای به آسمان امریکا که به دو دسته تقسیم شده بود نگاه میکردم، تصمیم گرفته بودم که فردا لباسی به رنگ سفید بپوشم، رنگی که نشانه زنان طرفدار حق رأی و انتخاب زنان بود (ما بیش از اندازه به سمبلها فکر کرده بودیم)؛ اما متأسفانه لباس سفید در چمدان باقی ماند و بهجای آن من به نشانه اتحاد مردم در امریکا، رنگ بنفش را انتخاب کردم، لباسی که تصور میکردم پس از انتخاب شدنم به رئیسجمهوری امریکا در اولین سفرم به واشنگتن بپوشم.
پس از اینکه سخنرانی خود را ایراد کردم، تا جایی که توانستم حامیان خود را در سالن در آغوش گرفتم. افراد زیادی در آن جا بودند که پابهپای من تا آخرین لحظه جنگیده بودند؛ دوستانم، کارمندانی که در کمپین کار میکردند و تمام داوطلبانی که تمام وقت و انرژی خود را صرف این انتخابات کرده بودند. چهره بسیاری از آنان پوشیده از اشک بود؛ اما من در طول مراسم حتی قطرهای اشک هم نریختم، آرام بودم و سخنانم روشن و واضح بود. وظیفه من این بود که این صبح را با قدرت به پایان برسانم. باید لبخند میزدم، باید قوی میبودم و باید به امریکا نشان میدادم که زندگی هنوز جریان دارد و جمهوری ما این رویداد را نیز پشت سر خواهد گذاشت. یک عمر در معرض دیدگان کنجکاو و تیزبین بودن، به من آموخته بود که چگونه در جمع قوی بمانم و احساسات خود را نشان ندهم. در بدترین و بهترین شرایط عادت داشتم چهرهام آرامش داشته باشد، درست مانند زرهی بر تن یک جنگجو! انگار در چند دهه عمرم، زندگی به من آموخته بود که چگونه باید بتوانم در بدترین لحظه از زندگیام، بر خود تسلط داشته باشم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آنچه اتفاق افتاد |
نویسنده | هیلاری کلینتون |
مترجم | فریبا جعفری نمینی |
ناشر چاپی | انتشارات نسل نواندیش |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 462 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-236-884-6 |
موضوع کتاب | کتابهای سیاست آمریکا |