معرفی و دانلود کتاب آن یکی انیشتین

معرفی کتاب آن یکی انیشتین

ماری بندیکت در کتاب آن یکی انیشتین به زندگی میلوا ماریچ همسر نخست آلبرت انیشتین می‌پردازد و از فداکاری‌های او برای خانواده‌اش می‌گوید. میلوا دختر باهوشی‌ بود و برای خود در دنیای فیزیک و ریاضی سیر می‌کرد تا این‌که عاشق آلبرت شد و از او دانشمندی ساخت که امروزه در سراسر دنیا شناخته می‌شود.

درباره‌ی کتاب آن یکی انیشتین:

میلوا ماریچ همیشه نسبت به دختران دیگر متفاوت بود؛ بسیاری از زنان تا سن بیست سالگی ازدواج کرده بودند اما او تصمیم گرفت به دانشگاه برود و فیزیک بخواند. در زمانه‌ای که او زندگی می‌کرد دانشگاه رفتن و فکر کردن به محاسبات ریاضی و فیزیک کاری مردانه محسوب می‌شد، اما میلوا به قدری باهوش بود که به‌رغم تمام مشکلات توانست راه خود را در دنیای آکادمیک باز کند. او همیشه با خود تصور می‌کرد که درگیر شدن با مسائل ریاضی بسیار آسان‌تر از ازدواج است و تمایلی به این کار نداشت تا این‌که در دانشگاه با آلبرت اینشتین آشنا شد و دوستی عمیقی میان آن دو شکل گرفت که به عشق و ادواج ختم شد.

البته همانطور که در کتاب آن یکی انیشتین دیگر (The Other Einstein) نیز مطرح می‌شود، میلوا نیز فیزیکدان بزرگی بود که تمام استعداد و نبوغ خود را برای مطرح کردن نام همسرش فدا کرد و همچنان شایعاتی بر دستاوردهای علمی آلبرت انیشتین سایه می‌اندازد؛ برخی معتقدند نابغه‌ی اصلی میلوا بود اما اجازه داد آلبرت همه چیز را به نام خود تمام کند. به هر روی ماری بندیکت (Marie Benedict) با استفاده از نامه‌ها، مدارک حقیقی و کمی چاشنی تخیلی، داستانی جذاب از این زن در اختیارتان قرار می‌دهد و شما را با زوایای پنهان زندگی مشترک آلبرت انیشتین و همسر نخستش آشنا می‌سازد.

نکوداشت‌های کتاب آن یکی انیشتین:

- به زیبایی نوشته شده است. پرترهای بسیار زیبا از زنی که عاشق مرد اشتباه است. (Jillian Cantor)
- عالی! داستان دلهره‌آور همسر اول درخشان اینشتین که در سایه‌ی او گم شده بود. (Sue Monk Kidd)
- یک داستان تخیلی جذاب از زندگی تلخ یک دانشمند زن که تحت‌الشعاع شخص دیگری قرار می‌گیرد. (Booklist)

با ماری بندیکت بیشتر آشنا شویم:

او با نام حقیقی هدر بندیکت ترل (Heather Terrell) در سال 1969 به دنیا آمد و تعدادی از آثار داستانی خود را با نام مستعار ماری بندیکت منتشر می‌کند. این رمان‌نویس مشهور و پرفروش آمریکایی در پیتسبورگ دبیرستان خود را به اتمام رساند و برای ادامه تحصیل به دانشکده حقوق دانشگاه بوستون رفت. ترل به مدت ده سال وکالت کرد اما پس از موفقیت نخستین رمانش این شغل را کنار گذاشت و به صورت تمام وقت مشغول نویسندگی شد. از میان آثار این نویسنده‌ی مشهور می‌توان به مواردی مانند من تنها زن صحنه بودم، آن یکی اینشتین و... اشاره کرد. او به‌همراه خانواده‌اش در پیتسبرگ زندگی می‌کند.

کتاب آن یکی انیشتین مناسب چه کسانی است؟

اگر به داستان‌های تاریخی به ویژه شخصیت انیشتین علاقه‌مند هستید، این رمان بهترین گزینه برای‌تان محسوب می‌شود.

جملات برگزیده‌ی کتاب آن یکی انیشتین:

- تغییر در حرکت همیشه متناسب است با نیروی محرکۀ اعمال‌شده و جهت آن نیز در مسیر همان نیروست. (سر آیزاک نیوتن)
- در اندک لحظاتی که برایم باقی مانده است، همچون باستان‌شناسی ریزبین، گذشته را برای پاسخ به پرسش‌هایم واکاوی می‌کنم. (میلوا ماریچ اینشتین)
- پایان کار نزدیک است. قدم‌هایش را حس می‌کنم که همچون سایه‌ای تاریک، دلبرانه به من نزدیک‌تر می‌شود. (میلوا ماریچ اینشتین)

در بخشی از کتاب آن یکی انیشتین می‌خوانیم:

وقتی وارد هشتی پانسیون انگلبرخت شدم، فوراً در را پشت‌سرم بستم و چتر خیسم را به خدمتکاری دادم که منتظر ایستاده بود. از همان ورودی ساختمان، صدای خنده از اتاق پذیرایی پشتی شنیده می‌شد. می‌دانستم آنجا دخترها منتظرم بودند، اما هنوز حس‌وحال جواب دادن به سؤال‌هایشان را نداشتم. می‌خواستم، حتی برای چند دقیقه هم که شده، کمی تنها باشم تا به اتفاقات آن روز فکر کنم. با احتیاط و با قدم‌هایی نرم وارد راه‌پله شدم تا به اتاقم بروم.

جیر! پلۀ شل لعنتی!

در اتاق پذیرایی پشتی باز شد و هلن پیشاپیشِ خش‌خش دامن‌های خاکستری، با فنجان چای داغی در دست، ظاهر شد.

«میلوا! ما منتظرتیم! فراموش کردی؟»

با دست دیگرش دستم را گرفت و من را به‌سمت اتاق پذیرایی پشتی کشاند که در جمع خودمان به آن اتاق بازی می‌گفتیم. از آنجا که کسی جز ما از آن اتاق پذیرایی استفاده نمی‌کرد، این حق را به خودمان داده بودیم که برایش نامی انتخاب کنیم.

خنده‌ام گرفت. اگر دخترها نبودند، چطور تمام این چند ماه اخیر را در زوریخ دوام می‌آوردم؟ میلانا، روژیکا و از همه مهم‌تر هلن، که با آن حاضرجوابی‌، خوش‌اخلاقی و لنگی پایش که به شکل عجیبی شبیه مال من بود حکم خواهرم را داشت. چرا از همان روز اول آن‌ها را به زندگی‌ام راه نداده بودم؟

چند ماه قبل، وقتی من و پاپا وارد زوریخ شدیم، هرگز تصور داشتن چنین دوستانی را نمی‌کردم. سال‌ها ناسازگاری با هم‌کلاسی‌هایم، که در بهترین حالت به بیگانگی با آن‌ها و در بدترین حالت به مسخره شدن ختم می‌شد، برای من معنایی جز یک عمر تنهایی و غرق شدن در درس‌ومشق نداشت. شاید هم این فقط تصورات من بود.

فهرست مطالب کتاب

پیشگفتار: 4 اوت 1948 خیابان هوتن‌اشتراسه، پلاک 62 سوئیس، زوریخ
بخش اول
1- صبح 20 اکتبر 1896 سوئیس، زوریخ
2- بعد از ظهر20 اکتبر 1896 سوئیس، زوریخ
3- 22 آوریل 1897 سوئیس، زوریخ
4- 24 آوریل 1897 سوئیس، درۀ زیل
5- 4 مه، 1897 سوئیس، زوریخ
6- 9 و 16 ژوئن 1897 سوئیس، زوریخ
7- 30 و 31 ژوئیۀ 1897 سوئیس، زوریخ، و درۀ زیل
8- 29 اوت 1897 و 21 اکتبر 1897 صربستان، کاچ؛ و آلمان، هایدلبرگ
بخش دوم
9- 12 آوریل 1898 سوئیس، زوریخ
10- 8 ژوئن 1898 سوئیس، زوریخ
11- 8 دسامبر 1899 سوئیس، زوریخ
12- 12 فوریه 1900 سوئیس، زوریخ
13- 27 جولای 1990 و 10 اوت 1900 سوئیس، زوریخ؛ و صربستان، کاچ
14- 4 فوریۀ 1901 سوئیس، زوریخ
15- 3 مه 1901 سوئیس، زوریخ
16- 5 تا 8 مه 1901 ایتالیا، دریاچۀ کومو
17- 31 مه 1901 سوئیس، زوریخ
18- 2 ژوئن 1901 سوئیس، زوریخ
19- 20 اوت 1901 و 7 تا 18 نوامبر 1901 صربستان، شهر کاچ؛ و سوئیس، شهر اشتاین ‌ام راین
20- 27 ژانویۀ 1902 صربستان، کاچ
21- 4 ژوئن 1902 صربستان، کاچ
22- 6ژانویۀ 1903 سوئیس، برن
23- 26 اوت 1903 سوئیس، برن
24- 27 اوت و 19 سپتامبر 1903 اتریش، سالزبورگ؛ و صربستان، کاچ
25- 12 اکتبر 1903 صربستان، نووی ساد
26- 13 اکتبر 1903 سوئیس، برن
27- 26 مه 1905 سوئیس، برن
28- 22 اوت 1905 صربستان، نووی ساد
29- 26 سپتامبر 1905 سوئیس، برن
30- 4 اوت 1907 و 20 مارس 1908 سوئیس، لنک؛ و سوئیس، برن
31- 4 ژوئن 1909 سوئیس، برن
32- 14 اوت 1909 سوئیس، درۀ انگادین
33- 20 اکتبر 1910 و 5 نوامبر 1911 سوئیس، زوریخ؛ و چکسلواکی، پراگ
34- 8 اوت 1912 سوئیس، زوریخ
35- 14 مارس 1913 سوئیس، زوریخ
بخش سوم
36- مارس 1913 سوئیس، زوریخ
37- 1 آوریل 1913 فرانسه، پاریس
38- 14 جولای تا 23 سپتامبر 1913 سوئیس، زوریخ؛ صربستان، کاچ؛ و اتریش، وین
39- 18 جولای 1914 آلمان، برلین
40- 29 جولای 1914 آلمان، برلین
پردۀ آخر: 4 اوت 1948 خیابان هوتن‌اشتراسه، پلاک 62 سوئیس، زوریخ
یادداشت نویسنده
راهنمای خواندن گروهی
گفت‌وگویی با نویسنده
سپاسگزاری
دربارۀ نویسنده
پی‌نوشت‌ها