معرفی و دانلود کتاب آقای جودت و پسران
برای دانلود قانونی کتاب آقای جودت و پسران و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آقای جودت و پسران
اورهان پاموک، برندهی جایزهی نوبل ادبیات سال 2006، در کتاب آقای جودت و پسران به روایت داستان سه نسل متفاوت از یک خانواده تاجر که در استانبول زندگی میکنند، پرداخته است.
رمان آقای جودت و پسران (cevdet bey ve ogullari) دورانی از آتاتورک، سلطان عبدالحمید دوم و سال های پس از آتاتورک و سلطه نظامیها را دربردارد.
در این داستان آقای جودت و خانوادهاش که مشغول فروش چراغهای روشنایی هستند، در سالهای فروپاشی امپراتوری عثمانی و تاسیس جمهوری ترکیه توانستند ثروت زیادی را به دست آورند. او در این میان یک مغازهی سخت افزار و لوازم برقی برای پدرش راهاندازی کرد و در این کار هم موفق میشود البته به لطف قرارداد برق رسانی که با رشوه خواری برای شهرشان به دست آمده است.
بخش دوم داستان بین سالهای 1936 تا 1939 میگذرد. در این شرایط آقای جودت و خانوادهاش با اینکه بسیار مرفه و ثروتمند هستند اما به خاطر اوضاع نابسمان و مسیری که این کشور در حال طی کردن است ناراضیاند. بخش پایانی این کتاب هم در مورد نوهی آقای جودت به نام احمد است که مربوط به کارهای هنری و روابط عاشقانه او میباشد.
اورهان پاموک (Orhan Pamuk)، درست مثل قهرمان رمانهایش آقای جودت و پسران و کتاب سیاه، در خانوادهای شلوغ اما متموّل در محلهی نیشانتاشی استانبول به دنیا آمد. همانطور که در کتاب استانبول، اتوبیوگرافی نویسنده، آمده است تحصیلات مقدماتی و متوسطه را با گرایش نقاشی در کالج امریکایی Robert college واقع در محلهی سکونت خود، گذراند.
در سن بیست و دو سالگی در رشتهی معماری دانشگاه پلیتکنیک استانبول ثبتنام اما بعد از سه سال تحصیل در این رشته آن را رها کرد و در همان دانشگاه به رشتهی روزنامهنگاری روی آورد و چهار سال بعد با مدرک کارشناسی فارغالتحصیل شد. اولین رمانش آقای جودت و پسران را که حکایت خانوادهای متموّل و شلوغ است، در سال 1982 نوشت که برایش جوایز ملی «اُرهان کمال» و «کتاب سال» را به ارمغان آورد.
در بخشی از کتاب آقای جودت و پسران میخوانیم:
مرد درشکهچی اولِ پل گالاتا درشکه را نگه داشت تا عوارضی پل را پرداخت کند. فروشندهی دورهگردی که سمت رو به خلیج پل گالاتا شربت آبلیمو میفروخت مثل همیشه درست سرِ جای همیشگیاش بود و مثل همیشه چپوراست داد میکشید «شربت آبلیمو، شربت آبلیمو.» روی هلوهای میوهفروشی آن کنار هم مثل همیشه پشه و مگس بود که شلتاق میکردند.
کمی آنطرفتر جلوِ کشتیسازی قاسمپاشا هم مثل همیشه جنازهی کشتی و لنج و قایق و کرجی غرق شده و ازکارافتاده بود که رو و توی هم تلنبار شده بودند. وقتی درشکه دوباره راه افتاد دیگر از مه صبحگاهی خبری نبود و روی پُل آسمان براق بود و چند تودهی کوچک ابر رقیق چپوراست میشدند. آن پایین توی خلیج هم یک کشتیبخار از آنها که به جای ملخ دو طرف میانی بدنهشان پرههای چرخمانند دارند، از سمتِ خلیج به سوی دریای مرمره حرکت میکرد، بهکُندی و سنگین. آقای جودت این کشتیبخار را که اسمش سهولت بود خوب میشناخت.
روی پل مرد تنومندی که کلاه بزرگی به سر داشت همراه همسرش که روبند نداشت، دستدردستِ بچههاشان که لباس ملوانی به تن داشتند به لبهی پل تکیه داده و دریا را سِیر میکردند. آقای جودت با دیدن این زوج جوان گفت «خونوادهای که من میخوام یه همچین چیزیه.» چند متر جلوتر دو مرد کلاهفسبهسر هم به تیر چراغ برق تکیه داده و آن زوج جوان را تماشا میکردند. آقای جودت بار دیگر گفت «یه همچین چیزی!» و هنوز از آن دو مرد کلاهفسی که هر دو کراوات هم داشتند چشم نگرفته بود که دو حمال با پشتهای از چوبهای حایل از جلوِ آنها به تک رد شدند.
یک کشتیبخار هم از سوی دریا به خلیج نزدیک میشد که آن هم آشنای آقای جودت بود؛ کشتیبخار ساحل بند. بچههای آن زوج به نردههای کنار پل تکیه داده و غرق آن کشتی غولپیکر شده بودند. سال اولی که به استانبول اثاثکشی کرده بودند آقای جودت هم آنجا آمده بود. به همان نردهها تکیه داده و بلبشوِ آنجا را سِیر کرده بود؛ پل و درشکهها و عابرانِ رویش، دریا و خلیج و کشتیهای بخار تویش... آن وقتها هنوز اسکلهی محلهی سرکهچیها ساخته نشده بود. با خود گفت «اون وقتا... اون وقتا یعنی درست بیست سال پیش.» آقای جودت از تداعی خاطرات بیست سال پیش لذت میبرد که ناگهان به یاد آورد که او برای نخستینبار همراه برادرش آنجا آمده بود. برای همین باز منقلب شد.
فهرست مطالب کتاب
دربارهی نویسنده
قسمت اول: سرآغاز
فصل اول: صبح
فصل دوم: مسلمان و تاجر
فصل سوم: ژُون ترک
فصل چهارم: داروخانه
فصل پنجم: محلهی قدیمی
فصل ششم: عصرانه
فصل هفتم: خانهباغِ پاشا
فصل هشتم: در رابطه با زمان، خانواده و زندگی
فصل نهم: خانهای سنگی در محلهی نیشان تاشی
فصل دهم: خواستهی بیمار
فصل یازدهم: عاقلان و جاهلان
فصل دوازدهم: شب و زندگی
قسمت دوم
فصل اول: یک فاتح جوان در استانبول
فصل دوم: ولیمهی عید
فصل سوم: بعدازظهر
فصل چهارم: دوستان قدیمی
فصل پنجم: یک خانهی دیگر
فصل ششم: چه باید کرد؟
فصل هفتم: پیش از آغاز سفر
فصل هشتم: زنها در محلهی بیاوغلو
فصل نهم: پایان یک روز
فصل دهم: نامههایی از شرق
فصل یازدهم: تعطیلات در محلهی بشیکتاش
فصل دوازدهم: عمو و برادرزادهی نظامیاش
فصل سیزدهم: نامزدی
فصل چهاردهم: پیادهروی در هوای پاک
فصل پانزدهم: مهندسی شاعرمسلک در جشن نامزدی
فصل شانزدهم: نامزدی جاهطلب
فصل هفدهم: نیمقرن زندگیِ تجاریِ من
فصل هجدهم: مراسم تشییع جنازه
فصل نوزدهم: کودک و گرما
فصل بیستم: ما چرا اینطور هستیم؟
فصل بیست و یکم: میخانهای در محلهی بشیکتاش
فصل بیست و دوم: دفترخاطرات 1
فصل بیست و سوم: عیدی دیگر
فصل بیست و چهارم: توفان
فصل بیست و پنجم: اتاق راستینیاک
فصل بیست و ششم: صبح روز اول
فصل بیست و هفتم: شاعر در محلهی بیاوغلو
فصل بیست و هشتم: برای وقتکشی
فصل بیست و نهم: دفترخاطرات 2
فصل سیام: دو دوستدار موسیقی
فصل سی و یکم: بیداری
فصل سی و دوم: مصایب یک تاجر
فصل سی و سوم: ندای دل
فصل سی و چهارم: ضیافت
فصل سی و پنجم: همان بحثهای کسلکنندهی همیشگی
فصل سی و ششم: عزیمت به جزیره
فصل سی و هفتم: ریلگذاری
فصل سی و هشتم: شب آخر
فصل سی و نهم: پاییز
فصل چهلم: آنکارا
فصل چهل و یکم: دختری از هر نظر شایستهی جمهوریت
فصل چهل و دوم: در خانهی نمایندهی مجلس
فصل چهل و سوم: دولت
فصل چهل و چهار: آمال آقای وکیل
فصل چهل و پنجم: در جوار نویسندهای اصلاحطلب
فصل چهل و ششم: میان جمعی ترک متعصب
فصل چهل و هفتم: دلتنگی
فصل چهل و هشتم: آلام آقای وکیل
فصل چهل و نهم: خانواده، اخلاق و غیره
فصل پنجاهم: باز هم در استانبول
فصل پنجاه و یکم: سفر
فصل پنجاه و دوم: هنوز در جستوجو
فصل پنجاه و سوم: با جوانان
فصل پنجاه و چهارم: زمان و انسان واقعی
فصل پنجاه و پنجم: ختنه
فصل پنجاه و ششم: یومالحساب
فصل پنجاه و هفتم: عروسدریایی
فصل پنجاه و هشتم: یک یکشنبه
فصل پنجاه و نهم: فرو ریختن
فصل شصتم: دفترخاطرات 3
قسمت سوم: حرفِ آخر
فصل اول: روزی نو
فصل دوم: آپارتمانی در محلهی نیشانتاشی
فصل سوم: خواهر
فصل چهارم: یک دوست
فصل پنجم: تلفن
فصل ششم: شام
فصل هفتم: همه باهم
فصل هشتم: دفترچههای قدیمی
فصل نهم: زندگی هنر
فصل دهم: مدیحهای در بابِ گذر زمان
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آقای جودت و پسران |
نویسنده | اورهان پاموک |
مترجم | عین له غریب |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۳۹۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 959 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-229-331-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی خارجی |