معرفی و دانلود کتاب آخرین انسان

معرفی کتاب آخرین انسان

چشم تمام موجوداتی که پس از انقراض به‌وجود آمدند، سبز رنگ است. دکتر کریک با دستکاری ژنتیکی این زیبایی را به آن‌ها هدیه داده! تنها کسی که با آن موجودات تفاوت دارد «اسنومن» است. کتاب آخرین انسان ما را به جهانی می‌برد که گونه‌ی انسان در آن‌جا منقرض شده و دنیای جدید، ویرانه‌ای مملو از تکنولوژی است. مارگارت اتوود ما را به این جهان دعوت می‌کند تا انتهای فساد و سیاهی بشریت را ببینیم و پیش از منقرض شدن، برای نجات خود چاره‌جویی کنیم.

درباره‌ی کتاب آخرین انسان

بالاخره تمام شد. نسل بشر از بین رفت و زمین از وجود انسان‌ها خالی شد. اسنومن دقیق به یاد ندارد که چند سال از زمانی که طاعون به جان انسان‌ها افتاد می‌گذرد، فقط به یاد دارد در آن دوران نامش «جیمی» بود و زندگی خوبی داشت؛ یعنی زمانی که معشوقه و صمیمی‌ترین دوستش هنوز زنده بودند و او تا این اندازه تنها نبود. البته در حال حاضر افراد دیگری هم اطراف او هستند. پس از انقراض بشر،‌ انسان‌هایی ساخته شدند و زندگی عجیبی را آغاز کردند. شاید از لفظ «ساخته شدن» برای انسان تعجب کنی اما به‌مرور زمان با نوعی از بشر که ژنتیک او با کمک علم کدنویسی است آشنا می‌شوید. این موجودات جدید از دوران پیش از طاعون چیزی نمی‌دانند و همین موضوع باعث شده از زندگی افتضاح کنونی خود راضی باشند؛ تنها اسنومن است که نمی‌تواند غم از دست دادن زندگی قبلی، دوست و معشوقه‌اش را از یاد ببرد.

کتاب آخرین انسان (Oryx and Crake) ظاهراً داستانی تخیلی است اما برای ما که سال‌های جولان کرونا، جنگ‌های غیرانسانی و نسل‌کشی‌های فراگیر را دیده‌ایم، تجسم دنیایی که مارگارت اتوود (Margaret Atwood) آن را در داستان خود ترسیم کرده، کار دشواری نیست و می‌توانیم وقایعی که در کتاب آخرین انسان شرح داده شده‌اند را محتمل در نظر بگیریم.

اسنومن در این جهان آشفته به‌غیر از سوگ و تنهایی، با مشکل بزرگ‌تری هم مواجه است: پرفسور کریک. او از هم‌کلاسی‌های قدیمی‌اش است که پس از انقراض، دانشمند شده و می‌خواهد دنیای جدید را آن‌طور که خود می‌خواهد بسازد. کریک همه‌چیز را تغییر داده و زندگی موجوداتی که آن‌ها را به‌وجود آورده، از تکنولوژی لبریز کرده است. کریک مدعی است که می‌تواند با استفاده از علم و دستکاری ژنتیکی انسان‌ها، بشریت را سعادتمند کند؛ اما هم ما و هم اسنومن گوشمان از این ادعاها پر است، می‌دانیم که دکتر کریک به‌دنبال چیست و ماجراجویی‌های علمی‌اش چه نتایج ویران‌گری دارد. او باهوش است. نقطه‌ضعف‌ها و امیال مردمی را که پس از انقراض به‌وجود آمده‌اند بهتر از خودشان می‌شناسد و می‌داند که چطور باید آن‌ها را رهبری کند. تنها کسی که از گذشته‌ی کریک باخبر است، اسنومن است.

شاید در وهله‌ی نخست، کریک آن‌قدرها هم ویران‌گر به‌نظر نرسد اما مارگارت اتوود ما را با زنی به‌نام اوریکس آشنا می‌کند؛ زنی که از کودکی به وسیله‌ی لذت‌جویی تبدیل شده و هیچ‌کس برای او حقوق و شأنی قائل نیست. همین زن نقطه‌ی شروع نفرت کریک و اسنومن از یکدیگر است. اوریکس زندگی آن‌ها را متحول می‌کند. هردوی آن‌ها این زن را دوست دارند، اما عشقشان با صلح و پایانی خوش به سرانجام نمی‌رسد. کتاب آخرین انسان روایت‌گر جهانی است که اگر نتوانیم تکنولوژی افسارگسیخته و ثروتمندان منفعت‌طلب را کنترل کنیم، باید منتظر پدیدآمدنش باشیم. مارگارت اتوود در این داستان، تنها ماجرایی هولناک و عاشقانه را بازگو نکرده، بلکه به ما هشدار می‌دهد تا بیشتر مراقب دنیای خود باشیم.

کتاب آخرین انسان با ترجمه‌ی سهیل سمی در انتشارات ققنوس منتشر شده است.

اقتباس سینمایی از کتاب آخرین انسان

• داستان آخرین انسان، آدام دیوانه و سال سیلاب که همگی از آثار مارگارت اتوود هستند، به‌کوشش کمپانی پارامونت به‌صورت مجموعه‌ای درآمده‌اند و قرار است به‌زودی از شبکه‌ی Hulu برای علاقه‌مندان نمایش داده شوند.

جوایز و افتخارات کتاب آخرین انسان

• برترین رمان گودریدز در زمینه‌ی علمی و تخیلی سال 2013
• نامزد جایزه‌ی گاورنر جنرال در سال 2003
• برنده جایزه‌ی کتاب نارنجی سال 2004
• نامزد نهایی دریافت جایزه‌ی من بوکر در زمینه‌ی ادبیات داستانی
• کتاب پرفروش ملی
• نامزد جایزه‌ی گیلر در سال 2003

نکوداشت‌های کتاب آخرین انسان

• مارگارت اتوود مانند مهندس زبان‌شناسی، جملات را در قالبی مناسب و زیبا قرار داده و برای مجذوب کردن مخاطب تلاش و برنامه‌ریزی کرده است. (روزنامه‌ی Saturday Telegraph)
• این کتاب در عین نشاط‌آور بودن، همدلانه و به مخاطبانش بینش و دیدگاه خاصی را ارائه می‌دهد. این هم علمی است و هم ادبی. مارگارت اتوود شخصیت‌های داستانش را به‌طرز گیرا و جذابی خلق کرده است. (اخبار Observer)
• این کتاب ساختار محکمی دارد. هم عمیق است هم سرگرم‌کننده. مارگارت اتوود ما را با هجومی از حوادث مواجه می‌کند که سنگینی آن‌ها را بر دوش خود احساس می‌کنیم و انگار به اعماق پرتگاه پرتاب می‌شویم. (آنیتا میسون)

کتاب آخرین انسان برای چه کسانی مناسب است؟

آینده در انتظار ماست، اما همان‌طور که می‌بینیم اوضاع جهان چندان امیدوارکننده به‌نظر نمی رسد و اصلاً بعید نیست که در دهه‌های پیش‌رو، همه‌چیز نابود و کره‌ی زمین ویران شود؛ به‌همین دلیل کتاب آخرین انسان چیزی فراتر از داستانی تخیلی است و می‌توانیم آن را به‌عنوان نقشه‌ی راهنما برای زندگی در زمان پساانقراض نسل بشر در نظر بگیریم. این داستان برای علاقه‌مندان به آثار علمی و تخیلی و عاشقانه جذاب خواهد بود.

در بخشی از کتاب آخرین انسان می‌خوانیم

هُرم گرما بر سطح زمین مى‌ریزد و بعد از سطح برمى‌جَهَد. آرام مى‌گیرد، نفسى عمیق مى‌کشد و دانه‌هاى عرقى را که از سر و رویش مى‌چکد احساس مى‌کند، مثل هزاران حشره ریز که بر بدنش راه بروند. چشمانش مى‌لرزند و بسته مى‌شوند، فیلم‌هاى قدیمى، گنگ و نامنظم، در ذهنش زنده مى‌شوند. مى‌گوید: «چه غلطى مى‌خواست بکند که به من نیاز داشت؟ چرا راحتم نگذاشت؟»

فکر کردن به این موضوع فایده‌اى ندارد، نه در این هنگامه گرما، با مغزى که به پنیر آب‌شده تبدیل مى‌شود. نه پنیر آب‌شده: بهتر است از هر نوع تصویر ذهنى غذا پرهیز کند. با بتون پُر کردن، با چسب چسباندن، محصولات مربوط به مو، در شکل و قالبِ کِرِم، داخل تیوب. زمانى از آن‌ها استفاده مى‌کرد. جاى دقیقش را روى قفسه به خاطر داشت، درست کنار تیغش. تمیزى را دوست داشت، تمیزى و نظم و ترتیب قفسه را. ناگهان تصویر روشنى از خود به ذهنش آمد، دوش‌گرفته و تر و تمیز، در حالى که آن کرم مو را به موهاى مرطوبش مى‌مالید. در پارادیس، در انتظار اوریکس.

نیتش خوب بود، یا دست‌کم نیت بدى نداشت. هرگز نخواسته بود به کسى آسیبى برساند، نه به طور جدى، نه در زمان و مکان واقعى. خیالبافى که به حساب نمى‌آمد.

شنبه بود. جیمى روى تختش دراز کشیده بود. آن روزها بلند شدن از روى تخت برایش دشوار شده بود. هفته گذشته چند بار دیر به سر کارش رسیده بود و چند بار پیش از هفته قبل، و چند بار نیز پیش از آن. خیلى زود به دردسر مى‌افتاد. نه این‌که پى عیاشى مى‌رفت؛ بالعکس از هر گونه تماس انسانى پرهیز مى‌کرد. رده‌بالایى‌هاى آنویو هنوز حضورش را هضم نکرده بودند. احتمالاً قضیه مادر او و مرگش را به خاطر خیانت مى‌دانستند. بله، البته که مى‌دانستند، اما این‌جور قضایا در مجتمع‌ها جزء اسرار تیره و تارى بود که هیچ‌کس درباره‌اش چیزى نمى‌گفت بداقبالى، چشم زدن، شاید دامنگیر همه بشود، بهترین کار ایفاى نقش کر و لال‌ها بود و غیره و ذلک. شاید داشتند برایش پاپوش درست مى‌کردند.

فهرست مطالب کتاب

1
اَنبه
آب‌آورده‌ها
صدا
2
تلِ آتش
اندام‌زارها
ناهار
3
ظُهرى‌ها
رگبار
4
راکسون
چکش
کریک
بِرِین‌فریز
هات‌تاتز
5
تُست
ماهى
بطرى
6
اوریکس
آواى پرنده
گل‌هاى رز
جاز سرزمین پریان
7
اسوِلتانا
خُرخُرِ گربه
آبى
8
سویومى
هَپى‌کوپا
فن بیان کاربردى
نابغه‌آباد
سگّرگ‌ها
فرضى
اکستینکتاتون
9
پیاده‌روى
گردباد
10
لاشخورنگارى
آنویو
گاراژ
مستأصل
11
خوکنک‌ها
رادیو
بارو
12
عوام‌نشین‌گردى
بلیس پلاس
دیوآدم
پارادیس
کریکِ عاشق
گردش
قفل هوا
13
حباب
خطوط درهم
بقایا
14
بُت
وعظ
15
رد پا