معرفی و دانلود کتاب گشتاپو: تاریخچه یکی از قدرتمندترین سازمان‌های امنیتی جهان

معرفی کتاب گشتاپو: تاریخچه یکی از قدرتمندترین سازمان‌های امنیتی جهان

لوکاس پل در کتاب گشتاپو: تاریخچه یکی از قدرتمندترین سازمان‌های امنیتی جهان، درباره‌ی یکی از مخوف‌ترین سازمان‌های اطلاعاتی و دولتی رایش سوم، قبل و حین جنگ جهانی دوم، حقایق تکان‌دهنده و غیرقابل باوری را مطرح می‌کند. در این وقایع‌نگاری تاریخی نحوه‌ی پیدایش و جنایات وحشیانه این سازمان علیه صدها نفر و در نهایت سقوط آن برای شما روشن خواهد شد.

درباره‌ی کتاب گشتاپو: تاریخچه یکی از قدرتمندترین سازمان‌های امنیتی جهان:

گشتاپوها در فیلم‌ها و سریال‌ها مردانی با بارانی‌های سیاه از جنس چرم به تصویر کشیده شده‌اند که پاسی از شب گذشته به درب خانه‌ها رفته و آن‌ها را می‌کوبیند و هر کسی را که شهامت تهدید رایش سوم را داشت، دستگیر می‌کردند. با این حال چه کسی می‌داند اعضای گشتاپو را دقیقاً چه کسانی تشکیل می‌دادند؟ آن‌ها چه نقشی در حزب نازی داشتند و چرا و چگونه تا این اندازه تأثیرگذار، قدرتمند و ترسناک بودند؟

افسانه‌ی این سازمان به مراتب از چهره‌ی واقعی آن تصویر بهتری دارد. گرچه اعضای گشتاپو، فقط به خودشان و مسئول مستقیم‌شان جوابگو بودند، با این حال وظایف و کارهایشان جدا از یکدیگر نبود. آنان دستورالعمل‌های مشترکی با سازمان امنیت یا اس‌دی داشتند. وظیفه‌ی سازمان اطلاعاتی اس‌دی یا اس‌اس محافظت از هیتلر بود. خیلی عجیب نیست که در بسیاری اوقات اس‌اس و گشتاپو با هم اشتباه گرفته می‌شدند، چرا که این دو سازمان همکاری بسیار زیادی با همدیگر داشتند.

در واقع اس‌اس سوگند وفاداری برای اتحاد با هیتلر و رایش یاد کرده بود و گشتاپو در ظاهر پلیس مخفی دولت آلمان محسوب می‌شد. برای روشن شدن بسیاری از مسائل، کریپو - اداره‌ی پژوهش‌های جنایی - هم راه‌اندازی شد تا تنها مسئولیتش رسیدگی به مسائل کیفری در کشور آلمان باشد. آنان نیز همچون گشتاپو، باید به اداره‌ی کل امنیت رایش، جوابگو می‌بودند. به طور کلی گشتاپو و کریپو با نام‌های زیپو و پلیس امنیت معروف شدند.

با این حال تا حد زیادی تفاوت قائل شدن برای این سازمان‌ها معنایی ندارد؛ چرا که محققان دادگاه نورنبرگ دریافتند افرادی که متقاضی حضور در گشتاپو، اس‌دی و کریپو بودند آموزش‌های یکسانی می‌دیدند و همکاری بسیاری با یکدیگر داشتند، آنچنان که اکثر اوقات تفکیک آنان از همدیگر امکان‌پذیر نبود. همگی آن‌ها با افرادی در ستیز بودند که به عنوان دشمنان رایش شناخته می‌شدند و با پیش رفتن جنگ، تمامی آنان فراتر از حاکمیت قانون عمل می‌کردند.

به طور کلی سازمان اس‌دی را می‌توان به عنوان نهادی برای گردآوری اطلاعات و گشتاپو را به عنوان سازمان اجرایی پلیس معرفی کرد. هدف‌های گشتاپو دشمنان سیاسی و ایدئولوژیک رایش بودند، در صورتی که کریپو تنها در عرصه‌ی مسائل جنایی فعالیت می‌کرد.

خون‌آشامی که تنها مدتی بعد به گشتاپو مبدل شد در 26 آوریل سال 1933 شکل گرفت؛ یعنی درست هنگامی که هرمان گورینگ وزیر جدید کشور پروس، مأموریت یافت تا یک نیروی مؤثر پلیس سیاسی تربیت کند. در تاریخ 30 نوامبر 1933 او طی حکمی دستور داد که نیروی جدید، فقط به شخص گورینگ و رایس جوابگو باشد و ادارات دیگر پلیس، زیرمجموعه‌ی آن به شمار می‌رفتند.

وزیر تازه با صدور حکمی جدید در 8 مارس 1934 دفاتر پلیس منطقه‌ای را از حکومت‌های منطقه‌ای جدا کرد. در 10 فوریه 1936 دستور داد که دادگاه‌های اجرایی دیگر نظارتی بر پلیس مخفی کشور نداشته باشند. حال وظیفه‌ی این گروه جدید و نیرومند، بررسی جنایت‌ها علیه حزب نازی و دولت آلمان بود.

در یکم اکتبر سال 1936 این گروه جدید نامی به خود گرفت: «GeheimeStaatspolizei» یا به اختصار گشتاپو. این واژه‌ی آلمانی به پلیس مخفی دولت معنا می‌شد. در حقیقت، گشتاپو، در اختیار حزب نازی و رهبری قرار داشت. هنگامی که گورینگ از هدایت این گروه انصراف داد تا کنترل نیروی هوایی را در دست بگیرد، هاینریش هیملر، به عنوان رئیس کل پلیس مخفی آلمان برگزیده شد.

لوکاس پل (Lucas Paul) در کتاب گشتاپو: تاریخچه یکی از قدرتمندترین سازمان‌های امنیتی جهان (Gestapo: The story behind Hitler's machine of terror) درباره‌ی شخصیت‌های مهم سازمان اطلاعاتی گشتاپو، حوادث ترسناک و رفتارهای سادیستیک اعضای آن و شکنجه و کشتار جمعی توسط آنان را با اطلاعات دقیق و درست شرح می‌دهد.

کتاب گشتاپو به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

اگر به خواندن مطالبی درباره‌ی تاریخ جنگ جهانی دوم علاقه‌مند هستید و دوست دارید درباره‌ی یکی از ترسناک‌ترین سازمان‌های اطلاعاتی بیشتر بدانید، این کتاب را از دست ندهید.

در بخشی از کتاب گشتاپو می‌خوانیم:

هیتلر پس از محو تهدیدات سیاسی و نظامی «رایش هزارسالۀ خود»، با تهدید جدید بحران مالی در آلمان مواجه شد. قیمت تجدید سریع تسلیحات در کشور بالا بود و در سال 1935، با یک بحران اقتصادی ترکیب شد. هیتلر برای واردات مواد خام، اولویت بیشتری از واردات مواد غذایی قائل بود و در نتیجه، صفوف بیرون مغازه‌های اغذیه‌فروشی طولانی‌تر شدند. تورم ناگهانی، باعث سقوط ذخایر ارزی شد و محبوبیت رژیم نازی را از بین برد. در سال 1935 بیش از نیمی از جمعیت آلمان زیر خط فقر زندگی می‌کردند و گشتاپو در تلاش برای کنار آمدن با عدم ‌رضایت رو به‌رشد بود. هیتلر به‌شدت به پیروزی در سیاست خارجی نیاز داشت تا توجه مردم را از این مشکلات داخلی منحرف کند.

در هفتم مارس سال 1936، او به نیروهای آلمانی دستور داد تا نیروهای غیرنظامی راین‌لند را پاکسازی کنند. این کار نقض آشکار مادۀ 42 و 43 معاهدۀ ورسای و مادۀ 1 و 2 معاهدۀ لوکارنو بود که درصدد بودند تا این سرزمین‌ها را به‌عنوان منطقۀ حائل بین آلمان و فرانسه حفظ کنند. هیتلر این بخت را داشت که فرانسه و بریتانیا، نیروهای خود را برای مقاومت در برابر مهاجمان اعزام نکردند. این ریسک کارگر افتاد، و برای نخستین بار پس از پایان جنگ جهانی اول، هنگامی‌که نیروی آلمان ابتدا وارد کلن شدند با استقبالی شایستۀ قهرمانان روبرو شدند.

هیتلر در 29 مارس درخواست کرد که انتخاباتی دربارۀ این موضوع که گشتاپو به پلیس کمک کند، برگزار شود. هر کسی که حاضر به رأی دادن نبود مورد اتهام و ارعاب قرار می‌گرفت. مشارکت رسمی نزدیک به 99 درصد بود، و درصد رأی‌های آری نیز مشابه بود.

هیتلر جسورتر شد و محبوبیت او افزایش یافت، اما مشکل اساسی کمبود عرضه همچنان ادامه داشت. نیروی دریایی، نیروی هوایی و ارتش زمینی آلمان همه گزارش دادند که بدون دسترسی به فولاد و سایر مواد خام، قادر به تقویت توانایی نظامی خود نخواهند بود. هیتلر در تاریخ 5 نوامبر 1937 به‌منظور طرح نقشۀ خود، کنفرانسی برگزار کرد. خلاصۀ این نشست، که به تفاهم‌نامۀ هوسباخ معروف است، برای نخستین بار سیاست‌های کشورگشایی او را ترسیم می‌کند، سیاست‌هایی که به‌زودی اروپا را به جنگ جهانی دوم کشاند.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه: تولد هیولا
سال ‌های نخست
گسترش و پاکسازی - به هر قیمت
آغاز جنگ
کنترل فراگیر و گسترده
مبارزه با ارتش سرخ
مقاومت، مقاومت، مقاومت
چالش فزاینده
طرح ‌ها و نقشه ‌های فرعی
گسستن زنجیر