معرفی و دانلود کتاب گرسنگی کشیده

معرفی کتاب گرسنگی کشیده

کتاب گرسنگی کشیده نوشته‌ی دان دلیلو، مجموعه‌ای از پنج داستان کوتاه است که دلیلو در آن‌ها به اتفاقات روزمره و عادی زندگی انسان‌ها می‌پردازد. این مجموعه داستان شاهکار در سال 2012 توانست به فهرست نهایی جایزه‌ی پِن فاکنر راه پیدا کند و منتقدان سرشناس ادبی نیز این اثر را تحسین کردند. اکنون نیز سعدی گل بیانی با همت نشر چشمه این مجموعه داستان کوتاه را چاپ و منتشر کرده و در اختیار شما قرار داده است.

درباره‌ی کتاب گرسنگی کشیده

دان دلیلو، از نویسندگان بزرگ عصر ما، داستان‌های این مجموعه را بین سال‌های 1979 تا 2011 نوشته و سه دهه از فرهنگ آمریکا را بازگویی و پیش‌گویی کرده است. کتاب گرسنگی‌ کشیده (The Angel Esmeralda) منتخبی است از پنچ داستان از نخستین مجموعه‌ی داستان‌های کوتاه دان دلیلو تحت عنوان «ازمرالدای فرشته». خواننده در این کتاب با سفر خارق‌العاده‌ی این نویسنده‌ی سرشناس آمریکایی،‌ که چشم‌انداز ادبی را متحول کرده، روبه‌رو می‌شود. دان دلیلو (Don DeLillo) در این مجموعه داستان‌های کوتاه از تجربیات مختلف و گوناگون انسان معاصر آمریکایی حرف می‌زند و مجبورمان می‌کند تا با سایه‌های‌ هولناکشان روبه‌رو شویم.

امیال و هوس‌های عمیق و غالباً ناخودآگاه شخصیت‌های قصه‌های دلیلو همچون طاعونی بر زندگی آن‌ها سایه می‌اندازند. این شخصیت‌ها دائماً در معرض کارهای هولناکِ غیرمنتظره و خشونت‌هایی غافلگیرکننده هستند. برای دلیلو فرقی ندارد که قصه‌اش در زاغه‌های نیویورک روایت می‌شود یا شخصیت قصه‌اش فضانوردی در فضاست، در هرصورت دلیلو از آشفته‌بازاری که طی آن مردم به یکدیگر نزدیک می‌شوند یا دروغ‌های ناراحت‌کننده‌ای که در پس تعاملات احساسی‌شان نهفته، به‌راحتی چشم‌پوشی نمی‌کند. جهان دلیلو در زمان حالی جریان دارد که انتها ندارد و قصه‌های عمیق و قدرتمندی می‌آفریند که مملو از حرص و عقده، فقدان و ندامت و اندوه و هیجان است.

تمام قصه‌های کتاب گرسنگی‌ کشیده به طریقی راجع‌به نگاه کردن و گشتن است. برای مثال قصه‌ی «گرسنگی‌ کشیده»، آخرین داستان و عنوان اصلی این مجموعه، این‌طور شروع می‌شود که کاراکتر اصلی داستان زمانی نشسته و همین‌طور به فضای خالی چشم دوخته است. حال دارد به زنی دیگر نگاه می‌کند ولی مشخص نیست که این زن کیست و کجاست. دلیلو با این استراتژیِ نسبتاً ناآگاهانه خواننده را مجاب می‌کند تا حواسشان به نگاه‌‎های مردم باشد. خالی از لطف نیست اگر بگوییم دلیلو در این مجموعه که طی سه دهه نوشته و البته 15 رمانی که از سال 1971 به رشته‌ی تحریر درآورده، از فرهنگ مدرن جا نمانده است؛ گرچه درست‌تر است بگوییم که فرهنگ دائماً با دلیلو هم‌گام بوده است.

تمام داستان‌های این مجموعه ویژگی‌های خاص و چشم‌گیری دارند و آن اینکه شخصیت‌ها با خود غریبه‌اند و این وضعیت‌شان را در شرایط‌های خاص بروز می‌دهند؛ شرایطی که گرچه طنزگونه و مضحک هستند، از اضطراب و پوچی و ناتوانی مقابل قدرت‌های سیاسی یا بلایای طبیعی حکایت دارند. نیروهای اجتماعی و تاریخی که بعضی اوقات ناملموس هستند، باعث می‌شوند که زندگی شخصیت‌ها از حالت عادی‌شان خارج شوند و خود شخصیت‌ها عاجز و مستأصل و بی‌کس در دل این شرایط رها شوند. راوی قصه‌ای کتاب گرسنگی‌ کشیده درکی خیالی از اتفاقات و افراد پیرامونش دارد؛ مثل خود داستان «گرسنگی‌ کشیده» که دان دلیلو روایت فردمحور را بر واقعیت غالب می‌کند. همچنین در داستان آخرش، نیمه‌شب در داستایفسکی، راوی آنقدر خیال‌پردازی می‌کند که مرز میان واقعیت و خیال از بین می‌رود و دلیلو از این طریق بت دوران مدرن را که «ابرروایت‌ها» است، نابود کند.

دان دلیلو در آخرین داستان این مجموعه یعنی «نیمه‌شب در داستایفسکی»، مانیفستی هنری را آرام‌آرام وارد داستان می‌کند که خواندن متنش به مراتب وسوسه‌انگیزتر می‌شود. قصه راجع‌به یک استاد منطق است؛ کاراکتری شدیداً پریشان‌حال که لابه‌لای اظهار نظرات قصارش می‌گوید: «اگه فکرهای سرگردان رو کنار بذاریم، فکرهای گذرا، فکرهایی که ریشه‌هاشون مبهم و دور از دسترسه، بعد می‌فهمیم ذهن‌مون معمولاً مختل و آشفته‌ست، دیوانگان دائمی هستیم.»

نکوداشت‌های کتاب گرسنگی‌ کشیده

• این میزانِ هنر دان دلیلو است که باعث می‌شود خوانندگان آثارش احساس کنند این لحظات گذرای ارجمندی و جذابیت آنقدر رهایی و رستگاری برای کاراکترها به ارمغان می‌آورد که می‌توانند یک روز دیگر را به سلامت شب کنند. (Sunday Times)
• خواندن این اثر باعث شد یادم بیاید که چرا دان دلیلو را نابغه می‌دانند. نیز باعث شد که بابت هر اثری که بعدها می‌نویسد،‌ خوش‌بین باشم. (Scotland on Sunday).
• این مجموعه داستان برای آن‌هایی که هنوز گرفتار قلم مسحورکننده‌ی یکی از برجسته‌ترین نویسنده‌های آمریکا نشده‌اند می‌تواند راه خوبی برای شروع باشد. (The List)
• دان دلیلو مجموعه‌ای از نشخوارهای فکری و خوشی‌های موثر را در تک‌تک این قصه‌های پرمغز و تکان‌دهنده جمع کرده است. (Scotsman)

کتاب گرسنگی‌ کشیده برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به داستان‌های کوتاهی علاقه دارید که سراسر آن اتفاقات و انسان‌‎های عجیب است، خصوصاً اگر دان دلیلوی بزرگ، نویسنده‌ی کتاب مشهور «برفک»، آن را نوشته باشد، این مجموعه داستان کوتاه برای شما است.

در بخشی از کتاب گرسنگی کشیده می‌خوانیم

ورق‌بازها ایستاده بودند بیرونِ کافه، عده‌ای‌شان داشتند توی پیاده‌رو تعدادی ابزار بنایی را وارسی می‌کردند که از بالا افتاده بودند، نگاه به پشت‌بام بود. این‌جا و آن‌جا صورتی ازریخت‌افتاده، بدنی که به‌آرامی می‌چرخید یا جست‌وجو می‌کرد. زن همان لباسی تنش بود که وقتی شروع شد پوشیده بود، شلوار جین و پیراهن و یک ژاکتِ نه‌چندان ضخیم، و حالا شب بود و زمستان هم بود، و یک جفت کفش روفرشی بامزه که فقط توی خانه آن‌ها را می‌پوشید. بوق اتومبیل‌ها، انگار که جیغ باشد، بلندتر می‌شد، جیغی حیوانی. هر چه باشد خدای اساطیریِ جانوران وحشی و جنگل، پَن، یونانی بود. دوباره به رفتن برق فکر کرد، مطمئن نبود که اصلاً برق رفته باشد. زن‌ها از سرما دست‌های‌شان را روی سینه چلیپا کرده و ایستاده بودند. در امتداد وسط خیابان گام برمی‌داشت، به صداها گوش می‌داد، در ذهنش عبارت‌ها را ترجمه می‌کرد. انگار که همه در حال انجام همین کار بودند. چیزهای مشابهی می‌گفتند و چهره‌ها را می‌جستند. این‌جا خیابان‌ها باریک بودند و مردم در ماشین‌های پارک‌شده نشسته بودند و سیگار می‌کشیدند. این‌جا و آن‌جا بچه‌ای می‌دوید، با دست راهش را از میان جمعیت باز می‌کرد. کودکانِ هیجان‌زده، نزدیکِ نیمه‌شب، بیرون از خانه. فکر کرد درخششی در آسمان است، بعد از پله‌های پیاده‌روِ خیابانی عریض بالا رفت که به خلیج راه داشت. انگار به یاد می‌آورد که جایی خوانده بود یک وقت‌هایی پیش از آن‌که رخ بدهد، یا بلافاصله بعد از آن‌که رخ می‌دهد، نوری در آسمان می‌تابد. این از آن چیزهایی بود که نمی‌شد توضیح داد.

مردم دیگر داشتند برمی‌گشتند به خانه‌های‌شان. کایل سه ساعت پیاده‌رَوی کرد. اتومبیل‌هایی را دید که به‌شتاب به خیابان‌های اصلی‌ای می‌رفتند که به کوه و ساحل منتهی می‌شدند. بعضی جاها چراغ‌های راهنمایی خاموش بودند. صف‌های طویل اتومبیل، گره‌خورده در هم و پیچان، اندک‌اندک پیش می‌رفتند. فلج. فکر کرد این منظره شبیه به چشم‌اندازهایی در بخش رؤیابین وجود ماست؛ بخشی که شهر به ما یاد داد از آن بترسیم.

فهرست مطالب کتاب

درباره‌ی نویسنده
گرسنگی‌کشیده
آکروبات باز عاج نشان
داس و چکش
بادر - ماینهوف
نیمه شب در داستایفسکی