معرفی و دانلود کتاب مردان بدون زنان
برای دانلود قانونی کتاب مردان بدون زنان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مردان بدون زنان
کتاب مردان بدون زنان، مجموعه داستانهایی کوتاه از ارنست همینگوی است که در سالهای آغازین نویسندگی او منتشر شد. موضوع اصلی این اثر، سرنوشت مردانی است که محبتی از زنان زندگیشان دریافت نکردهاند و برای جبران این خلاء، به روشهای مختلفی متوسل میشوند... گفتنیست این کتاب به عنوان یکی از بهترین مجموعه داستان کوتاه آمریکایی شناخته میشود.
درباره کتاب مردان بدون زنان:
این مجموعه داستان کوتاه، سومین اثر ارنست همینگوی است که اولین بار در سال 1972 منتشر شد. کتاب مردان بدون زنان (Men without women) از چهارده داستان تشکیل شده که برخی از آنها، مهمترین و جذابترین نوشتههای اولیه این نویسنده مشهور هستند: «قصهای پیش پا افتاده» ادای احترام همینگوی به ماتادور معروف، مائرا است. «در کشوری دیگر» روایت زندگی یک سرگرد ایتالیایی است که در حال نقاهت از زخمهایی که طی جنگ برداشته، برای مرگ نابهنگام همسرش عزاداری میکند. «آدمکشها» درباره دو مرد مسلح اهل شیکاگو و قربانیان احتمالی آنهاست. داستان «ده نفر سرخ پوست» نیز حکایت مردی است که مورد خیانت معشوقهاش قرار میگیرد و در نهایت به «تپههایی مثل فیل سفید» میرسیم، داستان ظریف و دلخراش یک زوج درباره سقط جنین.
این داستانهای کوتاه هر کدام به موضوعی مجزا میپردازند، اما نقطه اشتراک تمام آنها مردانی است که از محبت صادقانه و صمیمانه یک زن - مادر، همسر یا فرهنگی که احساسات را با ارزش بداند- محروم ماندهاند. شخصیت راوی چه یک مقام ارتشی باشد که عزادار مردگان جنگ است، چه عاشقی که از محبوبش بیمهری دیده و چه یک ورزشکار که خودش را ملزم به رعایت اخلاقی خاص میداند، همگی در عدم ارتباط با جنبه زنانه زندگی سهیمند. این داستانهای جذاب و سرشار از غافلگیری سنگ بنای آثار بعدی ارنست همینگوی هستند که به خوانندگان دهه هشتاد میلادی ظهور یک نویسنده درخشان را وعده میدادند. البته شایان ذکر است که این نکته از اهمیت کتاب مردان بدون زنان کم نمیکند چون همینگوی حتی در سالهای ابتدایی نویسندگی نیز از چنان استعداد و مهارتی برخوردار بود که توانست یکی از برجستهترین مجموعه داستانهای کوتاه آمریکا را تالیف کند.
کتاب مردان بدون زنان مناسب چه کسانی است؟
اگر تصمیم به مطالعه داستانهای کوتاه آمریکایی گرفتهاید، این اثر را به شما پیشنهاد میکنیم.
با ارنست همینگوی بیشتر آشنا شویم:
ارنست همینگوی (Ernest Hemingway) در سال 1899 در شیکاگو متولد شد. او زندگی پرماجرایی را از سر گذراند و در جنگ جهانی اول و جنگ داخلی اسپانیا به عنوان سرباز و خبرنگار حضور داشت. جالب است بدانید او در ماجراجوییهای مختلفش با شخصیتهای سیاسی مشهوری از جمله فیدل کاسترو دیدار کرد و از محبوبیت بسیاری میان مردم و خوانندگانش برخوردار بود.
ارنست همینگوی به دلیل مهارت در توصیف، بیان موجز و همچنین انسجام متن در میان خوانندگان شهرت دارد و به این دلیل بود که لقب پدر ادبیات مدرن را از منتقدان ادبی دریافت کرد. تمام آثار همینگوی شهرتی جهانی دارند اما معروفترین آنها، کتاب «پیرمرد و دریا» است که برای او جایزه نوبل ادبیات و پولیتزر را به ارمغان آورد.
لازم به ذکر است بسیاری از کتابهای این نویسنده معاصر به زبان فارسی ترجمه شدهاند که از آنها میتوان به «وداع با اسلحه»، «زنگها برای که به صدا در میآیند»، «گربه زیر باران» و «برفهای کلیمانجارو» اشاره کرد.
در بخشی از کتاب مردان بدون زنان میخوانیم:
همهى ما مدالهاى یکجور داشتیم، غیر از آنکه به صورتش دستمال ابریشمى سیاه مىبست، آنقدر در خط مقدم نمانده بود که مدال بگیرد. دوست قدبلند و لاغرمان که مىخواست وکیل شود ستوان بود، واحد خطشکن، و از مدالهایى که ما هر کدام یکى داشتیم سه تا گرفته بود. او با مرگ کلى سر و کله زده بود و مختصرى بىقید و گوشهگیر بود. البته همهى ما مختصرى بىقید بودیم و هیچ وابستگى به همدیگر نداشتیم، جز آنکه هر روز عصر توى بیمارستان همدیگر را مىدیدیم. سر راهمان به کوواً از محلههاى ناجور شهر رد مىشدیم و تو تاریکى قدم مىزدیم و از جلو مغازههاى روشن و پرسر و صداى عرقفروشى مىگذشتیم، گاهى هم که زنها و مردها توى پیادهرو جمع مىشدند مجبور مىشدیم برویم توى خیابان، در گذشتن از جاهاى شلوغ بود که نسبت به هم احساس وابستگى مىکردیم. مردم که از ما خوششان نمىآمد احساسى به ما دست مىداد و فکر مىکردیم روحیهى ما را درک نمىکنند.
ما کوواً را خوب مىشناختیم، جاى دنج و گرمى بود، روشنایى کمى داشت و در ساعاتى خاص شلوغ و پردود و دم مىشد، دخترها سر میزها مىچرخیدند و روى تاقچهها روزنامههاى مصور به چشم مىخورْد. دخترهاى کافه خیلى میهنپرست بودند، من متوجه شدم که دختران کافه میهنپرستترین قشر مردم ایتالیا هستند، گمان مىکنم هنوز هم باشند.
پسرها اول به مدالهاى من به دیدهى احترام نگاه مىکردند. مىپرسیدند، چهکار کردهام که مدال گرفتهام. کاغذى را به آنها نشان مىدادم که با زبانى فصیح و خطى خوش پر از عبارات بود. راستش اگر صفتها و تعارفها را کنار مىگذاشتى معنایش این بود که چون آمریکایى هستم به من مدال دادهاند. از آن پس هر چند دوستشان بودم و علیه دشمنان آنها مىجنگیدم رفتارشان با من تغییر کرد. دوستشان بودم، اما هیچوقت نتوانستم یکى از آنها بشوم، بعد از خواندن گواهى چون با مال آنها فرق داشت، رفتارشان عوض شد، آنها براى کسب مدال کارهاى کاملاً متفاوتى کرده بودند.
فهرست مطالب کتاب
کلهشق
در کشورى دیگر
تپههایى مثل فیل سفید
آدمکشها
وطن به تو چه مىگوید؟
مسابقهى پنجاه هزار دلارى
بازجویى ساده
ده نفر سرخپوست
قنارى سوغاتى
حکایتى از آلپ
مسابقهى سرعت
امروز آدینه است
قصهاى پیش پا افتاده
حالا دراز مىکشم
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مردان بدون زنان |
نویسنده | ارنست همینگوی |
مترجم | اسدالله امرایی |
ناشر چاپی | نشر افق |
سال انتشار | ۱۳۹۵ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 222 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-369-577-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه خارجی |