معرفی و دانلود کتاب کوری
برای دانلود قانونی کتاب کوری و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب کوری
کتاب کوری نوشتهی ژوزه ساراماگو داستانی سنبلیک محسوب میشود که پیامی اخلاقی و تکاندهنده دارد. در ظاهر ساراماگو داستان کور شدن ناگهانی جامعهای را روایت میکند اما در اصل با این حکایت وحشتبار به مسائلی مانند اخلاقیات و رعایت حقوق دیگران میپردازد.
در جامعهای که رمان کوری (Blindness) توصیف میکند همهچیز در یک روز عادی شروع میشود ناگهان رانندهای بینایی خود را از دست میدهد. این موضوع تکرار میشود و افراد بیشتری دچار این مشکل میشوند و به صورت کاملاً ناگهانی بینایی خود را از دست میدهند. اما نکتهای که در این کوری وجود دارد این است که افراد مبتلا در تاریکی فرو نمیروند و همهجا را سفید میبینند انگار که مانعی سفید مقابل دید آنها قرار میگیرد.
دولت تمامی افراد مبتلا را به یک آسایشگاه میبرد و آنها را قرنطینه میکند. پس از قرنطینه شدن شخصیتهای اصلی داستان ژوزه ساراماگو (Jose Saramago) زندگی افراد قرنطینه شده را روایت میکند و با خردهداستانهایی که دارد اخلاقیات جامعه را مورد نقد و بررسی قرار میدهد. در حقیقت میتوان رمان کوری را اثری اخلاقی و پندآموز دانست حتی منتقدان بسیاری بیماری کوری همهگیر این جامعه را از جنبهای نمادین بسیاری بررسی کردهاند و تحلیلهای مفصلی برای آن میتوان ارائه کرد.
یکی از نکات مهم رمان در این است که هیچ یک از شخصیتهای این داستان اسم ندارند و با صفتهایی همچون همسر دکتر، دختر عینک تیره و... یاد میشوند. همین نکته منجر به این میشود تا داستان محدود به جغرافیای خاصی نباشد و هر خوانندهای در هر نقطهای از جهان با این اثر ارتباط برقرار کند.
در رمان کوری زنان جایگاه ویژهای دارند تا جایی که شخصیت اصلی داستان را میتوان زنی دانست که ساراماگو او را همسر پزشک نامیده است. این زن تنها فرد بینا در این جامعه محسوب میشود و تمام تلاش خود را میکند تا به دیگران یاری برساند و راهی برای نجات خود و اطرافیانش پیدا کند.
در سال 2008 فیلمی اقتباسی از روی این رمان ساخته شد اما فیلمی در حد و اندازهی این شاهکار ادبی نبود و تمام خردهداستانهای جذاب کتاب را نتوانسته بود در خود جای دهد.
جملات برگزیده رمان کوری:
- عذاب وجدان که بسیاری از انسانهای بیفکر آن را زیر پاهایشان له میکنند چیزیست که همواره بوده و هست.
- من زندگیم را با تماشا کردن چشمهای مردم سپری کردم، این تنها عضو بدن است که احتمال دارد هنوز روحی در آن وجود داشته باشد.
در بخشی از کتاب رمان کوری میخوانیم:
خانم کوری، با این خیال و گمان ابلهانه که مسؤلین آرامش قبلی را به آسایشگاه روانی باز میگردانند، انصاف را برقرار مینمایند و آسودگی خاطر را برمیگردانند، به هر سختی که بود به طرف در ورودی اصلی رفت و گونهای فریاد زد که همه بشنوند، کمکمان نمایید، این آدمهای پست قصد دارند غذای ما را بدزدند.
سربازان طوری وانمود کردند که چیزی نشنیدند، دستورات سروانی که برای بازدید رسمی آمده بود برای گروهبان مانند روز روشن بود، اگر یکدیگر را هم قتل عام کردند، پس چه بهتر، عدّهشان کمتر میگردد. زن کور مانند زنان روانیای که پیش از این اینجا حضور داشتند، گلوی خود را پاره کرد، خود او نیز کم و بیش روانی شده بود، ولی به خاطر نا امیدی و یأس زیاد دست آخر زمانیکه متوجه شد التماس او فایدهای ندارد، سکوت کرد و به داخل بازگشت تا از ته دل بگرید و غافل ازجایی که درحال رفتن بود، ضربهای به سرش برخورد کرد و به زمین افتاد. همسر دکتر قصد داشت دوان دوان برود و به او کمک کند تا برخیزد، ولی آنچنان شلوغ بود که قادر نبود بیشتر از دو قدم بردارد. قرنطینه شدگان کور که آماده دریافت غذایشان بودند، دیگر با بینظمی درحال برگشتن به عقب بودند. نمیتوانستند جهت را به درستی پیدا کنند، پاهایشان با هم درگیرمی شد، به زمین میخوردند بلند میشدند، دوباره به زمین میخوردند، عدّهای حتی سعی نمیکردند که برخیزند، خودشان را رها میکردند، درحالیکه خسته، درمانده و درد کشیده بودند صورتهایشان به محکمی به زمینی که از موزاییک فرش شده بود برخورد میکرد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب کوری |
نویسنده | ژوزه ساراماگو |
مترجم | ترمه شادان |
ناشر چاپی | نشر هنر پارینه |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 420 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-5981-20-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی |