معرفی و دانلود کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید
برای دانلود قانونی کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید
میچ آلبوم در کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید، ماجرای رازهای سر به مهر سرباز پیری به نام ادی را به تصویر میکشد که کل عمرش را با افسردگی و تنهایی سپری کرده و در دام زندگی اسیر شده است. این رمان با درونمایهی روانشناسی از کتابهای پرفروش و معروف سال 2004 به شمار میرود.
در رمان محبوب پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید (The Five People You Meet in Heaven)، ادی، یک کهنه سرباز جنگ ویتنام، در روز تولد 83 سالگیاش، هنوز در یک شهر بازی مشغول به کار است که چندان باب میلش نیست. او در یک حادثه، هنگامی که سعی دارد جان دخترکی را نجات دهد، خودش کشته میشود. مرگ برای او یک حادثهی دردناک نیست، بلکه نقطهای است برای دستیابی به آگاهی در مورد سوالاتی که تمام عمر به دنبال یافتن پاسخی برای آنها بوده است.
پنج شخص واقعاً مهم زندگی ادی در پنج مرحله روبهرویش قرار میگیرند و هر بار او با شوک، زندگی خودش را نگاه میکند، معناهای جدید را میفهمد و پس از درک هر معنای جدید، به مرحلهی جدیدی میرود، مرحلهای که صرفاً عذاب یا پاداش نیست، بلکه رسیدن به آرامش محض در بهشت است. پنج نفر از آشنایانی که پیش از او مردند، رازهای زندگیاش را برایش برملا میکنند و مسیر حیات باقی او را تغییر میدهند.
ادی در زمان مرگش پیرمردی قوزی، سپید مو، با گردنی کوتاه، سینهای پهن، ساعدهای کلفت و خالکوبی محو شدهای از نشان ارتشی بر شانهی راستش بود. حالا پاهایی لاغر با رگهای برآمده داشت و زانوی چپش که در جنگ آسیب دیده بود، بر اثر التهاب مفاصل از کار افتاده بود. برای راه رفتن از عصا استفاده میکرد. چهرهاش بر اثر تابش آفتاب لکدار و زمخت شده بود، ریش خاکستری و فک پایینیاش کمی برآمده بود و او را مغرورتر از آنچه احساس میکرد، نشان میداد. سیگاری پشت گوش چپش میگذاشت و دسته کلیدی به کمربندش میآویخت. کفشهای کف لاستیکی میپوشید و کلاه کهنهی کتانی به سر میگذاشت. یونیفرم قهوهای رنگ و رو رفتهاش او را در هیبت یک کارگر نشان میداد، البته او واقعا یک کارگر بود.
شغل ادی رسیدگی به وسایل بازی بود که در واقع باید آنها را همیشه صحیح و سالم نگه میداشت. هر روز بعد از ظهر در پارک قدم میزد، هر وسیله بازی را از گردونه چرخشی گرفته تا لولهی شیرجه بررسی میکرد. به دنبال تختههای شکسته، پیچهای شل و تسمههای فولادی فرسوده میگشت. گاهی میایستاد، چشمانش تار میشد و عابران تصور میکردند اتفاقی افتاده. اما او در حال گوش دادن بود، همین. او میگفت بعد از این همه سال، میتواند اشکالات، صدای تپ تپ و سر و صدای دستگاه را بشنود.
شاید به نظر عجیب بیاید ولی این داستان از آخر آن آغاز میشود؛ اما همهی آخرها میتوانند خود شروعی دوباره شوند. شما فقط این را به وقتش نمیفهمید. کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید، برای همه جذاب خواهد بود، زیرا سعی دارد وجه دیگری از بهشت به نام آگاهی از چراهای زندگی را به شما نشان دهد.
میچ آلبوم (Mitch Albom)، نویسندهی یکی از پرفروشترین کتابهای جهان یعنی سهشنبهها با موری محسوب میشود. او در این کتاب نیز همهی باورهای شما را نسبت به دنیای پس از مرگ دگرگون میسازد و به زندگی این دنیای شما معنا میبخشد. او بیشتر به خاطر داستانهای روانشناختی و الهامبخش شهرت یافته است. منتقدین دنیا به دلیل موضوع آثارش که اکثراً دربارهی مرگ و زندگی ماوراءطبیعه هستند، او را نویسندۀ رمانهای روانشناسی مینامند.
جملات برگزیده کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید:
- عدالت، بر زندگی و مرگ حاکم نیست.
- در هر زندگی، تصویری از عشق واقعی وجود دارد.
- مرگ پایان همه چیز نیست اما ما فکر میکنیم هست.
- میگویند عشق را پیدا میکنند، انگار چیزی است که پشت سنگ پنهان باشد.
در بخشی از کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید میخوانیم:
ادی به سالهای پس از خاکسپاری پدرش فکر کرد. به اینکه چطور هرگز چیزی به دست نیاورد. و هرگز به جایی نرفت. ادی در همهی آن سالها، زندگی مشخصی را تصور کرده بود، زندگیای که میتوانست اینطور باشد، زندگیای که اگر مرگ پدرش و ضعفهای پی در پی مادرش نبود، مال او میشد. سالها آن زندگی را در خیالش پرستید و پدرش را مسئول تمام چیزهایی که از دست داده بود، میدانست. از دست دادن آزادی، کار، امید. هرگز از کار کثیف و خسته کنندهای که پدرش برایش گذاشته بود، بالاتر نرفت.
ادی گفت: «وقتی مُرد، بخشی از وجودم رو با خودش برد. بعد از اون درجا زدم.»
روبی سرش را تکان داد. «پدرت دلیل ترک نکردن پیر نیست.»
ادی به او نگاه کرد. «پس چی بود؟»
زن دامنش را تکاند. عینکش را تنظیم کرد. به راه افتاد و گفت: «هنوز دو نفر دیگه هستند که باید ملاقات کنی.»
ادی سعی کرد بگوید: «صبر کن.» اما بادی سرد صدا را در گلویش خفه کرد. سپس همه جا سیاه شد.
روبی رفته بود. ادی دوباره بالای کوه، بیرون غذاخوری، در برفها ایستاده بود.
مدتی تنها در سکوت منتظر ماند. فهمید پیرزن دیگر بر نمیگردد. سپس به سمت در برگشت و آن را آهسته باز کرد. صدای جیرینگ جیرینگ ظروف نقرهای چیده شده را شنید. بوی غذاهای تازه طبخ شده، انواع گوشتها، نانها را حس کرد، و روح تمام کسانی که در پیر مرده بودند و با هم گرم صحبت و نوشیدن بودند.
ادی که میدانست برای چه آنجاست، با تردید قدم برداشت. به سمت راست چرخید، به سمت غرفهای که روح پدرش آن جا بود و سیگار برگ میکشید. لرزشی در خود احساس کرد. به پیرمردی فکر کرد که در شب از پنجره بیمارستان آویزان شده و در تنهایی جان میدهد.
فهرست مطالب کتاب
پایان
امروز روز تولد ادی است
سفر
امروز روز تولد ادی است
ورود
اولین نفری که ادی در بهشت ملاقات میکند
امروز روز تولد ادی است
روایت یک داستان از دو زاویه دید متفاوت
امروز روز تولد ادی است
اولین درس
یکشنبه، ساعت سه بعدازظهر
امروز روز تولد ادی است
دومین نفری که ادی در بهشت ملاقات میکند
امروز روز تولد ادی است
دومین درس
دوشنبه ساعت هفت و نیم صبح
سومین نفری که ادی در بهشت ملاقات میکند
امروز روز تولد ادی است
سومین درس
پنجشنبه، یازده صبح
چهارمین نفری که ادی در بهشت ملاقات میکند
امروز روز تولد ادی است
چهارمین درس
جمعه، 3:15 بعد از ظهر
پنجمین نفری که ادی در بهشت ملاقات میکند
امروز روز تولد ادی است
آخرین درس
پس گفتار
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید |
نویسنده | میچ آلبوم |
مترجم | راضیه عبدلی |
ناشر چاپی | نشر روزگار |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 184 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-374-892-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان روانشناسی خارجی |