معرفی و دانلود کتاب پسر خالههای چایی نخورده
برای دانلود قانونی کتاب پسر خالههای چایی نخورده و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پسر خالههای چایی نخورده
حسین میرزائی در کتاب پسر خالههای چایی نخورده سعی دارد تا خاطرات مربوط به دوران اشتغالش را در قالب ادبیاتی طنزگونه به تصویر کشیده و از مشکلات سیستم اداری کشور سخن بگوید.
کتاب پسر خالههای چایی نخورده با بیانی جذاب، دلنشین و طنزگونه، سعی دارد تا از خاطرات کسی بگوید که بازنشستهی آموزش و پرورش بوده و در حال حاضر به عنوان تحویلداری نوظهور در یک شرکت مشغول به کار است. کسی که به گفتهی خودش نویسندگی را با نوشتن جریمههای معلمان سنگدل دورهی ابتدایی آغاز نموده و چون در این فن، مهارتی بسیار یافته؛ متوجه شده که نوشتن میتواند ممری برای ارتزاقش باشد.
میرزائی در این کتاب که مجموعهای از خاطرات طنزش برای یک مجلهی داخلی است، قلمش را برای انتقادات اجتماعی و فرهنگی به حرکت در آورده و با بیانی طنز و اندکی شبیه به نثر بیهقی از شرایط و تجربیات خود در دوران کاریاش میگوید.
به عبارتی دیگر کتاب پسر خالههای چایی نخورده منتقد مشکلات و فرهنگ غلط اداری و انواع معضلات و آسیبهای سیستم اداری خواهد بود.
در بخشی از کتاب پسر خالههای چایی نخورده میخوانیم:
روزی قرار شد در شعبه مسابقه مچ اندازی برگزار کنیم. او پیشنهاد داد با ما به نبرد بپردازد. از آن جا که نبیاکرم صل الله علیه و آله میفرمایند: «جوانی شعبهای از دیوانگیست» (و البته ما واجد شعبه مرکزی آن میباشیم) به تبع جوانی و خام طبعی خویش به جنون پذیرش مصافش تن دادیم. رفتیم آبدارخانه مبارکۀ آقا جواد آقا – پیشخدمت که چه عرض شود، رئیس تشریفات شعبه – و میز زیر سماوری شد آورد گاه ما.
البته فکر نکنید که ما از آن ریقوهای زردمبو هستیم که دماغشون رو بگیری فزِرتشون قَمصور میشه. بالعکس؛ در حد تیم ملی که نه؛ ولی در حد باشگاهی، یال و کوپال و بر و بازوئی داریم. همه را هم با دمبل و هالتر ساختیم نه با استروئید و ناندرولون و احیاناً فوتوشاپ. آرنولد رو که میشناسید، ما حسینشونیم. حتی گاهی افرادی که ارادت دارند خدمت ما، ما را «آرنولد فشرده» مینامند و تشویق مینمایند تا در مسابقات «قویترین کارمندان ایران» شرکت کنیم، ولی شما که ما رو میشناسید اهل این خود نماییها نیستیم. بین خودمان بماند چند تائی پیشنهاد و پیغام و پسغام از باشگاههای بزرگ اروپا و آمریکا داشتیم که آقا بیا تو باشگاه ما وزنه بزن؛ ولی چون جای خواب نداشتند؛ اصلاً به آنها فکر نکردم. اجاره هم که نمیشه کرد. آخه اون لامصبها که دین و ایمون ندارن. به یه جوون مجرد که خونه نمیدن. میشیم اسیر و ابیر؛ سفیل و سرگردون. اصلا سوای این حرفها: «یاشاسین مازندران!!!»).
فهرست مطالب کتاب
مشابه مقدمه
داش مجید
مسافر زمان
حاجی شعبۀ ما
خوشهها و شاخهها
باغ عمو سیفی
کارت شناسائی، لطفاً!
خرس مهربون
یک دست جام باده و یک دست...
زیر تیغ...!
سنگدلان نوستالژیک
اصطلاحاتیست مر ابدال را...
حجم سبز و اثرات مخرب ماهوارهها
مغالطه
واعظان غیرمتعظ
پسرخالههای چایی نخورده
تفریحات سالم
ادبیات اسکناسی
مرد معاملات گنجشکی
در ذکر تنبلی...
خرس مهربون و نیم چاشتهای همکار خانم ما
ادبیات عامیانه
دکتر سیّار
پیشنهاد مبتکرانه
از محبت خارها گل نمیشود
نامها و نشانهها
کارشناس امور منقلی
حسنک تحویلدار
ادیب یا هنرمند
پیرمرد و فناوری
چه کسی پنیر مرا جابهجا کرده است؟
مشتری مداری
تجربههای چک نوشتانه
فیلمنامه 100 ثانیهای
احوالات یک احول
موبایل بدم... ؟
کُمپانی دماغ!
مشاغل مغفول
هولِ هلیم
طنز نویسی باستانی
رئیس و استوار
ضامنم میشی؟
گدا یا گدا صفت مساله این است!
تذکره رئیسنا
راه موفقیت
در خدمت و خیانت پیشخدمتان
قهوه- نبات
مؤخرهای من باب دفع دخل مقدر
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پسر خالههای چایی نخورده |
نویسنده | حسین میرزائی |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب کوله پشتی |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 240 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-8211-92-1 |
موضوع کتاب | کتابهای خاطرات |
خیلی وقت بود دنبال همچین کتابی بودم
چشمام از خنده اشک افتاد
هم پر مغز هم طنز ملموس
هر کی نخونه از دستش رفته