معرفی و دانلود کتاب پس از آنکه رفتی

معرفی کتاب پس از آنکه رفتی

کتاب پس از آنکه رفتی نوشته‌ی کارول میسون رمانی تاثربرانگیز درباره‌ی دو زن از دو نسل است که هر دوی آن‌ها تجربه‌ی شکست عاطفی سختی را داشته‌اند و حالا با کمک یکدیگر، قصد واکاوی این تجربه را دارند. این رمان در اولین سال انتشار، به‌عنوان پرفروش‌ترین رمان آمازون معرفی شد.

درباره‌ی کتاب پس از آنکه رفتی

آلیس زن جوانی است که به تازگی ازدواج کرده و در میانه‌ی ماه عسل است. همسرش، جاستین، با به جای گذاشتن یک یادداشت ساده به او اطلاع می‌دهد که او را ترک کرده و قصد برگشتن ندارد. ازدواج این زن جوان به همین سادگی و بدون هیچ توضیحی در هم شکسته است. او با این غمی که حتی دلیل آن را هم نمی‌داند به زندگی و روزمره ادامه می‌دهد و در همین میان، در گالری محل کارش زنی به نام اِولین را ملاقات می‌کند. اولین زن میان‌سالی است که در کمال تعجب، تجربه‌ی یک شکست عاطفی مشابه را دارد. اولین و آلیس در کنار یکدیگر تلاش می‌کنند تا تجربه‌ی تلخشان را واکاوی کنند؛ تجربیاتی که به طرز غریبی انگار به موازات هم نوشته شده‌اند و ممکن است پاسخ هردویشان یک چیز باشد.

کتاب پس از آنکه رفتی (After You Left) رمانی از کارول میسون (Carol Mason) است. این رمان در سال 2017 منتشر شد و به سرعت تبدیل به پرفروش‌ترین کتاب در کتابفروشی‌های آنلاین شد. فاطمه باغستانی رمان «پس از آنکه رفتی» را ترجمه کرده است و این ترجمه توسط انتشارات کتاب کوله‌پشتی در سال 1397 منتشر شد. کارول میسون خودش را درگیر نوشتن اتفاقات هیجان‌انگیز و عجیب نکرده است؛ به جای آن، یک اتفاق تلخ و تمام پیامدها و احساسات حاصل از آن را برای مخاطب باز می‌کند. دغدغه‌ی شخصیت‌ها بسیار واضح است: «چه شد که اینطوری شد؟» اما یافتن پاسخ ساده نیست. «پس از آنکه رفتی» به خصوص برای خوانندگانی که به دنبال اثری درباره‌ی دل‌شکستگی باشند یا خودشان هم درگیر واکاوی گذشته‌ای تلخ باشند، قابل درک و حتی سودمند خواهد بود.

در نکوداشت کتاب پس از آنکه رفتی

• از این رمان بسیار لذت بردم. داستان‌های موازی آلیس و اولین که عاقلانه و تامل‌برانگیز و به زیبایی نوشته شده‌اند، واکاوی می‌کنند که ما چگونه برای زنده‌ها هم به اندازه‌ی درگذشتگان سوگواری می‌کنیم. [این رمان را] شدیدا توصیه می‌کنم. (لوییز کندلیش)

کتاب پس از آنکه رفتی برای چه کسانی مناسب است؟

همه‌ی افراد علاقه‌مند به ادبیات داستانی از خواندن این اثر لذت خواهند برد.

با کارول میسون بیشتر آشنا شویم

کارول میسون از نویسندگان معاصر معروف انگلستان است. او در سال‌های نوجوانی برنده‌ی مراسم «پرنسس لبخند ملی بریتانیا» شد و بعد از آن تا سال‌ها در حوزه‌ی مادلینگ و پذیرش هتل و نویسندگی تبلیغاتی کار کرد. بعد از ازدواج با همسر کانادایی‌اش، به کانادا نقل مکان کرد و سال‌های اخیر بیش از پنج جلد کتاب منتشر کرده که با استقبال خوانندگان مواجه شده‌اند. میسون نویسنده‌ی تقریبا پرکاری به‌شمار می‌رود و به قول خودش «وقتی که نمی‌نویسد، مشغول خواندن است.»

مشهورترین و موفق‌ترین اثر او «پس از آنکه رفتی» بوده است و از آثار دیگر او می‌توان از «رازهای زنان متاهل»، «سایه‌ی میان ما»، «آخرین باری که ملاقات کردیم»، «معشوقی برایم بفرست»، «رازهای سفید کوچولو» و «بین من و تو» نام برد.

در بخشی از کتاب پس از آنکه رفتی می‌خوانیم

سالی صمیمی‌ترین دوست من است. او را از وقتی پس از فارغ‌التحصیلی از منچستر به اینجا آمدم، می‌شناسم. ما اولین‌بار یکدیگر را در مرکز آثار هنری بالتیک طی همایشی که او ترتیب داده بود، ملاقات کردیم. یکی از موضوعاتی که پس از نقل‌مکان همیشه آزارم می‌داد این بود که دوستی نداشتم و بعد این زنِ تقریباً هم‌سن‌وسال، دوست‌داشتنی و شاداب را دیدم. جالب اینجا بود که هر دویِ ما لباس سبزآبی یک‌مدل به تن داشتیم و همین بهانه‌ای برای شروع گفت‌وگویی دوستانه شد. سر قیمت لباس کلی شوخی کردیم. سالی لباسش را هشتادونه پوند خریده بود اما من همان لباس را پنجاه پوند خریده بودم. خیلی زود صمیمی شدیم. در طی سال‌ها هیچ‌چیزی را از هم مخفی نمی‌کردیم. اصلاً چیزی در زندگی ما نبود که به یکدیگر نگوییم. با اینکه روش زندگی ما به‌ویژه در ارتباط با مردان خیلی تفاوت داشت اما جزئیات روابطمان را با هم در میان می‌گذاشتیم. سالی با جان ازدواج کرده‌ بود و صاحب یک دوقلوی دختر شده بود. من هم مدت زیادی یعنی از زمان دانشجویی، پسری را دوست داشتم اما او پس از سال‌ها تصمیم گرفت که بدون من به استرالیا برود و در آنجا زندگی کند. بیست‌وهشت سال داشتم که از او جدا شدم. بعد با کولین آشنا شدم؛ اما او نه اهل ازدواج بود و نه از بچه‌دارشدن خوشش می‌آمد.

بین کولین و جاستین، چندین بار با پسرهای مختلف ارتباط برقرار کردم اما همگی برایم جدی نبودند و با آن‌ها سرم را گرم کرده بودم. انگار دلم می‌خواست به خودم و دیگران اثبات کنم که می‌توانم هر پسری را که دوست دارم، تور کنم. شاید هم دلیلش این بود که اعتقاد داشتم برای به‌دست‌آوردن دل یک پسر نیازی به تلاش زیاد ندارم و قانون جذب کار خودش را می‌کند و بهترین مرد را برایم می‌یابد. این‌طور بگویم که تمام آن‌ها سنگ‌ریزه‌هایی در مسیر یافتن جاستین بودند. سالی به غذای من نگاهی می‌اندازد و می‌گوید: «به نظرم رفتار او خیلی زشت بوده، کدام مردی را دیده‌ای که همسرش را وسط ماه عسل در یک کشور دیگر ترک کند؟» انگار سالی کنترل صدایش را ندارد. زن‌وشوهری که پشت میز روبه‌رو نشسته‌اند به ما خیره می‌شوند. ناگهان حس می‌کنم هزاران جفت چشم نگاهم می‌کنند.